رادیو و فضای مجازی در گفتوگو با حسن بشیر
«رادیو» هیچ گاه حذف نخواهد شد
منبع: روزنامه ایران
سال بیستم- شماره: 5829
چهارشنبه- 10/10/1393
مریم رضازاده
«رادیو» رسانه است. رسانهای که اگرچه در سالهای اخیر، در هیاهو و غوغاسالاری شبکههای اجتماعی و شبکههای تلویزیونی که رسانههای نوین در عصر حاضر هستند، کمرنگ شده است اما هنوز هم جایگاه خاص خود را دارد. از سوی دیگر فضای مجازی به مدد رادیو هم آمده است و پادکست یا همان رادیوهای اینترنتی، نمونهای عیان از آن هستند. اما رادیو که نسلها با آن خاطره داشتهاند، هنوز هم جایگاه خود را دارد، حتی اگر نقشش کاهش یافته باشد. بررسی نقش رادیو، فضای مجازی و رابطه دوسویه این دو با یکدیگر را دکتر حسن بشیر استاد علوم ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشهای «ایران» بیان کرد. وی که دکترای خود را در رشته جامعهشناسی ارتباطات بینالملل از دانشگاه لستر انگلیس دریافت کرده است، در حوزه نظریات فرهنگ و ارتباطات صاحب تخصص است. آنچه در ادامه میآید متن این گفتوگو است...
جناب آقای دکتر بشیر! در عصری که رسانههای نوین، دنیای ارتباطات را تسخیر کردهاند، جایگاه و آینده «رادیو» را چگونه میبینید؟
مشخص است که در هر دوره ای و با وجود غلبه برخی رسانه ها بر رسانه های دیگر، هر رسانه جایگاه خودش را تا اندازهای خواهد داشت. البته با توجه به رقابت رسانههای جایگزین، قطعاً بهرهبرداری از رسانه قبلی مانند رادیو به عنوان مثال کاهش پیدا خواهد کرد اما حذف نخواهد شد. حذف یک رسانه در طول زمان با توجه به رقابتهای به وجود آمده در گسترش رسانههای جدید وابسته به سطح تحولات محتوایی و نحوه ارتباط با مخاطبان است که اتفاق می افتد. اگر هر رسانه ای ناموفق باشد و نتواند تحولات لازم را به وجود آورد، قطعاً بشدت از نظر مخاطبان سقوط خواهد کرد. اما معمولاً هیچ رسانهای از جمله رادیو هیچ گاه بهطور کامل حذف نخواهد شد.
با توجه به تجربیات جهان امروز، چه پیشنهادی برای حضور رادیو و تلویزیون در فضای مجازی دارید؟
بهرهبرداری از پادکست و امکانات رادیو و تلویزیونی فضای مجازی بهترین امکان است. باید با تکنولوژیهای روز در این زمینه آشنا شد و آنها را مورد استفاده قرار داد.
به نظر شما آیا ممکن است ظهور امکانات و فناوریهای وابسته به فضای مجازی در رسانهها، نظریههای پیشین، مثل نظریه مکلوهان را در رابطه با تقسیم رسانهها به رسانههای گرم و سرد به چالش بکشد، یا منجر به ظهور نظریه جدید در این باب شود؟
قطعا امروز نظریات جدید جایگزین بسیاری از نظریات قبلی شدهاند. مانند همین بحث سرد و گرم بودن رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون. البته مباحث اکنون به سمت تعاملی بودن یا نبودن، دوسویه بودن ارتباط و امثالهم رفته است. در این زمینه نیز اینترنت که جامعیت دارد، اگر در نحوه بازنمایی اطلاعات از شیوه رادیویی استفاده شود و بدون تعامل باشد، همان مباحث قبلی میتوانند مطرح شوند. اما اگر بهرهبرداری از امکانات اینترنت بخوبی صورت گیرد، نگاه جدیدی متولد میشود که فراتر از مباحث مکلوهان است.
نظر شما درباره استفاده از افزونهای تصویری در کنار برنامههای رادیویی در فضای مجازی چیست؟ و پدیده جهانی در حال رشد (رادیو تصویری) را چگونه ارزیابی میکنید؟
رادیو تصویری نوعی از به کارگیری فضای مجازی است که امکانات صدا، نوشتار، تصویر را دارد، در حقیقت رادیو اینترنتی است نه رادیوی تصویری. به عبارت دیگر، وقتی تصویر همراه با صحبت شد، دیگر رادیو نیست. رادیو تعریفی دارد که استاندارد قدیمی و ارتدوکسی خودش را دارد. اگر رادیو تغییر ماهیت دهد دیگر رادیوی قدیمی و قبلی نیست و یک واقعیت دیگری است. میشود رادیوی اینترنتی یا مجازی نه رادیو تصویری که شبه تلویزیون است.
آیا تولید ارزان قیمت رادیو تصویری رقیبی برای تلویزیون در فضایIPMEDIA یا OTT (فضایی که تصاویر را از طریق اینترنت منتقل می کند) خواهد بود؟
با آنچه قبلاً گفته شد، میتوان مرزهایی برای این تعریف رادیو تصویری ایجاد کرد و بر اساس آن اگر هزینهها به شکل کاهشی حرکت کنند میتواند به یک رقیب تبدیل شود.
بسیاری از صاحبنظران در حوزه رسانه معتقدند، رادیو همواره بخوبی از فناوریهای نوین بهره جسته است و ظهور این فناوریها، نه تنها از قدرت نفوذ این رسانه نکاسته است، بلکه در بلند مدت، خود بستری نوین برای رشد رادیو فراهم آورده است. نظر شما در رابطه با این گزاره چیست و فکر میکنید فضای مجازی، به عنوان جنجالیترین فرزند فناوری قرن حاضر چگونه میتواند نقشی را که پدرانش برای رادیو ایفا کردهاند تکرار کند و به بستری برای رشد این رسانه بدل شود؟
رادیو در بهترین وضعیت، توانسته رقیب تلویزیون یا اینترنت باشد. لذا اینکه رادیو از امکانات بخوبی استفاده کرده شاید سخن درستی باشد، اما نمیتواند با سرعت به کارگیری تکنولوژیهای جدید توسط رسانههای نوین رقابت کند. لذا نمیتوان گفت که در آینده وضعیت رادیو مثلاً به عنوان رقیب جدی برای اینترنت یا حتی تلویزیون باشد. رادیو در بهترین وضعیت باید از امکانات سایر رسانهها برای تغییر وضعیت خود و پیدا کردن جایگاه جدیدی برای خود تلاش کند تا حداقل وضعیت خود را در طول زمان کاهش ندهد.
