وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

تاکتیکهای ایجاد شایعه و مقابله با آن

تاکتیکهای ایجاد شایعه و مقابله با آن


ماهنامه صبح صادق شماره 738

دوشنبه 26 بهمن 1394

دکتر حسن بشیر*


مقابله با تشویش اذهان و مبارزه با شایعه و سیاه نمایی و فریب مردم، نیازمند هوشــمندی، برنامه ریزی و زمانبندی است. نقشه راه مقابله با تشویش اذهان عمومی با این سه عامل اساسی طراحی میشود. مقابله در حقیقت تنها راه زدودن و طرد عوامل تشویق اذهان نیست. گاهی ایجاد ضد جریــان و تغییر جهتگیری افکار عمومی به سمت دیگر، خود بهترین عامل برای مرگ شایعه هاست. در مقابله با تشویش افکار عمومی و شایعه پراکنی شیوه های مختلفی وجود دارد که اولین و ساده ترین آن، مقابله مستقیم اســت. ضدجریــان و ایجاد جریانهای دیگر که هدف آنهــا مقابله نبوده، بلکه تغییر جهتگیری اجتماعی اســت، راه سختتری است که باید با هوشمندی و برنامه ریزی انتخاب کرد. روشــنگری و شفافیت در هر دو زمینه اهمیت بسزایی دارند. اینکه باید چگونه با جامعه سخن گفت، خود به نوعی از تربیت اجتماعی و اخالق سخن گفتن نیاز دارد. تحلیل شایعه و چگونگی گسترش تشویش در جامعه با تبیین حقیقت و شفافیت اطلاعات می تواند بسیاری از مشکلات را در این زمینه مرتفع کند. امروزه، تاکتیکهای مختلفی برای ایجاد شایعه و تشویش اذهان وجود دارد، اما مهمترین آنها، بهره برداری از غفلت اجتماعی و بی توجهی مسئولان است. از طرف دیگر، بی توجهی مسئولان در هر حوزه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره نسبت به مسائل جامعه می تواند زمینه ساز بهره برداری مخالفان و دشمنان و گسترش گفتمانهای مخالف ً در این دو حوزه باشد. به عبارت دیگر، تاکتیکهای دشمن معمولا آنجا که جامعه درباره مساله ای اطلاعات کافی ندارد، میتواند مسئله ساز باشد. این غفلت اطلاعاتی زمینه را برای مانور و حرکت دشمن هموار میکند. از طرف دیگر، دشمن با به کارگیری حربه های مختلف برای اغفالسازی مسئولان در جهت بی توجهی به آنچه در جامعــه میگذرد، با طــرح جریانهای مختلف و درگیریهای کاذب و غیر واقعی، تلاش میکند که در این زمینه به اهداف خود در تشویش افکار عمومی دست یابد.

ســواد رســانه ای یکی از راههای خوب و تا اندازه زیادی کم هزینه برای کنترل تشویش اذهان و از بین بردن شایعه ها و سیاه نماییها برای ایجاد گفتمانهای سیاه در جامعه است، اما این سواد رسانه ای را بیش از آموزش به مردم، باید به مسئولان دولتی، تولیدکنندگان محتوای خبری و توزیع کنندگان رسانه ای آموخت. چنانچه این موارد به خوبی فهم و درک نشــوند، نمیتوان از رســانه که امروزه مهمترین ابزار ساخت افکار اجتماعی است، برای مقابله با تشویش افکار عمومی بهره گرفت. از طرف دیگر، باید جامعه را نســبت به این موارد نیز آگاه کنیم و آموزشهای لازم را بدهیم.

 *استاد ارتباطات بین الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق)ع(

مفاهیم: ارتباطات ریسک چیست؟

مفاهیم: ارتباطات ریسک چیست؟

 

همشهری آنلاین          

تاریخ : جمعه 23 بهمن 1394 - 15:12:43 کد مطلب:324801

سرویس خبری: ارتباطات >  ارتباطات و روزنامه‌نگاری

 

دکتر حسن بشیر* :

ارتباطات ریسک (Risk Communication)، یکی از مفاهیم جدیدی است که از ترکیب مباحث ارتباطات و مدیریت به شکل میان رشته‌ای مورد توجه قرار گرفته است.

ریسک، یک «مخاطره» است که می‌تواند هم در شیوه ارتباطات پدید آید و هم به شکل مؤثر در مدیریت دیده شود. بسیاری از ریسک‌ها و مخاطراتی که اتفاق می‌افتند، اگر قبل از اتفاق، با مدیریت ارتباطی مورد توجه قرار گیرند، قطعاً یا اتفاق نمی‌افتند یا خطرات آنها کاهش پیدا می‌کند. در حقیقت، ارتباطات ریسک، ارتباطات پیش‌بینی و کاهش خطر است که شیوه‌های ارتباطی، مذاکره، برجسته‌سازی، تفاهم، پیش‌بینی و امثال آن را در این رابطه مورد توجه قرار می‌دهد.

