سواد رسانه ای فهم رسانه است، نه نقد آن
منبع: پایگاه پژوهشی تحلیلی راهبردی
تاریخ: 19 مرداد 1394
توجه: این گفتگو را یکی از دانشجویان خوب و خوش فکر اینجانب در دانشگاه امام صادق (ع) انجام داده اند که به شدت در صدد تحقیق در مورد ابعاد مختلف سواد رسانه ای است. گفتگو خیلی دوستانه بود و بهمین شکل هم درج شده است. نه تجدید نظر جدی در آن صورت گرفته شده و نه از نظر انشایی نیز دستی در آن برده شده. و لذا همانگونه که صحبت شده تقریبا بازتولید شده است و این خودش نوعی از صداقت محتوایی را منعکس می کند. البته امیدوارم که مفید بوده باشد.
حسن بشیر.
یک عده فکرمی کنند این سواد رسانهای در مقابل نقد است. نه! احتمالا در مقابل فهم رسانهای بوده است و نه در مقابل نقد رسانه. آمدند و تصور کردند باید فهم جدیدی ایجاد شود. حال سوال این بود که این فهم جدید چه بوده و مبتنی بر چیست؟
مروری بر مهمترین مسائل و موضوعات پژوهشی در حوزه سواد رسانهای در مصاحبه با دکتر حسین بشیر
مسئله شناسی و اشراف بر موضوعات از حلقه های مفقوده بسیاری از پژوهش های ماست. همین آسیب شناسی بهانه ای شد تا به سراغ دکتر حسن بشیر عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام رفتیم تا در مورد مسائل و موضوعات پژوهشی در این حوزه صحبت کنیم. مصاحبه زیر نکات مفید و قابل تأملی برای ما داشت.
راهبردی: برای کسی که میخواهد در حوزه سواد رسانهای به مطالعه و پژوهش بپردازد، چه سوالاتی باید مد نظر قرار گیرد؟
دکتر بشیر: دقیقا شما باید برای من بگویید این سواد رسانهای یعنی چه؟ به چه زمانی برمی گردد؟ اولین کسی که آن را بیان کرده است کیست؟ به چه معنا گفته شده است؟ جواب به این سوالات نه فقط ناظر به خارج بلکه در ایران نیز باید بررسی شود. مثلا چه کسی در ایران برای اولین بار مساله سواد رسانهای را مطرح کرده است؟ مثلا آقای دکتر شکرخواه بوده است یا نه؟!
سوالات دیگری که باید به آن توجه شود آن است در خارج از کشور چه کسانی در ابتدا از موضوع سواد رسانهای سخن به میان آوردهاند؟ برای اولین بار امریکاییها گفته اند، انگلیسیها گفته اند و یا فرانسویها گفته اند؟! این پرسشها به این معنا است که شما باید در ابتدا کاملا تبار شناسی بکنید که سواد رسانهای به چه معنا است و به چه منظوری مطرح شده است.
در موضوع سواد رسانهای چه کارهایی انجام شده است؟ آیا در آن زمان کتابی نوشته شده بوده و یا مقالهای بیان شده است؟ اولین کتابی نوشته شده است چیست و چه نکاتی را مطرح میکند؟ ما باید در بررسی مساله سواد رسانهای و فهم پیدایش آن اولین کتابها را در بیاورریم و بررسی کنیم. ما متاسفانه در این امر دقت نمیکنیم و برداشتهای نادرستی صورت میگیرد.