به میدان آمدن فضای مجازی به عنوان عرصهای ارزان، در دسترس، تعاملی برای نشر محتوا، چگونه میتواند معادله دیرین «مزایای رقابتی رسانهها» را تحت تأثیر قرار دهد؟
مهمترین چالش برای رسانهها در آینده، کشف زمینههای ممکن ارتباط و چگونگی تأمین نیازهای اطلاعاتی و خبررسانی و آموزشی و تفریحی مردم به عنوان چهار کارکرد اساسی رسانههای جدید است. اگرچه برخی از کارکردهای جدید نیز برای عصر حاضر تعریف شدهاند اما این کارکردهای چهارگانه مهمترین کارکردها است. بنابراین چه بحث اقتصادی و چه بحث رقابتی باید وابسته به شیوه به کارگیری رسانههای مختلف در رابطه با نیازها و موقعیتهای مختلف مردم برای بهرهبرداری از رسانه خاص باشد. اگر این وضعیتها و موقعیتها بخوبی درک نشود، نه بحث اقتصادی و نه بحث رقابتی نمیتواند عامل اساسی و تعیینکننده در این زمینه باشند.
نقش رسانههای تعاملی را در فرایند عصر رسانههای نوین چگونه ارزیابی میکنید؟
این موضوع بحث خیلی مفصلی دارد و نیازمند چندین مقاله یا چندین جلسه مباحثه است. مقصود چه نقشی؟ در کدام جامعه، با چه نوع نگاه ارزشی و غیره. لذا سؤال خیلی کلی است که بدین گونه نمیتوان به آن بخوبی پاسخ داد. اما میتوان گفت تعامل در عصر حاضر به یک گفتمان اساسی تبدیل شده است و رسانههای نوین با ایجاد نوعی از گفتمان سازی، بیش از گذشته میتوانند در ساخت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جوامع مختلف نقش داشته باشند.
امروز تلفنهای هوشمند، با قابلیت دریافت محتوای موجود روی فضای مجازی همهگیر شدهاند به نظر شما چگونه میتوان از این بستر به نفع رادیو بهره جست؟
در سادهترین شکل آن، ایجاد رادیو اینترنتی است که هماکنون تلفنهای هوشمند امکان استفاده از آن را دارند. البته باید محتواها مورد توجه قرار گیرند و همان بحث نیاز مردم و جامعه بخوبی سنجیده شده و بر پایه آن محتوا تولید شود. متأسفانه ما به جای اینکه بیشتر به محتوا و نیاز مردم توجه کنیم به اصل امکانات تکنولوژیک توجه میکنیم که معلوم نیست در بهترین حالت بتواند جاذبهای برای مردم داشته باشد.
به نظر شماحضور کمرنگ رسانههای داخلی، بخصوص رسانه ملی در فضای مجازی، چگونه میتواند میدان نشر محتوا و جذب مخاطب را برای رسانههای فارسی زبان خارجی فراخ تر و عرصه را برای افزایش ضریب نفوذ روانی رسانههای داخلی تنگتر سازد؟
به نظر نمیرسد رسانه ملی حضور کمرنگی در فضای مجازی داشته باشد. البته شاید بتوان گفت که کمتر به این فضا توجه شده است، اما حضور وجود دارد. مهم این است که این حضور با چه جهتگیری و درکی از مخاطب صورت گرفته است. محتوای تولیدی با چه رویکردی در حال تولید است که بتواند مخاطب را جذب کند؟ مسأله دیگر این است که اگر رسانه ملی خود را فقط در چارچوب رقابت با رسانههای دیگر داخلی تعریف کند، قطعاً موفقیت لازم را پیدا نخواهد کرد. رسانهها چه دولتی و چه خصوصی یا نیمه دولتی باید مکمل همدیگر باشند و خود را همکار بدانند نه رقیب یا عرصه تنگکننده برای یکدیگر باشند.
به نظر شما جایگاه پرداختن به مقوله پردازش اطلاعات در کنار نشر چگونه میتواند نگاه مخاطب را به یک رسانه تغییر دهد و چرا فناوریهای نوین مرتبط با فضای مجازی میتواند ابزاری کارآمد در این باب به شمار آید؟
مهمترین عنصر تغییر دهنده نگاه مخاطب کنونی بحث تعامل است. تعامل چه در تولید پیام و محتوا و چه در توزیع پیام و محتوا اهمیت دارد و این مسأله میتواند به کلی دیدگاه مخاطبان را تغییر دهد. امروز بحث دروازهبانی به دروازهسازی اطلاعات و خبر تبدیل شده است. در این شرایط مالکیتهای رسانهای نمیتوانند همه امکانات دروازهبانی خبر و پردازش اطلاعات را داشته باشند. دیگران نقش برجستهتری پیدا کردهاند که میتواند دروازهسازی خبری کنند و خبر را بر همه رسانهها تحمیل کنند. به عبارت دیگر، رسانههای قدیمی اگر خود تحمیلکننده اخبار بودند، امروز در حال تبدیل شدن به ابزار انتقال دهنده اخبار تحمیلی هستند. این مبحث مربوط به تحمیل خبری، یکی از مباحث بسیار مهم دنیای امروز است که از شیوه «ضد جریان» بخوبی در جریانسازی خبری استفاده میکند که خود نیازمند بحث مفصلی است.
دادههای به دست آمده از ثبت و تحلیل رفتار مخاطبان هنگام برخورد با محتوای منتشر شده توسط یک رسانه در فضای مجازی چگونه در رسانههای پیشرو، برای تصمیمگیری و سیاستگذاری حلقه بسته مورد استفاده قرار میگیرد و اساساً چرا دادههای به دست آمده از این رهگذر «استراتژیک» تلقی میشود؟
اینکه یک محتوا به محتوایی استراتژیک تبدیل میشود، خود نیازمند طی کردن مراحلی است که مهمترین بخشهای آن تعیین حجم، شدت، تعامل، طرفداری و مشارکت مردم در شکلگیری آن فرایند است. لذا مثلاً وقتی مسألهای در شبکههای اجتماعی به شکل گسترده مطرح میشود، این گستردگی میتواند آن را به یک امر استراتژیک که بازنمایی دهنده نوعی از نیاز اجتماعی یا سیاسی یا فرهنگی است تبدیل کند. لذا واقعیت استراتژیکی، در چنین شرایطی، واقعیتی است که بشدت به گستردگی مشارکت و تعامل مردم بستگی دارد که بدیهی است در چنین وضعیتی دروازهسازان بیش از خبرنگاران و دروازهبانان خبر میتوانند از این وضعیت بهرهبرداری کنند.
ورود فضای مجازی، چگونه میتواند روح حاکم بر رسانهها در کشورهای در حال توسعه را بهبود بخشد و توسعه یافتگی و بلوغ را برای این رسانهها به ارمغان آورد؟
فضای مجازی یک فضای دوسویه یا چند سویه است که اگر با ابعاد دیگر اجتماعی و فرهنگی و سیاسی یک جامعه همخوانی نداشته باشد معلوم نیست نقش اساسی در توسعه داشته باشد. این مسأله نیازمند مطالعات جدیتری است. آیا فضای مجازی همیشه توسعه دهنده جوامع است؟ با دیدگاههای مختلفی که در مورد امپریالیسم فرهنگی و اینترنتی اگر این مسأله را مورد ارزیابی قرار دهیم این وضعیت بیشتر به وابستگی مرتبط میشود و برای جامعه «ضد توسعه» تلقی میشود. اگر این مسأله را در رابطه با آگاهسازی و آزادی اطلاعات و دسترسی حداکثری به اخبار و پر کردن شکاف اطلاعاتی و امثالهم ارزیابی کنیم و از نگاه لیبرالیستی به این مسأله نگاه کنیم، قطعاً در موضوع توسعه به نگاه دیگری دست خواهیم یافت. آنچه در این زمینه مهم است، ایجاد نوعی تعادل و تعامل میان زمینههای فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی جامعه با فضای رها شده مجازی است که اگر این تعادل و تعامل مثبت، معقول و مورد قبول جامعه صورت نگیرد، قطعاً به توسعه و پیشرفت مطلوب نخواهد رسید.
لینک خبر
http://iran-newspaper.com/?nid=5829&pid=7&type=0
«حسن بشیر» از مطالعات تازه اش درباره فرهنگ وقف می گوید
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
25 آذر 1393 ساعت 5:51
گزارشگر :
جدیدترین کتاب دکتر حسن بشیر، استاد و پژوهشگر حوزه رسانه با عنوان «فرهنگ وقف، مفاهیم بنیادین فرهنگ اسلامی» منتشر شد. از این نویسنده امروز در همایش «وقف و رسانه» تقدیر خواهد شد.
________________________________________
دکتر بشیر در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با اعلام این خبر عنوان کرد: این کتاب در هشت فصل تهیه و تنظیم شده و دربردارنده موضوعاتی مانند معناشناسی، تحولات گفتمانی و تبیین ارتباطی وقف، وقف به مثابه رسانه، جایگاه وقف در فرهنگ اسلامی، کارکردهای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی وقف، کارکردهای فرهنگی و ارتباطی وقف، وقف و واقفان و آسیب شناسی وقف است.
بشیر با بیان اینکه وقف، یک احسان ماندگار، صدقه جاریه و خیر مستمر است، افزود: در عصر حاضر تحول موارد وقف از موارد عینی و مادی به موارد معنوی، فضای مجازی و سایر موارد حقوقی، تأثیر فراوانی بر گسترش وقف و تاثیرگذاری آن در پیشرفت جوامع کرده است، از طرفی گسترش مطالعات میان رشتهای، عاملی برای تحلیل رویکردهای مختلف از منظرهای گوناگون شده است. توسعه مطالعات اجتماعی با رویکردی اسلامی یکی از موارد مهم پژوهشهای میان رشتهای که در این زمینه در حال گسترش است.
وی ادامه داد: البته باید اذعان کرد این مطالعات به مراتب سختتر و پیچیده تر از سایر مطالعات میان رشته ای در حوزههای علوم دیگر است و در این کتاب تلاش شده وقف به عنوان یک حوزه مهم علمی از منظر اسلامی و سایر علوم مختلف اجتماعی به ویژه ارتباطی و فرهنگی مورد بحث و بررسی قرار گیرد، زیرا وقف علاوه بر این که یک اقدام خیرخواهانه و احسان ماندگار است، رسانهای کامل به شمار میآید که پیام اسلامی را به جامعه منتقل میسازد.
رابطه رسانه و وقف
به گفته بشیر، این رسانه به خوبی نشان داده است که با وجود رویکردهای مختلف در نگاه به رسانه، تعامل میان دین و رسانه امکان پذیر بوده است، البته بسیاری از مفاهیم عمیق دینی، از طریق رسانههای نوین به دلیل ضعفهایی که ذاتاً در ماهیت این رسانهها وجود دارد، نمیتوانند به شکل کامل منتقل شوند اما این به معنای این نیست که نتوان از رسانههای مدرن به شکل بهینه در انتقال مفاهیم دینی، حتی در حد نازل استفاده کرد.
بشیر با بیان این که کتاب وقف، چهارمین کتابی است که در حوزه مفاهیم بنیادین فرهنگ اسلامی یا علوم انسانی اسلامی توسط اینجانب تألیف شده است، یادآور شد: این اثر علاوه بر مقدمه و نتیجه گیری نهایی از هشت فصل تشکیل شده است که توضیح مربوط به هر فصل به اختصار آورده میشود، به عنوان مثال فصل اول، با عنوان «معناشناسی، تحولات گفتمانی و تبیین ارتباطی وقف» به مباحث معناشناسی، تحولات گفتمانی و تبیین ارتباطی وقف پرداخته است و تعاریف لغوی و اصطلاحی و نیز معنای وقف در ادیان دیگر مورد بحث قرار گرفتهاند.
وی افزود: همچنین با توجه به اینکه وقف، خود یک رسانه است، برای شناخت هر چه بیشتر آن، معنای رسانه، ابعاد رسانه و شیوه تعامل رسانه با وقف مورد بررسی قرار گرفته شده است، در فصل دوم نیز که «وقف به مثابه رسانه» نام دارد، به وقف به عنوان یک رسانه تمام عیار نگاه شده و کارکردهای آن مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند و یکی از مسائل مهم در این زمینه همگرایی میان رسانه و وقف برای انتقال پیام بوده که مورد مطالعه قرار گرفته است. به همین دلیل عوامل مؤثر در ارتباط رسانهای وقف به شکل ویژه بررسی و عناصر آن مشخص شده است.
بشیر با اشاره به سومین فصل این کتاب توضیح داد: این فصل با عنوان «جایگاه وقف در فرهنگ اسلامی» به جایگاه وقف در فرهنگ اسلامی به ویژه در آیات و روایات مختلف میپردازد و در همین زمینه «شبکه معنایی مفاهیم وقف» در قران کریم مشخص و اخلاق شناسی وقف در این زمینه تبیین شده است.
نگاهی به کارکردهای حقوقی وقف
به گفته وی «کارکردهای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی وقف» چهارمین فصل کتاب به شمار میآید که در آن کارکردهای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی وقف بررسی شده است، وقف از منظر حقوقی کارکردهایی دارد که گسترش این کارکردها منوط به ایجاد تحول جدی در نگاه به حقوق به ویژه حقوق (مالکیت) معنوی دارد. همچنین کارکردهای وقف در حوزههای اقتصادی و اجتماعی نیز متنوع و متعدد است که در این فصل تلاش شده است که به سه حوزه حقوقی، اقتصادی و اجتماعی وقف از منظرهای مختلف با نگاه تحلیلی پرداخته شود.
این پژوهشگر و فعال حوزه رسانه درباره فصل پنجم کتاب با عنوان «کارکردهای فرهنگی و ارتباطی وقف» نیز، عنوان کرد: در این مبحث به کارکردهای فرهنگی و ارتباطی وقف پرداخته شده و کارکردهای ارتباطی و فرهنگی وقف از یک سو با معنای آن مرتبط است که در تحول گفتمانی مفهوم آن از حبس و صدقه تا جعل و وقف نشان داده شد و از سوی دیگر بستگی به شرایط و موقعیتهای فرهنگی، ارتباطی و اجتماعی دارد که از این مفهوم چه برداشت و چه معنایی متصور است، در این فصل میخوانیم که پیام وقف، یک حرکت ارتباطی است که توسط سه عنصر مهم ایجاد و منتقل میشود.
بشیر با اشاره به فصل ششم کتاب با عنوان «کارکردهای آموزشی، علمی، و هنری وقف» نیز گفت: کارکردهای مختلف آموزشی، علمی و هنری وقف در این بخش بررسی شده است، این رسانه مهم دینی، همانند سایر رسانهها کارکردهای اطلاع رسانی، آموزشی و ارشادی دارد که در اینجا علاوه بر کارکرد آموزشی، کارکردهای علمی و هنری وقف مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند، در حوزه آموزشی و علمی وقف مدارس، دانشگاهها و مراکز فراوانی را در جامعه اسلامی ایجاد کرده است که در این فصل به برخی از آنها مانند نظامیهها، دانشگاه الازهر، مراکز علمی بخارا اشاره شده است.
به گفته وی، وقف در حوزه هنری نیز تاثیرات فراوانی در خلق فضای اسلامی و تجلی فرهنگ اسلامی داشته است. موقوفات در حقیقت، فضای شهرهای اسلامی را در طول تاریخ تغییر دادهاند و نوعی از فرهنگ ساختاری شهری را به وجود آوردهاند. این حرکت فرهنگی نه تنها منعکس کننده فرهنگ اسلامی است، بلکه در ماندگاری و پایداری شهرهای اسلامی نیز تأثیر فراوان داشته است.
همه چیز درباره وقف
بشیر یادآور شد: در فصل هفتم نیز که «وقف و واقفان: مطالعات موردی» نام دارد، برخی از موقوفات و وقف نامهها به عنوان مطالعات موردی بررسی شدهاند و در همین زمینه تاکید شده است که نهاد وقف، کارکردهای مختلفی دارد که نیازمند مطالعات گوناگونی است و یکی از همین مطالعات، بررسی موقوفات و واقفان است، در این فصل تلاش شده به برخی از موقوفات و کارکردهای آنها اشاره شود. موقوفات انجام گرفته در طول تاریخ تنوع و تعدد فراوان داشته و میتوان گفت که در هر زمینه ممکن، تا آنجا که جامعه مورد نیاز داشت، موقوفاتی تعیین شدهاند. مطالعه این موقوفات، از جنبههای مختلف میتواند اهمیت «وقف» را نشان دهد و مطالعات این فصل شامل سه حوزه عبادی، آموزش و بهداشتی است.