 

جیم تالی (Jim Tully)، ویراستار کتاب «ارتباطات ریسک: آینده چالش‌برانگیز: چینش واژگان در ارتباطات ریسک، ترجمه: حسن بشیر و فهناز مرادی، انتشارات علمی و فرهنگی، 1393» که اخیراً به فارسی ترجمه شده است، ارتباطات ریسک را چنین تعریف می‌کند «ارتباطات ریسک، یک مؤلفه حیاتی اما بعضاً مغفول مانده از مدیریت ریسک است. خواه ریسک مربوط به درون سازمان‌ها، بخش‌­ها (برای مثال بخش خصوصی یا عمومی) یا میان یک بخش و ذی­‌نفعان دیگر (بخش‌های مرتبط دیگر). (تالی، 1393)

 

اسمیت نیز چنین می‌گوید: «در ارتباطات استراتژیک، نوعاً به فرآیند شناسایی، کنترل و به حداقل رساندن آثار رویدادهای غیرمطمئن بر روی سازمان، «مدیریت ریسک» اطلاق می‏‌شود». (اسمیت، 1390: 44).

 

همان‌گونه که اشاره شد، ارتباطات ریسک با مدیریت ریسک پیوندی عمیق دارد. آنچه که در مدیریت ریسک نیز مورد توجه قرار می‌گیرد، نوعی از مدیریت بحران است. بنابراین، مدیریت ریسک در تلاش است که یک مساله، یا یک حادثه، یا یک مشکل را قبل از اینکه به «مرحله بحران» وارد شود، مدیریت کند.

 

اسمیت در رابطه با مدیریت بحران چنین می‌گوید: «مدیریت بحران فرآیندی است که طی آن سازمان با مسائل خارج از کنترل برخورد می‏‌کند. در واقع در اینجا کار بیشتر مبتنی بر مقابله و واکنش به بحران است». (اسمیت، 1390: 45)

 

بنابراین می‌توان بطور خلاصه گفت که مدیریت بحران، فرایند برخورد با مسائل خارج از کنترل است. این وضعیت همان‌گونه که گفته شد، با ارتباطات مؤثر ریسک می‌تواند به حدقل کاهش پیدا کند.

 

به این ترتیب، می‌توان تعریفی پیشنهادی به این شرح را برای مدیریت ارتباطات ریسک ارائه داد که یک مفهوم‌سازی میان رشته‌ای از تعامل مدیریت و ارتباطات در زمینه ریسک است:

 

«مدیریت ارتباطات ریسک: فرآیند شناسایی، کنترل و به حداقل رساندن آثار رویدادهای غیرمطمئن است».

 

به عبارت دیگر، مدیریت ارتباطات ریسک شامل سه حوزه اساسی است که عبارتند از:

 

1- فرآیند شناسایی خطر، سوء تفاهم، درگیری، حادثه و بحران است.

 

2- کنترل موارد فوق. این کنترل می‌تواند در سه مرحه «قبل از وقوع»، «حین وقوع» و «پس از وقوع» بحران باشد. هر مرحله، کنترل‌های خاص خود را دارد که می‌تواند ارتباطات خاص آن را مورد شناسایی قرار داد.

 

3- به حداقل رساندن آثار رویدادهای غیرمطمئن. در حقیقت این حوزه، کاهش‌سازی خطرات را شامل می‌شود. هر نوع کاهش‌سازی خطر می‌تواند با نوع رابطه و ارتباطات انسان با دیگران و نیز محیط زیست مرتبط باشد و با تغییر یا «پالایش ارتباطی» می‌توان از خطر پرهیز کرد و سطح ریسک را کاهش داد.

 

ارتباطات ریسک علاوه بر دو حوزه «مدیریت» و «بحران» به شدت با مفاهیم پنج‌گانه «اضطراب»، «عدم قطعیت»، «ارتباطات مؤثر»، «مدیریت معنا» و «برآشفتگی» نیز ارتباط دارد.

 

رابطه ریسک با نظریه اضطراب و عدم قطعیت را می‌توان از نظر یه گادیکانست (1985) به دست آورد.

 

گادیگانست اضطراب را چنین تعریف می‌کند: «احساسی است که وقتی به وجود می‌آید که یک شخص در باره تعاملات اولیه - مثلا با برخورد با غریبه‌ها برای اولین بار - دارد».

 

وی همچنین عدم قطعیت را «ناتوانی در پیش‌بینی» یک وضعیت می‌داند.

 

گادیکانست، امکان تحقق کلیه ارتباطات را وقتی می‌داند که احساس واقعی ارتباط‌گر میان دو آستانه اضطراب و عدم قطعیت باشد. به عبارت دیگر، اگر فرد ارتباط‌گر بیش از اندازه اضطراب داشته باشد و یا از عدم قطعیت بالائی برخوردار باشد اصولاً با فرد دیگر ارتباط برقرار نخواهد کرد. بنابراین، همیشه ارتباطات میان دو آستانه اضطراب و عدم قطعیت شکل می‌گیرند.

 

با توجه به آنچه گادیکانست درباره اضطراب و عدم قطعیت گفته است، می‌توان درباره «ارتباطات ریسک» نیز چنین گفت:

 

«ارتباطات ریسک حالتی است میان اضطراب/ عدم قطعیت است که چنانچه در میان آستانه این دو قرار گیرد، قابل درک و کنترل بوده و چنانچه خارج از این دو آستانه قرار گیرد، به «بحران ارتباطی» منجر می‌شود».

 

از طرف دیگر ریسک با ارتباطات مؤثر (Effective Communication) ارتباط عمیق دارد. در حقیقت ارتباطات مؤثر، ارتباطات دارای نتیجه و بازخورد است. چنانچه انتقال پیام به بازخورد منجر نشود، اصولاً ارتباطی صورت نگرفته است و سیکل ارتباطی ناقص می‌ماند. ارتباطات ریسک نیز از جنس ارتباطات مؤثر است. به عبارت دیگر، اگر ارتباطات ریسک منجر به نوعی از بازخورد و نتیجه نشود، اصولاً یا ریسک وجود نداشته، یا ریسک قابل درک نبوده و یا ریسک قابل کنترل نبوده است.

