وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

یادداشت سفر مسقط-بخش دوم

 

یادداشت سفر مسقط

(بخش دوم) 

ساعت تقریبا 4:15 صبح روز یکشنبه 28/7/1387 (مصادف 19/10/2008) از تهران به سمت دبی حرکت کردیم. آنهم با هواپیمای امارات. حرکت پرواز ساعت 4:05 بود و این تاخیر ده دقیقه  ای در پرواز، کمترین تاخیری بود که حداقل در دو سال اخیر از سفرهای تهران به خارج داشتم. ساعت پرواز، برای اینکه با وقت نماز صبح مصادف می شد، ساعت بدی بود. قبل از حرکت، علیرغم اینکه تقریبا بیش از یک ساعت در سالن نهائی انتظار نزدیک درب خروج به سمت هواپیما بودیم، از همه مسافران که بسیاری از آنان ایرانی نیز بودند و تعداد معتنی بهی خارجی، ولی بجز یک نفر آنهم غیر ایرانی از مسلمانان ساکن دبی شخص دیگری را ندیدم که در حال وضو گرفتن برای نماز خواندن باشد. در داخل هواپیما نیز حرکتی دال بر چنین اقدامی نیز دیده نمی شد. بعید نیز بنظر می رسید که مسافران مثلا از چند ساعت پیش وضو گرفته باشند. بهر حال این مساله نیازمند موشکافی بیشتری است. در سفرهای گوناگونی که از خارج به داخل یا داخل به خارج داشتم، خواندن نماز توسط مسافران به یک امر نادر و یک استثناء تبدیل شده است. تصور می کردم که هواپیمای یک کشور اسلامی اگر هم جای خاصی را برای نماز خواندن در هواپیما اختصاص ندهد، حداقل امکانات آنرا تهیه می کند. ولی هیهات. اصلا نه تنها خبری از جا و مکان و حداقل امکانات برای نماز نبود، بلکه نوعی از تعجب برای اقامه نماز نیز حاکم بود. تنها چیزی که می توان گفت کمک خوبی به حساب می آمد، علامت نشان دهنده جهت قبله که در صفحه تلویزیونی که پشت صندلی تعبیه شده است، بود که به داد من رسید. با همان فرد مسلمانی که ذکر وی رفت قبلا صحبت کرده بودم که برای نماز چه می کند، گفت چاره ای نیست باید نشسته در همان صندلی خودتان بخوانید. اینجا اصلا به فکر این مسائل نیستند و هیچگونه همکاری صورت نمی گیرد. چاره ای نبود. قبله مشخص و باید نماز را خواند. بهر حال نماز را خواندم. اما چند نکته در این زمینه را باید متذکر شد.

1-          از اینکه هواپیماهای جمهوری اسلامی مکانی را برای نماز اختصاص می دهند باید شکرگذار بود. بهر حال این حداقل اقدامی است که مدیریت هوایپمائی کشور می تواند انجام بدهد. اما همین جا باید گفت که این مساله نباید به علت کم بودن تعداد نمازگذاران به فراموشی سپرده شود یا با بی توجهی روبرو شود. در سفر شهریور گذشته که از لندن به تهران بر می گشتم، مکان اختصاص یافته برای نماز، تمیز نبود و به یک انبار برای پتو و بالش تبدیل شده بود و از این جای کم چیزی باقی نمانده بود اما بهر حال می شد در آن نماز خواند. ولی مهمتر از همه صفحه تلویزیونی که جهت قبله را نشان می داد، خاموش بود لذا باید طبق اطلاعاتی که از گذشته داشتیم جهت قبله را تشخیص می دادیم، این اقدام یعنی بی اهمیت شمردن نماز. این به معنای این است که هواپیمائی کم کم احساس می کند که دیگر نیازی به اختصاص دادن مکان برای این امر مهم نیست. این به معنای دهن کجی به اعتقادات اسلامی است. حتی اگر در این رابطه نیز تنها فقط یک نفر بخواهد به این اعتقادات عمل کند، باید زمینه آن از طرف نظام اسلامی آماده شود.

2-          هواپیماهای کشورهای دیگر اسلامی همگی هیچ توجهی به امر نماز و اقامه آن در حین پرواز ندارند. نه تنها به این امر توجه ندارند، بلکه برای کسانیکه می خواهند نماز بخوانند نیز هیچگونه امکاناتی را اختصاص نمی دهند. و هیچ فضائی را برای این امر تهیه نمی کنند. ایا در این زمینه نمی توان در مذاکرات کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی این مساله را مطرح کرد؟ بنظر می رسد که در این زمینه و زمینه های مشابه برای حمایت از حقوق مسلمانان، و حداقل از دیدگاه حقوق بشری، می توان این مسائل را مطرح نمود و پیگیری کرد.