بشیر تاکید کرد: در فصل هشتم نیز آخرین فصل کتاب به شمار میآید به موضوع آسیب شناسی وقف پرداخته شده است. با توجه به اینکه مطالعه آسیب شناسی هر حوزه و برطرف سازی آسیبهای آن میتواند تأثیر زیادی بر پیشرفت و توسعه آن حوزه داشته باشد و اصولاً با فهم آسیبهاست که میتوان به خوبیها، فواید و تاثیرات مثبت یک حوزه به شکل مناسب آشنایی پیدا کرد این مبحث در کتاب گنجانده شده و در این فصل به دو رویکرد مهم آسیب شناسی وقف یعنی «آسیب شناسی ایجابی» و «آسیب شناسی سلبی» پرداخته شده است.
وی یادآور شد: امیدوارم با گسترش مطالعات مربوط به مفاهیم مختلف ارتباطات از منظر علوم اسلامی و علوم انسانی و اجتماعی به ویژه از بعد فرهنگی و ارتباطی، به شکل میان رشته ای، بتوان در آینده نسبت این حوزهها را با همدیگر سنجید و به یک فهم مشترک از مفاهیم مزبور دست یافت و این کتاب، همانند کتابهای دیگری که در این حوزه میان رشته ای تألیف شدهاند، بتواند گامی مؤثر در فهم مطالعات میان رشته ای علوم ارتباطی و علوم اسلامی بردارد.
کتاب «فرهنگ وقف» در 326 صفحه به تازگی توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی، در شمارگان 1500 نسخه و قیمت 20 هزار تومان منتشر شده است.
دکتر حسن بشیر، مدرک کارشناسی ارشد رشته روابط بینالملل خود را از دانشگاه ناتینگهام ترنت انگلستان و با پایاننامه «تأثیر مشاهده تلویزیون بر فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی در جامعه ایرانیان لندن: مطالعه نمونهای» دریافت کرده است. او همچنین مقطع دکتری را در رشته جامعهشناسی ارتباطات بینالملل در دانشگاه لیستر انگلستان گذرانده است. وی علاوه بر تحصیلات دانشگاهی، دارای تحصیلات حوزوی نیز است. از جمله آثار تألیف یا ترجمه دکتر بشیر میتوان به تألیف کتابهای «هویت اسلامی در قرن بیست و یکم: چالش تجدد»، «ریشههای انقلاب اسلامی در ایران: نگاه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی»، «تروریسم: تعریف، ریشهها، راه حلها»، «قدس: شهر ادیان ثلاثه و حاکمیت اسلام»، «تعامل فرهنگ و سیاست: از تئوری تا واقعیت»، «تعامل دین و ارتباطات»، «نقش مطبوعات در فرآیند نوسازی سیاسی و اجتماعی ایران در دوره قاجاریه»، «خبر: تحلیل شبکهای و تحلیل گفتمان» و «رسانههای بیگانه: قرائتی با تحلیل گفتمان» و ترجمه کتابهای «مرزهای نو در ارتباطات بینالملل»، «گفتارهایی درباره فرهنگ، ارتباطات و توسعه» و «رسانهها در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس» و «دعوت اسلامی: مفاهیم بنیادین فرهنگ اسلامی» اشاره کرد.
________________________________________
کد مطلب: 210900
آدرس مطلب: http://www.ibna.ir/fa/doc/shortint/210900/حسن-بشیر-مطالعات-تازه-درباره-فرهنگ-وقف-می-گوید
ایبنا
http://www.ibna.ir
ادامه مطلب ...بررسی اولویت های هفت گانه ابلاغیه رهبری درحکم آغاز دورجدید فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی
اولویت های 6 گانه برای ترسیم نقشه فرهنگی
روزنامه خراسان
مورخ پنجشنبه 8/8/1393
شماره انتشار 18822
خراسان - مورخ پنجشنبه 1393/08/08 شماره انتشار 18822
نویسنده: محمدعلی ندائی
m.nedaee@khorasannews.com
رهبرمعظم انقلاب اسلامی در حکم آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی ،7 اولویت را برای شورا تعیین کردند. روز گذشته در گفت وگو با دکترحسن بشیراستاد ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) بند اول از این اولویت ها بررسی شد. در نوشتار امروز دکتر بشیر 6 بند دیگر را تحلیل کرده است. به گفته وی رهبرانقلاب در این اولویت ها نقشه فرهنگی سال های آینده شورا را ترسیم کرده اند:
خراسان: تحلیل شما از اولویت های دیگر به ویژه بندهای مربوط به مسائل فرهنگی چیست؟
ادامه مطلب ...بررسی اولویت های هفت گانه ابلاغیه رهبری در حکم آغاز دوره جدید شورای انقلاب فرهنگی
اجرا ونظارت برمصوبات مغفول مانده است
روزنامه خراسان
مورخ چهارشنبه 1393/08/07
شماره انتشار 18821
نویسنده: محمدعلی ندائی m.nedaee@khorasannews.com
اولین اولویتی را که رهبرانقلاب در حکم آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین کردند ، پی گیری و تسریع در اجرای مصوبات شوراست . سوالی که دراین باره مطرح می شود این است که اجرانشدن مصوبات شورا ازچه علل وعواملی ناشی شده است ؟ درگفت وگویی با دکتر حسن بشیر دانشیار رشته فرهنگ وارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) به آسیب شناسی مصوبات شورا پرداختیم.
خراسان: رهبرمعظم انقلاب دربند اول حکم آغاز دوره جدید فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی برتحقق واجرای سریع وکامل تصمیمات ومصوبات وپی گیری آن ها تاحصول نتیجه کامل تاکید کردند. سوال این است که علت اجرایی نشدن مصوبات یا ضعف درعرصه اجرا چیست وچگونه می توان این مشکل را برطرف کرد؟
ادامه مطلب ...
جایگاه روابطعمومی در عصر اینترنت
گفتوگوی روزنامه ایران با دکتر حسن بشیر دبیر کمیته علمی یازدهمین همایش روابطعمومیهای ایران
منبع: روزنامه ایران
شماره: 5776، شنبه 3 آبان 1393
مریم جهانپناه
مدت زیادی نیست که روابطعمومیهای ایران در سطوح عالی، همایش و کنگره و نشست علمی پیدرپی برگزار میکنند. نخستین پرسش برای مخاطب عمومی این است که تا چه اندازه چنین جشنوارههایی اهمیت دارند. بهتازگی نیز یازدهمین همایش روابطعمومیها جایزه خود را که به جایزه «دکتر نطقی» پدر علم روابطعمومی ایران شهرت دارد، تقدیم دکتر یونس شکرخواه، روزنامهنگار و استاد علوم ارتباطات کرد.گفتوگوی زیر با دکتر حسن بشیر، دبیر کمیته علمی یازدهمین همایش روابطعمومیها به جایگاه روابطعمومیها و لزوم همایشهای پیدرپی در این زمینه میپردازد.
گفتگو با دکتر حسن بشیر دبیر کمیته علمی یازدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران
شارا - شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران : گفتگو با دکتر حسن بشیر دبیر کمیته علمی یازدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران
یکشنبه، 27 مهر 1393 - 08:08 کد خبر:13711
یکی از کارهای مهمی که تاکنون کنفرانس های روابط عمومی و از جمله کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران که یازدهمین کنفرانس خود را در سال جاری برگزار می کند، توجه به همین واقع گرایی سازمانی و اطلاع رسانی بر اساس شفافیت و صداقت و گسترش اخلاق ارتباطی بر اساس آموزش، انتقال تجربیات، بحث و بررسی و تبادل نظر است.
در طول سال همایشهای متعددی درباره روابط عمومیها برگزار میشود. چه ضرورتی به برگزاری این همه همایش روابط عمومی وجود دارد و اساساً کارکرد این همایشها چیست؟
پاسخ: روابط عمومی، قلب سازمان و در حقیقت مهمترین مرکز ارتباطی هر ساختار و تشکیلات در هر جامعه است. روابط عمومی با چنین تعریفی، نه تنها یک ضرورت است، بلکه بدون راه اندازی و مدیریت خوب آن، ساختارها و تشکیلات یک جامعه نمی توانند به شکل مناسب به فعالیت خود مشغول باشند. اصولا، جامعه بدون ارتباطات نمی تواند حیات اجتماعی خود را ادامه بدهد. ارتباطات، مهمترین عنصر تامین کننده حیات اجتماعی است. روابط عمومی که پل ارتباطی میان ساختار و جامعه است بر پایه ارتباطات استوار است. این پل ارتباطی، نه تنها فعالیت درون سازمانی را تنظیم می کند، بلکه تنظیم کننده فعالیت سازمان با متن جامعه است. به عنوان مثال، دولت که بالاترین قدرت اجرایی یک کشور است، بدون فعالیت مناسب روابط عمومی، با جامعه دچار مشکل می شود. ارتباط آن دچار اختلال می شود. اطلاع رسانی آن با مشکلات متعدد روبرو می شود. در یک سازمان یا نهاد و یا شرکت نیز بهمین ترتیب است. روابط عمومی ها، ارتباط دهنده درون سازمان با بیرون سازمان است. اگر این رابطه بر اساس منطق، شفافیت، اخلاق، فرهنگ و تعهد برقرار شود، قطعا قرین موفقیت خواهد بود.
با چنین ضرورتی از داشتن روابط عمومی بهینه در ساختارهای مختلف کشور، بحث کردن درباره آن نیز یک ضرورت است. این ضرورت از آنجا ناشی می شود که این بحث و مذاکره به دنبال این است که سطح ارتباطات موجود در روابط عمومی ها به سطح مطلوب برسد. برگزاری کنفرانس ها، همایش ها و سمینارها اصولا برای بحث، بررسی، مذاکره، تبادل نظر و بهینه سازی مسائل و مواردی است که به عنوان هدف آنها تعریف می شوند. شاید بطور قطعی می توان گفت که شاید در کنار بحث های دانشگاهی، بهترین جایگاهی که بتوان به بحث و بررسی و تبادل نظر پرداخت برگزاری همین کنفرانس ها است.
با توجه به اینکه روابط عمومی یک جریان مداوم ارتباطی در جامعه است و بهیچ وجه هیچگاه نه تنها کار و فعالیت آن متوقف نمی شود، بلکه هر روز بیش از روز گذشته نیازمند گسترش و به روز رسانی است، بنابراین برگزاری نه تنها سالیانه، بلکه ماهیانه و حتی هفتگی کنفرانس ها و همایش های مرتبط نه تنها مطلوب بلکه یک ضرورت می باشد. امروزه روابط عمومی ها با گسترش وسیع رسانه های دیجیتالی، با یک انقلاب ارتباطی روبرو شده اند، بنابراین نیازمند به روز رسانی اطلاعات خود و بکارگیری آنها به شکل مناسب است. از طرف دیگر، نیاز جامعه به ساختارهای بهینه و اطلاع رسانی مداوم به دلیل رشد آگاهی در حال افزایش است. روابط عمومی ها باید روش های مناسب این اطلاع رسانی را بخوبی شناسایی و بکار گیرند. این فرایند نیازمند آموزش مداوم، تبادل فکری مستمر و انتقال تجربیات است. کنفرانس ها و همایش ها در این زمینه به دلیل مشارکت بسیاری از اندیشمندان، کارشناسان، مدیران و علاقمندان در یک حوزه خاص، که در اینجا روابط عمومی مورد نظر است، از بهترین ساختارهای موثر در انتقال این اطلاعات و تجربیات برای افزایش سطح مطلوبیت ارتباطی میان سازمان و جامعه است.
اساساً وظیفه روابط عمومی چیست و آیا روابط عمومیها در جایگاه صحیح خود نشستهاند؟
پاسخ: همانگونه که در پاسخ سوال قبلی نیز توضیح داده شد، روابط عمومی، قلب تنظیم کننده رابطه سازمان و جامعه است. رسانه ها در یک کشور، مهمترین ساختارهای ارتباطی و اطلاع رسانی درون و بیرون کشور هستند. به عبارت دیگر، مثلا رسانه ملی، مهمترین ساختار ارتباطی میان آنچه که درون کشور انجام می گیرد و آنچه که باید جهان درباره آن اطلاع پیدا کنند. لذا، رسانه ملی در حقیقت، رابط اصلی اطلاع رسانی یک کشور، البته هم برای جامعه آن کشور و هم برای جوامع دیگر می باشند.
رسانه های یک جامعه نیز بهمین شکل، با اطلاع رسانی مداوم، شفاف سازی، اولویت پردازی به مسائل مهم جامعه، نقد و مستندسازی مسائل جاری جامعه مهمترین مسئولیت اجتماعی را در این زمینه متحمل شده و در ساخت یک جامعه سالم و آگاه تاثیرگذار هستند.
در حقیقت، همه سازمان روابط عمومی و همه روابط عمومی، سازمان می باشند. این مساله نیازمند توضیح بیشتر است. یک سازمان، چه دولت در شکل کلان خود، چه یک نهاد سیاسی یا اجتماعی و یا یک شرکت خصوصی، آنچه که این ساختارها در صدد آن هستند، انجام یک سری فعالیت در شکل سیاست گذاری، تصمیم گیری، یا تولیدات مختلف می باشد. این فعالیت ها، به دو رویکرد مهم نیازمند هستند: اول: کشف نیازهای جامعه و طراحی مناسبترین راههای تحقق نیازهای مزبور و دوم: اطلاع رسانی به جامعه در مورد اقدامات انجام شده. هر دو رویکرد بجز از طریق یک روابط عمومی فعال و مطلوب از راه دیگری انجام نمی گیرند. در اینجا است که باز هم تاکید می شود که اگر یک سازمان، روابط عمومی منسجم، فعال و آگاه و به روز نداشته باشد، نه تنها نمی تواند نیازهای جامعه را کشف نماید، بلکه حتی نمی تواند که فعالیت های خود را بخوبی به جامعه منعکس کند. و این یعنی شکست یک سازمان است. پایان یک ساختار است. بنابراین، می توان ادعا کرد که یک سازمان در روابط عمومی می تواند خلاصه شود و روابط عمومی در حقیقت، نماینده و منعکس کننده یک سازمان است.
در اینجا است که به یک مساله مهمتر در این زمینه باید اشاره کرد؟ با چنین تعریف از جایگاه روابط عمومی، واقعا روابط عمومی ها، مخصوصا در ایران، در جایگاه واقعی خود قرار دارند؟ البته به این سوال مهم می توان به دو صورت پاسخ داد؟ یک پاسخ صوری و یک پاسخ اساسی و عمیق. شاید بتوان گفت هر دو پاسخ نیز به نحوی و تا اندازه ای توانسته اند تامین کننده بخشی از اهداف هر سازمان می باشند. در رابطه با پاسخ صوری می توان گفت که برخی از سازمان چه بخواهیم و چه نخواهیم به دنبال این هستند که از روابط عمومی یک ابزار تبلیغاتی به نفع مدیر و یک یا سازمان بهر قیمت بسازند. این مساله در کشور کم و بیش جا افتاده است که روابط عمومی در حقیقت مجیزگوی مدیر است، تبلغاتچی سازمان است و منعکس کننده کارهای شده و نشده یک سازمان است. این واقعیت، در کشور وجود داشته، اما کم کم به دلیل فعالیت همین کنفرانس ها و گسترش مباحث مربوط به روابط عمومی در حال کم رنگ شدن است. توسعه آگاهی در مورد حوزه های واقعی فعالیت روابط عمومی ها باعث شده است که سطح فعالیت های صوری روابط عمومی کاهش یافته و به کارهای اساسی تر و واقعی تر پرداخته شود.
پاسخ واقعی نیز، با توضیح پاسخ صوری مشخص می شود. فعالیت واقعی روابط عمومی، جایگاه واقعی آن را نیز مشخص می کند. روابط عمومی ها اگر به واقعیت ها بپردازند، جایگاه واقعی نیز پیدا می کنند و این جایگاه، می تواند، در تثبیت و استمرار سازمان تاثیرگذار باشند. مدیران سازمان ها در کشور باید بخوبی بدانند که یک روابط عمومی مطلوب روابط عمومی تبلیغاتی بهر قیمت نیست، بلکه اطلاع رسانی واقعی است که سازمان را به شکل واقعی و به دور از دروغ و مبالغه و گزافه گویی معرفی می کند و در جامعه برای آن اعتمادسازی می کند.
یکی از کارهای مهمی که تا کنون کنفرانس های روابط عمومی و از جمله کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران که یازدهمین کنفرانس خود را در سال جاری برگزار می کند، توجه به همین واقع گرایی سازمانی و اطلاع رسانی بر اساس شفافیت و صداقت و گسترش اخلاق ارتباطی بر اساس آموزش، انتقال تجربیات، بحث و بررسی و تبادل نظر است.