 

برای درک هر چه عمیق‌تر رابطه ریسک و ارتباطات مؤثر باید بدانیم که تحقق ارتباطات مؤثر نیازمند وجود پنج عامل زیر است.

 

1- وجود حداقل اضطراب (اطمینان)

 

2- وجود حداکثر قطعیت (عدم تردید)

 

3- حرکت در آستانه اضطراب/ عدم قطعیت

 

4- ایجاد اشتراک معنا

 

5- مدیریت معنا برای تحقق ارتباطات مؤثر

 

با طرح عوامل اساسی فوق در ایجاد ارتباطات مؤثر می‌توان به چگونگی ایجاد ارتباطات مؤثر در وضعیت ریسک نیز پی برد.

 

ارتباطات ریسک در چنین وضعیتی و جهت ایجاد «ارتباطات مؤثر ریسک» نیازمند تحقق عوامل زیر است.

 

1- اطمینان‌سازی (با کاهش اضطراب)

 

2- قطعیت‌سازی (با عدم تردید)

 

3- آستانه‌سازی (حرکت در آستانه اضطراب/عدم قطعیت)

 

4- اشتراک معنا (ایجاد اشتراک معنایی)

 

5- مدیریت معنا (مدیریت ارتباطی ریسک)

 

همان‌گونه که اشاره شد، یکی از مسائل مهم دیگر در حوزه ارتباطات ریسک چگونگی «مدیریت معنا در ارتباطات ریسک» و رفتار ارتباطی است. در این زمینه می‌توان به نظریه گرونیک و هانت اشاره کرد که می‌گوید:

 

«رفتار ارتباطی یک جمع با تحلیل ادراکات آن جمع از یک وضعیت معین قابل پیش­‌بینی و فهمیدن است».

 

این نظریه بیانگر وجود پنج متغیر اساسی در این رابطه است.

 

(1) شناخت مشکل، (تاثیر شناخت در ایجاد ارتباط)

 

(2) شناخت محدودیت، (درک محدودیت‌ها سطح ارتباط را مشخص می‌کند)

 

(3) سطح درگیری، (هر قدر سطح درگیری بیشتر، ارتباط نیز بیشتر است)

 

(4) اطلاع‌جویی، (اطلاع‌رسانی و اطلاع‌جویی وسعت ارتباطات را تامین می‌کند)

 

(5) پردازش اطلاعات، (تعیین درجه اهمیت اطلاعات است که در فعال شدن مخاطبان با موضوع اطلاعات، مؤثر است)

 

همان‌گونه که گفته شد، ارتباطات ریسک و یا در حقیقت «ارتباطات مؤثر ریسک» با مفهوم «برآشفتگی» نیز مرتبط است. در این زمینه باید به مدل پیتر سندمن (Sandman, 1987). و مفهوم «برآشفتگی» اشاره کرد تا رابطه ارتباطات مؤثر ریسک با این مفهوم را درک کرد.

 

مدل ریسک پیتر سندمن چنین است:

 

ریسک= خطر (hazard ) + برآشفتگی.(Outrage)

 

در این زمینه سندمن معتقد است که:

 

«پذیرش ریسک­‌ها توسط مردم به میزان برآشفتگی آن­ها بستگی دارد. (درک حساسیت خطر)».

 

به عبارت دیگر، چنانچه فردی دارای حساسیت بالایی از درک خطر باشد (درجه بالای برآشفتگی» نه تنها ریسک را درک می‌کند، بلکه می‌تواند آن را مدیریت کرده و کنترل کند. و فردی که دارای حساسیت کمی از درک ریسک باشد، در این زمینه از مدیریت کردن آن ناتوان خواهد بود.

 

به اعتقاد سندمن، مدیریت برآشفتگی «موتور ارتباطات ریسک» است. به عبارت دیگر، آنچه که می‌تواند بر ارتباطات ریسک تاثیرگذار باشد و آن را ممکن یا ناممکن کند، برآشفتگی و مدیریت برآشفتگی است.

 

به همین دلیل وی اعلام می‌کند که: «برای ترساندن مردم، برآشفتگی آنان را بسیج نمایید و برای آرام کردن آن­ها، برآشفتگی را کاهش دهید».

 

به همین دلیل می‌توان گفت که زمانی برآشفتگی به وجود می‌آید و احساس آدمی در این زمینه تصعید می‌شود که سطح قابل قبولی از درک ریسک ایجاد شود.

 

گفته می‌شود که برآشفتگی هنگامی به­ وجود می­آید که ریسک به صورت­‌های زیر درک شود: (بیش از 20 عامل وجود دارد که فقط به چند مورد اشاره می‌شود.)

 

(1) داوطلبانه (Involuntary): ریسک داوطلبانه نسبت به ریسک تحمیلی یا اجباری مقبول­تر است؛ برای مثال، وجود فلوئوریداسیون در مخازن آب و پذیرش مردم در این زمینه علی‌رغم وجود برخی از خطرات.

 

(2) کنترل‌ناپذیر (Uncontrollable): هنگامی­که مردم از تغییر شرایط درمانده­اند. مثلا در شرایط بحران‌های اقتصادی.