3-          آیا هواپیماهای خارجی، بویژه آنهائیکه متعلق به کشورهای اسلامی هستند، که مسافران ایرانی و غیر ایرانی را به خارج منتقل می کنند، ملزم به رعایت برخی از درخواست های ایرانی برای تامین نیازهای مسافران طبق اعتقادات و فرهنگ آنها نیستند؟ آیا نمی توان همانگونه که برای تامین غذای آنها طبق مقرراتی باید عمل نمود، برای تهیه مکانی در هواپیماهای آنان یا دادن امکاناتی برای متقاضیان نماز خواندن نیز اقدام کرد. بنظرم در این زمینه نیز می توان اقدام کرد و به دنبال راه حل گشت.

پرواز، از تهران به دبی یک ساعت و پنجاه دقیقه طول کشید. پرواز بعدی ما از دبی به مسقط در ساعت 8:25 دقیقه بود که با تغییر نیمساعتی میان تهران و دبی که دبی نیمساعت جلوتر است، زمانی زیادی نمانده بود که باید به دنبال در خروجی برای سوار شدن به هواپیمای بعدی باشم.  کسانیکه به دبی سفر می کنند می دانند که فرودگاه دبی که فرودگاه مدرنی هم هست و بزرگ، سالن انتظار خیلی طولانی دارد با امکانات نسبتا خوب و صندلی های به اشکال مختلف که می توان روی آنها نیز بخوبی دراز کشید. یعنی شکل تخت خواب سفری را دارند. اینکه می گویم نسبتا خوب، به این علت است که با کثرت مسافران دیگر آن امکانات خوب، کم کم به نسبتا خوب و در آینده به یک ضعف جدی تبدیل خواهند شد. بسیاری از مسافران به علت کمبود صندلی، روی زمین نشسته اند یا خوابیده اند و استراحت می کنند. اوضاع عجیبی است. پدیده عجیبتر اینکه دست شوئی های این فرودگاه که در چند سال پیش تصور می شد که چه مقدار زیاد، با امکانات کمی و کیفی خوب،‌ اکنون با کثرت مسافران به شدت کم دیده می شدند. در اینجا نیز صف های عجیبی برقرار بود. صف هائی که بعضا تا راهرو بیرونی نیز کشیده می شد. البته با همان امکانات خوب و کارگرانی از هند و بنگلادش و پاکستان که ایستاده اند و هر لحظه که یک دست شوئی خالی می شد با شیلنگ و سایر وسایل تمیزکننده، تمیزکاری را شروع می کردند. این موضوع مرا به یاد امکانات فرودگاه خودمان انداخت. فرودگاه امام خمینی (ره) که محصول بعد از انقلاب است و با تحولی که در پروازها صورت گرفت، باید بهترین باشد. در چند دست شوئی که معمولا حداقل برای وضو گرفتن باید از آنها استفاده کرد، نه تنها فضای بسیار کمی اختصاص یافته بلکه تعداد آنها نیز به شدت کم است. و در هر جا دو فضا وجود دارد که یکی با امکانات ایرانی و دیگری خارجی است. چرا؟ معلوم نیست. آیا طراحان فرودگاه جمعیت ایران را بیست میلیون یا کمتر تلقی کرده اند یا تصور می کردند که در قرن بیست و یکم مردم کمتر به مسافرت می روند و یا اینکه فکر می کردند که نیاز نیست برای مسافران نمازخوان حداقل امکانات مناسب وضو گرفتن را تهیه کنند. این مساله مهمی است. شاید تصور شود که از این همه مسائل چرا باید به دسشوئی فکر کرد. ما باید به مسائل بزرگتر طبق معمول فکر کنیم و مسائل کوچک را کوچکتر فرض کنیم. البته بنده با این نگاه به مسائل کاملا مخالفم. هیچ چیز اجتماعی، کوچک نیست. البته در سلسله مراتب اجتماعی برخی مسائل مهمتر از برخی دیگرند. اما اینکه برخی مهم و برخی غیر مهم، تصور باطلی است. همه مسائل مربوط به جامعه مهم اند و باید به آنها فکر کرد و برنامه مناسبی در نظر گرفت. به قول یکی از اساتیدی که یکی دو سال پیش در کنفرانسی در لندن شرکت کرده بودند، از مقاله ای تعریف می کرد که صاحب آن گفته بود که مدرنیته در ایران از دسشوئی شروع شد. صاحب آن مقاله بحث جدی داشت، شوخی نمی کرد. من نیز در صدد شوخی کردن نیستم. اگر تصور طراحان فرودگاه نسبت به دستشوئی ها چنین باشد، باید دید که در مسائل دیگر نیز چه تصوری داشتند و محصول آنان چیست. واقعا در مقایسه با بسیاری از کشورها حتی کشورهای آفریقایی وضعیت ما تا اندازه زیادی خجالت آور است. ما در میانه راه بزک کردن خود و تهیه کردن امکانات اساسی جدا مانده ایم. بگذریم.