راهبردی: مثالی برای تبیین اهمیت این جستجوها و دقتها در موضوع سواد رسانهای میفرمایید؟
مثلا یک عده فکرمی کنند این سواد رسانهای در مقابل نقد است. نه! اول احتمالا در مقابل فهم رسانهای بوده است و نه در مقابل نقد رسانه. اولین چیزی که مطرح بوده، فهم رسانهای است. آمدند و دیدند اول رسانه امروزی چون متفاوت است با رسانه سنتی و با رسانه سنتی تفاوت بسیار پیدا کرده است؛ آمدند و تصور کردند باید فهم جدیدی ایجاد شود. حال سوال این بود که این فهم جدید چه بوده و مبتنی بر چیست؟
پس شما باید در ابتدا ببینید منظور « media studying » بوده است و نه «media literacy». پس باید جدای از بحث تبار شناسی، فرایند معناشناسی نیز مورد توجه قرار گیرد. فرایند معنا شناسی سواد رسانهای چه بوده و به کجا رسیده است؟ چرا مفهوم education و literacy آمده است؟! شاید اصطلاحات دیگری هم وجود داشته باشد که ما از آن بی خبر هستیم و باید این اصطلاحات استخراج شود. باید ببینید آیا اصطلاحات دیگر مربوط هم وجود دارد و یا نه؟!
پس از جواب به این سوالات، نکته دیگری که باید توجه کرد آن است که در طی زمان، فرایند این معنای فهم چه شده است و این جا است که بحث ارزیابی مطرح میشود. باید بررسی شود که آیا فهم مردم غلط است و یا این که رسانه در فهم مردم دخالتمی کند و مغالطه انجام میدهد. پس بین غلط فهمیدن و مغالطه باید تفاوت قائل شد. من به عنوان مثال میخواهم ببینم مغالطه می کند، مبالغه می آید و یا فرا واقعیت است؟
راهبردی: به نظر شما بهترین موضوعات پژوهش در این حوزه چه میتواند باشد؟
دکتر بشیر: یکی دیگر از بهترین کارهایی که می توان انجام داد آن است که سواد رسانهای در ایران کار شود و تحلیل سواد رسانهای در ایران صورت پذیرد. ما در این موضوع باید بسیار تلاش کرده و سعی کنیم در بحث سواد رسانهای در ایران مدل در بیاوریم.
نکاتی که تا این جا بیان شد با توجه به این نکته بود که من تاکید دارم بررسی ما باید منطقی پیش رود و به نظرم به این شکل منطقی و دقیقتر خواهد بود. پس تا این جا ما بحث تبار شناسی، بحث معنا شناسی، بحث فرایند تغییر و بحث ارزیابی را اشاره کردهایم.
راهبردی: مراحل دیگر چیست؟
دکتر بشیر: بعد از آن میآییم و میگوییم اگر مغالطه میکند یعنی چه کارمی کند؟! اگر دارد فرا واقعیت عملمی کند دقیقا یعنی دارد چه کاریمی کند؟! اگر مبالغه انجام میگیرد، چگونه است؟ در این جا است که باید به این سوال پاسخ داد که قدرت رسانه چگونه است؟ یعنی باید بر روی نحوه معنا کردن رسانه و قدرت معنایی رسانه دقت کنید.
بحث سوم این است که آیا این قدرت را مردم میفهمند یا نه؟ آیا این فهم غلطی که رسانه انجام میدهد را مردم میفهمند وتوانایی درک آن را دارند یا نه؟! در این جا است که نظریاتی همچون نظریه کاشت مطرح میشود.
مثلا در همین موضوع نظریه کاشت من یک مقاله دیدم که در مورد تصویر تلویزیون از فلسطین و تلقی مردم کار کرده بود. در این مقاله اشاره شده بود مردم همان تلقی را دارند که تلویزیون گفته است و نتیجه گرفته بود که همان چیزی تلقی مردم است که تلویزیون بیان میکند. از همین چیز در نظریه کاشت استفاده کرده است که صدا و سیما ما یک رسانه موفق بوده است. موفقیت در چه چیزی؟ این مقاله موفقیتی ندارد زیرا آمده گفته است که آن نظریه در این مصداق صحت داشته است. این موفقیت شما نیست. این مانند آن است که مثلا دانشجویان نظریات را حفظ می کنند اما این به عنوان موفقیتی محسوب نمیشود. امروزه در مطالعات و پژوهشها به ویژه د سواد رسانهای باید تولید متن صورت گرفته و مساله دیگری بررسی شود. این معنا این است که درک کرده است و فهمیده است مطلب را و نه این که به موفقیتی رسیده است. اگر بخواهیم ارزش گذاری هم داشته باشیم می گوییم ارزش تلویزیون به این گونه است. لذا مقاله خیلی عالی اما نتیجه آن بیارزش است، حتی اگر بهترین مقاله باشد.
هر کدام از این بحث هایی که من اشاره کردم هر کدام از آن کار میبرد و یک شاخه مهم است و باید کار شود.
باید بر روی چیستی سواد رسانهای کار شود. بعد از آن شما باید ببیند اگر مغالطه است کجا است؟ مبالغه یعنی چه چیزی؟ ساخت ذهنیت به چه معنا است و چگونه شکلمی گیرد؟ نکته و موضوع مهم دیگر آن است که مشخص کنید چه چیزی واقعیت است و چه چیزی حقیقت؟ رسانه چگونه در شکل گیری و القای واقعیت عمل میکند؟
به عنوان مثال من در برخورد با شما، واقعیتی را که از شما و عملکرد شما برداشت کردهام دارم منعکس میکنم. اما امکان دارد شما هدف دیگری را نیز از عکس العمل خود داشته باشید که من ندانم. در این جا من بخشی از واقعیت را فهمیدهام. حال در نتیجه من در خبرنگاری و تصویر سازی باید به این نکته درک واقعیت توجه کنم و به میزان درک آن دقت کنم. این مثالی که بیان شد از مباحث و نکته های دیگری است که در بحث سواد رسانهای مسائل ما را پوششمی دهد و باید به آن توجه کرد.
بعد از آن ما باید اثر رسانهها را بررسی کنیم. آیا مخاطبان قدرت فهم دارند؟ قدرت مقایسه دارند؟ و یا این که نداشته و تحت الشعاع رسانه قرارمیگیرند. این جا است که بحثهایی مانند مباحث مربوط به مکتب فرانکفورت مطرح میشود. توجه به این مساله از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ بیشتر شد و مورد توجه قرار گرفت. اینها میگویند انسان قادر نیست با رسانه رقابت کرده و رسانه بیشتر از دیگران قدرت دارد و یا بیان میکردند که رسانه گاهی سوء استفاده میکند.
حال ما باید بیاییم و بررسی کنیم قدرت رسانه در چیست؟ آیا در بازنمایی است و یا در تصویر سازی رسانه است؟ قدرت در تصویر چیست که واقعیت را منحرف می کند و مخاطب را گولمی زند؟!
آهسته آهسته باید این نکات را مورد بررسی قرار داد و حال برسیم در ایران و این موضوعات و مسائل را ناظر بر کشور خودمان بررسی کنیم.
نکته دیگر که باید مورد بررسی قرار گیرد آن است که آیا رسانههای جدید همه قابل قرائت هستند؟! یعنی در این جا موضوع سواد می رود روی بحث قرائت. قرائت یک بار به معنای دسترسی است، یک بار به معنای امکان خواندن است. یعنی زبان و ادبیات قابل استفاده است یا نه؟! مثلا زبان چینی است یا زبان انگلیسی و یا زبان فارسی است؟ و در درجه سوم یک بار باید به چیستی خود مطلب توجه و به محتوای متن و مطلب و درجه قرائت از متن توجه شود.
به عنوان مثال در شبکه های اجتماعی آیا باید سواد استفاده از آن را داشته باشیم؟ حال این سواد در جایی به این معنا است که بلد باشم باز بکنم و در حوزه سواد تکنیکی مطرح می شود و یک بار سواد محتوایی است به این معنا که من چه چیزی میخواهم و چه چیزی را باید پیدا کنم و در کدام سایت و در کدام منبع بهتر و سریعتر میتوانم به اطلاعات دست پیدا کنم؟ یعنی یک بار منظور access است و یک بار به معنای search است. در جایی دیگر این سوال مطرح میشود که من کجا را جستجو کنم و چگونه ارزیابی و انتخاب کنم. یعنی بحث selectionمطرح است. الان در شبکه های اجتماعی مساله دسترسی چگونه است و حکومت چه برنامه هایی دارد؟ مسائلی که مطرح میشود در واقع سعی داریم سرفصل هایی که مهم است را بیان کرده و سوالات را در بیاورم.
راهبردی: در رابطه با جایگاه حاکمیت در بحث سواد رسانه ای چه مسئالی را باید مورد توجه قرار داد؟
دکتر بشیر: موضوع آموزش و سواد رسانهای و بحث حاکمیت از دیگر مسائل مهم است. ما باید مشخص کنیم که چیزی را باید بگوید به معنای حاکمیت است. سوال دیگر این است که منظور از سواد رسانهای چیست؟ آیا به طور مثال فیلترینگ ضمن سواد رسانهای است. آیا سواد رسانهای ضد تحول و آموزش است؟ پس باید مشخص کنیم فیلترینگ ضد و یا تصحیح کننده چه چیزی است؟! مساله دیگر آن که وقتی که شما ضمن فیلترینگ فیلتر شکن وجود دارد چه چیزی در این جا دارید؟! آیا احساس نیازمی کنید که سواد دارد تقلیل پیدامی کند و یا اینکه آزادی دارد تقلییل پیدامی کند؟ حال رابطه آزادی و سواد رسانهای چیست؟!
راهبردی: از کجا میتوانیم معیاری برای این سواد رسانهای در نظر بگیریم؟
دکتر بشیر: مساله بعدی آن است که چه کسی این سواد را تعیین می کند؟ از طریق چه معیاری مشخص می شود که این سواد است و یا اینکه سواد نیست؟! این معیار یک دیدگاه جهانی است یا داخلی؟ پس تعیین معیارهای سواد یک مساله بسیار مهم است. با این توضیحاتی که بیان شد مشخص میشود که مساله چقدر حساس است!
با در نظر گرفتن مسائل و موضوعاتی که مطرح شد میتوان کلی مدل استخراج کرد و به تحلییل و شناخت درست در حوزه سواد رسانهای دست یافت.
راهبردی: اگر در پایان نکتهای مد نظر هست بفرمایید.
دکتر بشیر: به طور خلاصه سواد رسانهای رابطه رسانه و انسان و تجدید نظر در رابطه با رسانه و انسان است، زیرا خیلی جایگاه رسانه دارد بالامی رود و خیلی دارد گسترده می شود و مسائل زیادی را به وجود آورده و امروزه رسانه تقدس پیدا کرده و این باعث ایجاد جایگاه ویژهای برای رسانه شده است که باید مورد توجه محققان و دانشمندان قرار گیرد.
لینک:
با سلام خدمت استاد عزیز وبزرگوار آقای دکتربشیر
احتراما" لینک پرسشنامه تحقیقی تحت عنوان
مفهوم اخلاق در شبکه های اجتماعی مجازی( اپلیکیشن های پیام رسان) موبایلی از دیدگاه فعالان حوزه ارتباطات و رسانه
خدمتتان ارسال می شود اگر محبت کنید به آن پاسخ داده و بنا بر صلاح دید لینک آن را در وبسایت وزین تان قرار دهید تا دوستان ارتباطی و شاگردان شما نیز مشارکت واعلام نظر نمایند بینهایت سپاسگزارم..
ttp://goo.gl/forms/3QLB7QWlMf
با سلام و احترام
درخواست جنابعالی را در متن سایت گذاشتم.
امیدوارم که بازدیدکنندگان پاسخ بدهند. چون بنظرم موضوع مهم و قابل توجهی است.
موفق باشید
بشیر