 

(3) ناآشنا (Unfamiliar): بیگانه، ریسک­های فن­آوری­ پیشرفته نسبت به ریسک­های آشنا، موجب برانگیختن برآشفتگی بیشتری می‌شوند. مثلا درباره مسائل مربوط به اعتیاد به اینترنت و میزان تاثیرگذاری آن بر زندگی انسان.

 

(4) غیرمنصفانه (Unfair): هنگامی­که برخی از مردم باید متحمل ریسک­‌های بیشتری نسبت به سایرین شوند؛ برای مثال، وجود یک زندان در محله آنان.

 

(5) ترسناک (Dreadful): برخی شرایط پزشکی، ترس بیشتری بوجود می­‌آورند؛ برای مثال، ایدز و سرطان.

 

(6) نامعلوم (Uncertain): هنگامی که دانشمندان مردد هستند و مخالف با یکدیگرند. مثلاً درباره تاثیرگذاری یک دارو در معالجه یک بیماری.

 

(7) مشابه (Memorable): رویدادی مشابه که در ذهن جاگرفته است؛ برای مثال، چرنوبیل، تصور ریسک را آسان­‌تر می­‌کند.

 

* استاد ارتباطات بین‌الملل

لینک مطلب:

http://www.hamshahrionline.ir/details/324801

 

برگزاری همایش ملی" توسعه دولت کارآفرین"در اسفند ماه 1394

برگزاری همایش ملی" توسعه دولت کارآفرین"در اسفند ماه 1394


 


ایسنا - یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴  

کد خبر: 94111106518

سرویس : اقتصادی - تعاون و اشتغال

 

نخستین همایش توسعه دولت کارآفرین با حضور مدیران مراکز دولتی و نخبگان حوزه مدیریت اسفند ماه سال جاری در سالن اجلاس سران برگزار می شود.

به گزارش خبرنگار ایسنا، محمدسعید کاویانی، دبیر این همایش در یک نشست خبری اظهار کرد: در شرایط ویژه پسا تحریم و پسا برجام به سر می بریم و با توجه به ساختار اقتصادی کشور که 85 درصد آن در اختیار دولت و شرکتهای دولتی است برای استفاده بهینه از شرایط مذکور نیازمند ارائه الگوهای جدید هستیم.

وی ادامه داد: نخستین همایش توسعه دولت کارآفرین که طراحی آن از ابتدای سال جاری در دستور کار قرار گرفت ترکیبی از مراکز آموزش مدیریت دولتی و نخبگان حوزه مدیریت است.

کاویانی افزود: در این همایش از سامانه ای با عنوان وبینار (سمینار تحت وب) رونمایی خواهیم کرد که علاوه بر پوشش دهی سالن اجلاس سران، امکان ارتباط با تمام مراکز استان را دارد. درصدد بودیم که جشنواره دولت کارآفرین را هم برگزار کنیم که ابزار آن برای امسال فراهم نشد و امیدواریم در سالهای آینده این هدف محقق شود.

دبیر نخستین همایش دولت کارآفرین در ادامه به تبیین عنوان دولت کارآفرین پرداخت و گفت: هنگامی که از کارآفرینی سخن به میان می آید اولین چیزی که به ذهن می رسد شغل و ایجاد فرصتهای اشتغال و دولتی است که می خواهد کارآفرینی را توسعه بدهد.

وی افزود: دولت کارآفرین دولتی است که از تمام توان و ظرفیت خود برای ایجاد بهره وری در کشور استفاده می کند. دولت کارآفرین باید تغییر نگرش داشته و پایه گذار اقتصاد دیجیتالی و مبتنی بر فناوری های نوین باشد به همین منظور یکسری شاخص ها را در این همایش تعریف کردیم که بر اساس آن مشخص شود کدام مدیر و وزارتخانه می تواند کارآفرین باشد و فعالیت های آن بهره وری ایجاد می کند.

کاویانی خاطرنشان کرد: کل فروش ذخیره نفت ایران که پیش بینی می شود تا صد سال آینده داریم با احتساب قیمت صد دلار، معادل 6 ماه GDP آمریکا و یک سال GDP ژاپن است و این امر نشان می دهد که نباید تنها متکی به نفت و اقتصاد تک محصولی باشیم.

وی گفت: میزان GDP و رشد اقتصادی مالزی طی سالهای گذشته چند برابر شده است از این رو باید از الگوهای موفق در کشورمان استفاده کنیم.

دبیر نخستین همایش دولت کارآفرین با تاکید بر لزوم توجه به مدل ثروت آفرینی کشور، تصریح کرد: امروز که دوران تحریم را پشت سر می گذاریم باید به مدل ثروت خود نیز توجه کنیم. در دنیا مدل ثروت تغییر کرده و 80 درصد ثروت، دانشی و 20 درصد منابع طبیعی و خدادادی است ولی در کشور ما این معادله برعکس است و 88 درصد منابع زیرزمینی و ثروتهای خدادادی است و سالانه 150 هزار نفر از جوانان ما مهاجرت کرده و در کشورهای اروپایی و آمریکایی ساکن می شوند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود بدنه ناچالاک دولت را یکی از مشکلات اقتصاد عنوان کرد و گفت: مطابق آمارها دو میلیون و 700 هزار نفر شاغل در دولت و دو میلیون نفر نیز شاغل در شرکتهای داخلی هستند، دو میلیون نفرهم بازنشسته داریم که نشان می دهد دولت ما عیالوار است و اگر برای بدنه خود چاره ای نیاندیشد تا 10 سال آینده باید کل بودجه خود را صرف پرداخت حقوق و پاداش کارکنان کند.

به گفته کاویانی، امروز 460 هزار مدیر ستادی و استانی در بدنه دولت وجود دارد که اگر به جامعه کارمندان تقسیم کنیم به ازای هر 5 کارمند یک مدیر داریم.

به گزارش ایسنا در ادامه این نشست، حسن بشیر دبیر کمیته علمی همایش دولت کارآفرین و دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) نیز به ایراد سخن پرداخت و گفت: در این همایش به دنبال تبلیغ دولتها یا سیاه نمایی نیستیم و توسعه و پیشرفت مدیریتی را مد نظر داریم. ما معتقدیم که پسابرجام و پسا تحریم شرایط جدیدی در کشور ایجاد کرده که از طریق آن می توانیم بسیاری از مباحث علمی و مدیریتی را با دید باز و صادقانه ارائه دهیم.

وی ادامه داد: در این همایش برای جذب ایده های نوین و تجربه های برتر فراخوان داده ایم که اگر ساماندهی و عرضه شود می تواند برای مسئولان، دولتمردان و بخشهای خصوصی و دولتی مفید باشد.

دبیر علمی همایش دولت کارآفرین، بررسی ویژگی های دولت کارآفرین در رشد و توسعه پایدار کشور، توسعه فرهنگ اسلامی ایرانی، توسعه دانش و فناوری های نوین، تحقق اقتصاد مقاومتی، رشد ثروت ملی، تقویت سرمایه های انسانی و اجتماعی و مورد کاوی تجربیات موفق بین المللی را 7 هدف برگزاری این همایش برشمرد.

بشیر از جمله محورهای همایش به رابطه دولت کارآفرین و توسعه پایدار، دولت کارآفرین و فرصتها و تهدیدها، بررسی الگوی دولت کارآفرین در فرهنگ اسلامی ایرانی، دولت کارآفرین و رشد بهره وری ملی، بررسی نقش سرمایه های انسانی و اجتماعی در توسعه دولت کارآفرین، تعیین شاخص ها و ویژگی های دولت کارآفرین و دولت کارآفرین و تحقق اقتصاد مقاومتی اشاره کرد.

دانشیار دانشگاه امام صادق (ع)، همچنین از برگزاری 7 پانل تخصصی در این همایش خبرداد و گفت: این پانل ها با محور سرمایه های اجتماعی، اخلاق حرفه ای، تولید ثروت ملی، توسعه پایدار، آموزش و فرهنگ، اقتصاد مقاومتی و سرمایه های انسانی برگزار خواهد شد.

به گفته وی، مقالات ارسالی به دبیرخانه همایش از موضوعاتی همچون بهبود محیط زیست، سلامت اداری، اجرای برنامه ششم، توجه به پدافند غیرعامل و فناوری های نوین دانش بنیان تبعیت می کند.

پایان پیام

 

همایش ملی «توسعه دولت کارآفرین» برگزار می شود

 

شبکه خبری اقتصاد ایران (ایران اکونا)

یکشنبه , ۱۱ / بهمن / ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵کد خبر : ۵۲۳۷۴

 

دبیر همایش ملی «توسعه دولت کارآفرین» از برگزاری همایش یاد شده در روزهای 18 و19 اسفندماه امسال با حضور شماری از وزیران دولت تدبیر و امید و همچنین جمعی از کارشناسان و متخصصان در محل سالن اجلاس سران خبر داد.

 «محمدسعید کاویانی» در نشست خبری افزود: 88 درصد ثروت تولید شده در جهان بر مبنای دانش و تنها 12 درصد از طریق منابع طبیعی ایجاد می شود.

وی در ادامه افزود: در ایران 80 درصد ثروت تولیدی از طریق منابع طبیعی و فقط 20 درصد از طریق دانش تامین می شود.

دبیر همایش ملی توسعه دولت کارآفرین معتقد است: با اینکه 80 درصد ثروت از طریق منابع تامین می شود به معنای آن نیست که ما فاقد نیروی انسانی دانش آموخته باشیم.

وی توضیح داد: سالانه 150 هزار نفر جوان تحصیل کرده از کشور خارج می شوند و به کشورهای توسعه یافته می روند. این مهاجرت معادل چند 10 میلیون دلاری است که از این طریق به اقتصاد کشورهای توسعه یافته کمک می شود.

وی معتقد است: یکی از مشکلات دولت، دارا بودن بدنه تنبل است. در سال 1357 حدود 770 هزار نفر در بدنه دولت فعال بودند اما در حال حاضر 2.7 میلیون نفر در بدنه دولت و 2 میلیون نفر در شرکت های وابسته به کار اشتغال دارند و چند میلیون نفر دیگر نیز به شکل های دیگر (بازنشستگان) در خانواده بزرگ دولت قرار دارند. بدنه دولت هم اکنون با هفت تا هشت میلیون نفر، خانواده بزرگی را تشکیل می دهند.

وی اظهار داشت: ژاپن با 120 میلیون نفر جمعیت، دولت فقط 310 هزار کارمند دارد در حالی که ایران با جمعیت 78 میلیون نفری، حدود هشت میلیون نفر کارمند دارد. روند کنونی شاید در سال های آتی منجر به این شود که دولت مجبور شود فقط درآمدهای خود را به کارمندانش دستمزد بدهد.

وی درباره وضعیت مدیران در دولت نیز گفت:هم اکنون 460 هزار مدیر در بدنه دولت کار می کنند؛ به عبارتی به ازای هر پنج کارمند یک مدیر در دولت فعال است.

کاویانی گفت: مجموع ذخایر نفتی ایران تا 100 سال اگر به قیمت هر بشکه 100دلار محاسبه شود برابر با درآمد تولید ناخالص داخلی 6ماه آمریکا و دو سال ژاپن است.

وی با اشاره به برگزاری همایش یاد شده گفت: در این همایش درخصوص چابک سازی دولت، شایسته سالاری و توانمندسازی، بحث و گفت وگو می شود.

دبیر علمی همایش یادشده نیز گفت: بررسی ویژگی های دولت کارآفرین در رشد و توسعه پایدار کشور، بررسی ویژگی های دولت کارآفرین در توسعه فرهنگ اسلامی ایران، بررسی ویژگی های دولت کارآفرین در توسعه دانش و فناوری های نوین و بررسی دولت های کارآفرین در مورد کاوش تجربه های بین المللی، از جمله اهداف همایش است.

حسن بشیر توضیح داد: بدنه مدیریت دولتی در ایران با شیوه های سنتی نه تنها نمی تواند گام های بلندی برای رسیدن به جایگاه ترسیم شده را بردارد بلکه در بسیاری از مواقع خود عامل بازدارنده ای برای تحرک و شکوفایی بخش خصوصی و جامعه مدنی محسوب می شود.

وی اظهار داشت: هرچند که اندیشمندان حوزه مدیریت نوین تعریف مشترکی از دولت کارآفرین ارائه نداده اند اما می توان دولت کارآفرین را دولتی دانست که از همه ظرفیت ها و توان موجود برای افزایش بهره وری ملی مطابق با ارزش ها و آرمان های انقلابی استفاده می کند.

محورهای این همایش «رابطه دولت کارآفرین و توسعه پایدار، بررسی الگوی دولت کارآفرین در فرهنگ اسلامی ایرانی و بررسی نقش سرمایه های انسانی و اجتماعی در توسعه دولت کارآفرین» اعلام شد.

 

منبع : ایرنا

برچسب : همایش ، کارآفرینی ، مدیریت نوین ، دولت کارآفرین  


هر جمعه....

هر جمعه....

 

هر پرسشی ز غیر تو شد، بی جواب بود

هر پاسخی ز غیر تو هم، ناصواب بود

هر جمعه بین ندبه تو را دیده ام ولی

بسیار چشم دیده ام آنجا که خواب بود

ای بهترین عبارت جاوید زندگی

نام تو آیه ایست که در هر کتاب بود

آدم دخیل عشق تو گردید و شد رها

چون رحمت تو بر همه کس بی حساب بود

در راه تو عبادت ما می شود قبول

 چون هر قدم به سوی تو، هر جا، ثواب بود

 

حسن بشیر، شبنه، 3/11/1394

گفت‌وگوی همشهری‌آنلاین با دکتر بشیر درباره سبک زندگی در تداخل دو فضایی

گفت‌وگوی همشهری‌آنلاین با دکتر بشیر درباره سبک زندگی در تداخل دو فضایی

 

تاریخ : شنبه 3 بهمن 1394 - 00:17:43 کد مطلب:322466

سرویس خبری: ارتباطات > فضای سایبر

همشهری آنلاین - نیما شایان:


سبک زندگی در شرایطی که در حال رفت‌وآمد بین دو فضای واقعی و مجازی هستیم، موضوع داغ چهارشنبه دانشکده مطالعات جهان بود؛ دکتر عاملی از دو فضایی شدن گفت، دکتر شکرخواه از اختلاط فرهنگ با فضای سایبر و جامعه اطلاعاتی و مسعود کوثری از فضای سوم.

دکتر حسن بشیر در اظهارنظر درباره این حوزه موضوعی، «تداخل دو فضایی» را مطرح کرد.

 

دکتر حسن بشیر دانشیار ارتباطات بین‌الملل دانشگاه امام صادق (ع)، در حاشیه نشست بین‌المللی «سبک زندگی و سلامت: فرهنگ و فضای مجازی» که روز چهارشنبه 30 دی در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد، در گفت‌وگو با همشهری آنلاین به اعلام دیدگاه خود درباره سبک زندگی واقعی و سبک زندگی مجازی پرداخت.

 

در این نشست بین‌المللی، دکتر سعیدرضا عاملی درباره نظریه «دو فضایی شدن جهان»، دکتر یونس شکرخواه درباره اختلاط فرهنگ، فضای سایبر و جامعه اطلاعاتی و دکتر مسعود کوثری درباره آنچه که تحت عنوان «فضای سوم» نامید، سخنرانی کردند. دکتر بشیر نیز در این گفت‌وگو دیدگاه خود درباره سبک زندگی در تداخل دو فضایی را مطرح کرد. 