از دبی، با 20 دقیقه تاخیر با ایرباس 330 به سمت مسقط پرواز کردیم. از حدود 200 نفر که در این هواپیما بودند، شاید فقط ده نفر از مسقط یا کشورهای منطقه یا مسلمان بودند. بقیه همه خارجی و اروپائی بودند. چیز عجیبی بود. هواپیما پر و همگی تقریبا اروپائی. این مساله به چه معناست. شاید یک استثناء‌ است ولی گویا اینچنین نیست. چون بعدا متوجه شدم که شدیدا آمریکائیها و اروپائی ها به این کشور هجوم آورده اند. عمان در حال تحول است. زبانهائی که این اروپایی ها با آنها سخن می گفتند نیز متنوع بود و این نشان می داد که از بسیاری مناطق آمده اند. پرواز از دبی تا مسقط حدود یک ساعت بود. هواپیما به راحتی بر روی زمین نشست. وارد فضای دیگری شدیم که کاملا با فضای دبی متفاوت است. گویی به منطقه دیگری از جهان وارد شدیم نه اینکه به یکی دیگر از کشورهای عرب زبان خلیج فارس.

حسن بشیر

یکشنبه، 28/7/1387 مصادف 2008/10/19

مسقط- عمان

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:32

آقای بشیر!
با تشکر از بلاگ جالبتون..

آقا شما که رفتید عمان، این کشور و علی الخصوص "مسقط" رو چطور دیدید؟ نمی خوام مقایسه با دبی داشته باشم..چون می دونم خیلی متفاوته ولی برای کار و زندگی چه طور به نظر می رسه؟ طبیعتش چطور، جالبه؟ آیا پتانسیل لازم رو برای شروع یک کسب و کار بی درد سر داره؟

با تشکر
رضا ع.
تهران

با سلام و احترام
بنده در چند روزی که بودم عمدتا درگیر کنفرانس علمی بودم که در آنجا برگزار شده بود. ولی بهر حال همه کشورهای منطقه می توانند پتانسیل نوعی از کارها را داشته باشند. البته مسقط بر خلاف دبی سنتی تر و بومی تر است. ساخت و ساز و نوسازی عمرانی در آن مشاهده می شود که در چند سال اخیر آغاز شده. بعنی بهر حال حرکت اقتصادی آن یا توسعه اقتصادی آن به شدت در حال افزایش است. شما مناسبتر است اطلاعات دقیقتر را از مراجع ذیربط بگیرید تا خدای ناکرده راه اشتباه را طی نکنید.
موفق باشید

محمد دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:27

البته اینکه جهت قبله را در هواپیما به کمک صفحه مانیتور نشان می دهند نشانه توجه است ولی بد نیست بگویم اتفاقا بنده در پرواز نیس به دبی وقتی از مهماندار امارات درخواست کردم کمک کند تا فریضه نماز بجا اورم با محبت بسیار محل کار خود را در اختیار قراردادو شخصا پتویی را هم در جهت قبله برایم پهن کرد

باشماق جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 http://bashmagh.blogsky.com

دو خاطره از مسقط دارم یکی اینکه رفتم نون بخرم دیدم شاطرش حرکاتش مثل شاطر های ایرانی است با او فارسی صحبت کردم دیدم بله هم وطن است و اهل قروه همدان
گفت اینجا نه مثل ایرانه نون لواشش دو هزار تومان است
تو فروشگاه که بودم پدر و دختری را دیدم تا اونها را دیدم خونم جوشید گفتم شما ایرانی هستین با تعجب جواب داد شما از کجا فهمیدید گفتم از خونم که جوشید خلاصه خیلی اصرار کرد که ناهاری و شامی میهمون آنها باشیم ولی قبول نکردم
گفت تعداد ایرانی ها اینجا خیلی کم است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد