«گفتمان دل»
*****
کتاب شعرِ من هرگز نشاید گفت تکراری
که هر واژه درون آن، دلی از عشق و غمخواری
*****
به نام دوست می پویم هزاران راه نارفته
که شاید دل نمیرد از چنین دلخسته بیکاری
*****
کلاس درس را تحریم کردم تا نپوسد دل
در این وادی که چیزی نیست جز اوهام و پنداری
*****
به جای آن کلاس عشق را سرلوحه می دانم
که علمش، علم حق است و سراسر صدق و هنجاری
*****
زخوبی ها نمی ماند، بجز خوبی در این دنیا
که هر زشتی که می بینم، ز ناپاکّی هر کاری
*****
درون گفتمان دل، کسی آیا هنوز آنجاست
که من هر چیز می بینم، زبان زجر و بیزاری
*****
به شمشیر زبان هرگز کسی قدرت نمی گیرد
زبان قدرت دل باید اکنون جُست و دلداری
*****
نسیم عشق می آید، ز کوی عاشقان دل
رها کن خویشتن را در فضای او ز هر باری
*****
حسن بشیر
تهران- جمعه
11/11/1392
با سلام خدمت استاد بزرگوار
آرزو می کنم که همه ما هیچ دلبستگی جز به حضرت حق نداشته باشیم
انشاء الله
کمالی نهفته است در این تحولات
دل نشین است و زلال تراوشات چشمه خروشان دلتان
برقرار باشید معلم سوخته دل عزیز
ارادتمندم
سلام علیکم استاد
به جای آن کلاس عشق را سرلوحه می دانم
که علمش، علم حق است و سراسر صدق و هنجاری
نسیم عشق می آید، ز کوی عاشقان دل
رها کن خویشتن را در فضای او ز هر باری
روان بود و دلنشین
انشاءالله همیشه در راه روشنگری و حقیقت پیروز باشید
با سلام و تشکر
استاد عزیز سلام
آغاز دهه فجر و ترم جدید مبارک
******************
کلاس عشق شد آغاز ، کتاب شعر او بگشا
پر از ابیات نغز است و سخن های گهرباری
استاد بزرگوار و گرامی
آغاز دهه مبارک فجر بر جنابعالی نیز مبارک
از تشویق شما ممنونم
بشیر