 

بشیر معتقد است: سبک زندگی واقعی با مجازی دو نوع سبک زندگی است که به دلیل اینکه این فضا به تدریج در حال گسترده‌تر شدن است، نوعی از «تداخل دو فضایی» در حال شکل گرفتن است. در این «تداخل دو فضایی» انسان میان سبک زندگی واقعی و مجازی در حال رفت و آمد است. به همین دلیل این فضای تداخلی انواعی از تضادها را ایجاد کرده است. تضادهایی در هویت‌ها، هنجارها، رفتارها، فرهنگ‌ها، زبان‌ها و حتی در سلیقه‌ها و برداشت‌ها.

 

مشروح گفت‌وگو با این استاد ارتباطات بین‌الملل در ادامه آمده است.

 

آقای دکتر بشیر؛ گاهی اوقات از «سبک زندگی» که یکی از کلیدواژه‌های پرکاربرد است، برای اطلاق آداب و رفتارهای روزمره استفاده می‌شود و یا برداشتی که از این عنوان صورت می‌گیرد، در حد روزمرگی‌های انسان است. جنابعالی چه گسترده معنایی برای «سبک زندگی» قائل هستید؟

سبک زندگی، تنها لباس پوشیدن یا نحوه غذا خوردن و خوابیدن و راه رفتن و رفتار خاص داشتن با دیگران نیست. سبک زندگی یک فلسفه و یک فهم ویژه از حیات است. سبک زندگی در حقیقت یک سپهر معنایی است که فضای فردی و اجتماعی در آن هویت پیدا می‌کند. این هویت، هویتی برساخته از «تاریخ»، «دین»، «فرهنگ» و «زبان» است. این چهار عنصر در حقیقت، معنای زندگی و سبک آن را ترسیم می‌کند. انسان با چنین سپهر معنایی، شیوه حیات خود را تعیین می‌کند که در آن بخش‌هایی از زندگی وی، به شکل‌های مختلفی ظهور پیدا می‌کند.

 

زندگی واقعی در چنین سپهری، محصول چهار عنصر مهم است: «هنجارها»، «کنش‌ها»، «واکنش‌ها» و «رویکردها» است. هنجارها، رفتارهای شکل گرفته و تثبیت شده در فرد و جامعه است. کنش‌ها، ارتباطات و رفتارهایی است که بر اساس نیازها و برنامه‌ها شکل می‌گیرند. واکنش‌ها، محصول ارزیابی و حرکت انسان در برابر کنش‌ها است. رویکردها نیز زائیده تفکر و برداشت‌های انسان از زندگی و محیط زیست است که نوعی از تعامل متن و فرامتن در آن نقش اساسی دارد.

 

سبک زندگی در فضای مجازی تا چه اندازه‌ای با جهان واقعی تمایز پیدا کرده است؟

انسان در حیات واقعی، یک انسانی است که با «گفتمان برساخته شده از تاریخ» با همه ابعاد آن آشنا است و با آشنایی با خود و دیگران در حال تعامل و ارتباط است. بدون این «حیات تاریخی» که شکل‌دهنده هویت و فرهنگ است، انسان در «فضای واقعی» زندگی نمی‌کند.

 

«فضای مجازی» یک «شبه فضای واقعی» است که در یک «سپهر غیر تاریخی» در حال شکل گرفتن است. در حقیقت این فضا یک «گسست تاریخی» با «گفتمان واقعی» است که در صدد است که «گفتمان جدید شبه واقعی» را تولید کند. بنابراین حضور انسان‌ها، یا ارتباط‌گران در این فضای شبه واقعی، یک حضور «غیر هویت محور» است. پیام‌های آنها نیز یک «پیام گمنام» و اطلاعات آنها نیز «اطلاعات غیرمستند» است. این وضعیت البته در همه این فضا به شکل یکسان نیست.

 

به عبارت دیگر ما شاهد، «هویت‌ها، و پیام‌ها و اطلاعات» تثبت شده و واقعی نیز هستیم که می‌توان به آنها استناد کرد. اما این فضا، فضای «واقع‌گرایی» به معنای استناددهی همه‌جانبه و «عینیت‌گرا» نیست. به همین دلیل، سبکی از زندگی که در آن در حال جریان است یک «سبک دروغین» و یک «سبک شکننده و سیال» است. در حقیقت، نمی‌توان آن را سبک زندگی نهاد مگر اینکه بخواهیم که سبک زندگی را در شکل‌های عادی آن به معنای بکارگیری این فضا، پیام‌گذاری متنوع در آن و یا شیوه استفاده از آن معنا کنیم. به همین دلیل، هنجارها در این فضا، به رفتارها تبدیل می‌شوند، کنش‌ها، به نوعی از اقدام و عمل، واکنش‌ها به شیوه‌ای از عکس‌العمل‌های مقطعی و زودگذر و رویکردها، به اظهار نظرهای غیر تجربه شده و فاقد اعتبار.

 

به همین دلیل معتقد هستم که سبک زندگی واقعی با مجازی دو نوع سبک زندگی است که به دلیل اینکه این فضا به تدریج در حال گسترده‌تر شدن است، نوعی از «تداخل دو فضایی» در حال شکل گرفتن است. در این «تداخل دو فضایی» انسان میان سبک زندگی واقعی و مجازی در حال رفت و آمد است. به همین دلیل این فضای تداخلی انواعی از تضادها را ایجاد کرده است. تضادهایی در هویت‌ها، هنجارها، رفتارها، فرهنگ‌ها، زبان‌ها و حتی در سلیقه‌ها و برداشت‌ها.

 

این «تداخل دو فضایی» چه نوع از سبک زندگی را ایجاد خواهد کرد و آینده را چگونه می‌بینید؟

واقعیت این است که هیچ کس تا کنون نمی‌داند که چه اتفاقی خواهد افتاد. می‌شود حدس‌هایی زد اما به دلیل اینکه عمر این جریان چندان زیاد نیست، امکان دستیابی به یک نظریه قابل استناد بر اساس تجربه‌های تعمیم‌یافته وجود ندارد. اما می‌توان به نوعی از «فرضیه‌سازی» در این زمینه دست یافت.

 

«فضای جدید تداخلی» محصول تعامل دو فضای «واقعی» و «مجازی» است که من آن را «فضای مجاز واقعی» می‌نامم. این فضا، اگرچه در عالم مجازی شکل می‌گیرد اما دارد کم‌کم به یک جهان واقعی، اما از جنس دیگر تبدیل می‌شود. این تبدیل شدن، یک تبدیل شدن عینی نیست، عینیت مجازی است که در عالم تداخلی ذهن و ماده در حال شکل گرفتن است. جهانی فراتر از واقعیت‌های عینی ملموس و غیرقابل بازگشت. این جهان جدید، جهانی به شدت، سریع، وسیع، ذهنی، غیرملموس، قابل بازگشت، قابل ترمیم، قابل توسعه و تغییر و قابل تصرف است. ترکیب و تداخل این دو فضا، سبکی را در حال ایجاد کردن است که محصول «تداخل اجباری» و نه «تعامل آگاهانه» است.

 

به عبارت دیگر، این تداخل، تداخل غیراختیاری است، و اگر هم در مواردی به شکل اختیاری در حال شکل گرفتن است، هژمونیک به اندازه آن تداخل غیراختیاری نیست. انسان در چنین شرایط، به جای اینکه مانند جهان واقعی که گاهی «تک‌ساحتی» می‌شود، احساس «چندساحتی» می‌کند، اما این چندساحتی محصول آگاهی و تحقیق نیست، زائیده انبوه اطلاعاتی است که به شکل مداوم در زندگی وی وارد و خارج می‌شوند.

 

با چنین سبکی از زندگی، مفاهیمی از قبیل «دموکراسی» به چه وضعیتی خواهند بود؟

اتفاقا یکی از مباحث در همین نشست مهم بین‌المللی درباره «اینترنت و دموکراسی» بود که توسط پروفسور اندرو فینبرگ مطرح شد. فینبرگ در این زمینه به یک مساله مهم اشاره کرد که متعاقب آن با وی گفتگوی کوتاهی داشتم. وی در این نشست، به این مساله اشاره کرد که فضای مجازی نوعی از «دموکراسی» را در سه حوزه «اطلاعات»، «مصرف‌گرایی» و «اجتماع‌سازی»ایجاد کرده است که به زعم وی این دموکراسی جدید محصول تعامل انسان با فضای مجازی است. من در گفت‌وگویی که با وی داشتم، به «شیفت معنایی در واژه دموکراسی» اشاره کردم که با معنای دموکراسی در جهان واقعی متفاوت است. دموکراسی حداقل با سه دال اساسی «آزادی»، «انتخابات» و «برابری» شناسایی می‌شود. این دال‌ها، در شرایط جدید و در فضای مجازی، معنای نوینی پیدا کرده‌اند که در حقیقت با آنچه که در واقعیت تاریخی شکل گرفته است متفاوت است. البته پاسخ ایشان این بود که آری، نوعی از «دموکراسی مجازی» در حال شکل‌گیری  است.

 

به اعتقاد من «دموکراسی در فضای مجازی» یک دموکراسی واقعی نیست که بتوان به آن افتخار کرد. نوعی از تسلط یک گفتمان بر گفتمان دیگر که برخاسته از یک جمع گسترده به معنای گفتمان واقعی برخاسته از تعامل و آگاهی نیست. اطلاعات انبوه تزریق شده در این جهان، نمی‌تواند یک دسترسی یکسان ایجاد کند. «شکاف دیجیتالی» یک واقعیت جدی است که نمی‌توان آن را انکار نمود. «مصرف رسانه‌ای اینترنتی» یک مصرف برابر و مشابه و همه‌سویه در فضای مجازی نیست. یک «استبداد مجازی» در حال شکل‌گیری است که به «دموکراسی اینترنتی» خوانده می‌شود.

 

آمریکا هنوز که هنوز است همچون قرن‌های 19 و 20 که بر جهان تسلط فیزیکی داشت و هنوز هم تا اندازه زیادی مسلط است، امکانات اساسی این فضا را در اختیار دارد و بر آن مستولی است. جهان در این «نابرابری دیجیتالی» در حال تجربه «استبداد دیجیتالی» است. در این فضای نامتعادل دیجیتالی یک «سبک زندگی نامتوازن» در حال شکل‌گیری است که به سلامت واقعی انسان ضربه می‌زند. انسان در این فضای غیرمتوازن، می‌تواند شاهد اخلاق نامأنوس، رفتار غیرمعقول، اطلاعات نادرست، کنش‌ها و واکنش‌های غیرواقعی، هویت‌های کاذب، ادیان جعلی، فرهنگ‌های سطحی باشد. نتیجه این وضعیت تولید «گفتمان مجازی» است که با «گفتمان واقعی» انسان تفاوت دارد. این وضعیت می‌تواند به سردرگمی در حوزه فرهنگی منجر شود.


لینک مطلب:


http://www.hamshahrionline.ir/details/322466