در حالی که هر لحظه میلیاردها نفر به فیسبوک، اینترنت و... دسترسی دارند وگسترش آنها بهروز شده است، نقش روابط عمومی در شبکههای مجازی چیست؟
پاسخ: شبکه های اجتماعی و مجازی از بهترین ابزارهای ارتباطی هستند که اگر به شکل مناسب و به دور از فساد و بی اخلاقی باشند، قطعا می توانند تقویت کننده رابطه سازمان با جامعه باشند. اگر سازمان را به عنوان مثال یک سازمان کلان در حد یک کشور بدانیم، ساختارهای ارتباطی به ویژه در شکل مجازی، می توانند منعکس کننده بسیاری از فعالیت ها جاری ان کشور برای جامعه و برای سایر ملل و کشورهای دیگر باشند. بنابراین، با توسعه شبکه های ارتباطی و تحول در ساختارها، شبکه روابط عمومی ها نیز گسترش یافته اند. اگر اطلاع یافتن از نیازها مردم در گذشته با سختی انجام می گرفت، هم اکنون با وجود شبکه های ارتباطی وسیع دیجیتالی، می توان در کوتاهترین به این نیازها دست یافت و برای آنها برنامه ریزی کرد. از طرف دیگر با وجود چنین ساختارهای ارتباطی، اطلاع رسانی فوری و آنی نیز امکان پذیر می شود و جامعه در خلأ قرار نمی گیرد. این مساله زمانی اهمیت حیاتی پیدا می کند که به عنوان یک مثال یک خطر و یا یک بحران متوجه یک کشور، یا یک سازمان شود. اطلاع رسانی آنی و فوری در این زمینه نیز حیاتی می شود. شبکه های اجتماعی به شکل های مختلف می توانند بخوبی به این مهم بپردازند و مسئولیت اطلاع رسانی را بخوبی انجام دهند. اما در این زمینه به یک مساله مهم و حساس نیز باید اشاره کرده و به ان توجه نمود و آن «اخلاق ارتباطی» و «فرهنگ رسانه ای» است. این اخلاق و فرهنگ نیز در جامعه ما باید ریشه در فرهنگ و اخلاق اسلامی داشته باشد. بدیهی است که با عدم امکان کنترل همه جانبه جهان مجازی باید در تقویت اخلاق و فرهنگ جدیت کرد. این مساله نه تنها در بهینه سازی جهان مجازی تاثیرگذار است، بلکه می تواند جامعه را نیز با اخلاق و فرهنگ مطلوب آشناتر سازد و موجب استمراریت آنها گردد.
اگر بخواهیم روابط عمومی ایران را با سایر کشورها مقایسه کنیم، به نظر شما نقاط ضعف و قوت آنها را چگونه تشریح میکنید؟
پاسخ: در سطح جهان روابط عمومی در حال تحول سریع و گسترده هستند. اگر جهانی شدن را با هر دو رویکرد فرایندی یا پروژه ای یک واقعیت بپذیریم و گسترش همه جانبه جهان مجازی را با اینترنت به مثابه یک واقعیت ارتباطی همه جانبه قبول داشته باشیم، بنابراین می توان گفت که جهان با چنین امکاناتی نمی تواند یک جهان به دور از واقعیت های موجود باشد و انعکاس این واقعیت ها به یک امر قطعی و یک ضرورت تبدیل شده است. البته این مساله به این معنا نیست که مثلا سازمان های رسانه ای، به عنوان مثال، به دنبال شفاف سازی واقعی هستند و همه آنها واقعیت ها را منعکس می کنند. قطعا اینطور نیست. اما به دلیل آگاهی گسترده جهانی این و اقعیت ها است که خودشان را تحمیل خواهند کرد و شفاف سازی تنها راه واقع گرایی در آینده است.
روابط عمومی های جهان در جوامع خود به دنبال این هستند که به هر شکل ممکن جامعه را با واقعیت های مطلوبی که حتی خود آنها را ساخته اند آشنا سازند و آنها را به سمت خود بکشانند. از طرف آگاهی عمومی جامعه نیز به دنبال این است که واقعیت ها را به شکل جدی کشف و مورد شناسایی قرار دهد. برایند این دو حرکت، ایجاد نوعی از تعادل در اطلاع رسانی است. این واقعیت در جامعه ما نیز باید به شکل مطلوب و بر اساس فرهنگ، اخلاق، امنیت و دین تعریف شود. با چنین وضعیت می توان گفت که حرکت روابط عمومی در جهان به یک حرکت همه گیر وسیع تبدیل شده است که ایران، تا کنون گر چه تلاش کرده است که در سطح مناسب و مطلوب قرار گیرد، اما هنوز گامهای بلند دیگری مورد نیاز است که تا سطح مطلوب برسد. این سطح مطلوب به معنای دور شدن از اخلاق و غرق شدن در منفعت گرایی نیست، بلکه پیروی از اخلاق و فضیلت و تکیه بر منافع ملی و اساسی است که می تواند روابط عمومی ها را در سطح مناسب قرار دهد.
ارتباط، شناخت و تعامل روابط عمومیها با رسانهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ: روابط عمومی ها بخشی از رسانه ها و رسانه ها بخشی از روابط عمومی ها هستند. به عبارت دیگر، روابط عمومی خود یک رسانه است. رسانه ها نیز خود روابط عمومی هستند که به امر اطلاع رسانی مشغول هستند. بنابراین، نمی توان تفکیکی میان روابط عمومی ها و رسانه ها قائل شد. هر دو در امر اطلاع رسانی و خبررسانی و آگاهی سازی مشغول هستند. آنچه که در این رابطه مهم است، ایجاد یک رابطه موثر، فعال، مطلوب و بهینه میان تولید کننده اطلاعات و توزیع کننده اطلاعات است. اگر بپذیریم که روابط عمومی ها در اصل تولید کننده اطلاعات هستند، و رسانه ها توزیع کننده این اطلاعات هستند، بنابراین می توان گفت طبق نظریه همگرا در تولید و توزیع که هر دو را به شکل متعادل بهم وابسته می داند، باید این دو ساختار با همدیگر تعامل، تعاون و همکاری داشته باشند. البته امروز با وجود جهان مجازی و دنیای اینترنت، تفکیک میان ساختارهای تولید کننده و توزیع کننده خبر و گزارش و تحلیل و امثالهم، یک تفکیک واقعی نیست. اما بهر حال این مساله تابع امکانات ساختارهای مختلف و قدرت اطلاع رسانی آنها است که در اینجا چه بخواهیم و چه نخواهیم، رسانه ها بیش از روابط عمومی ها می توانند به شکل بهتر و وسیعتر توزیع کننده اطلاعات باشند. با این وضعیت، چاره این وجود ندارد که روابط عمومی ها همکاری نزدیک و صمیمانه ای باید با رسانه ها داشته باشند. این مساله نه فقط به نفع سازمان ها است ، بلکه یک ضرورت اطلاع رسانی برای تقویت سازمان ها و شفاف سازی هر چه بیشتر است.
چه راهکارهای مؤثری برای پررنگ شدن و فعال شدن هر چه بیشتر روابط عمومیها به عنوان پل ارتباطی مردم با دستگاههای اجرایی توصیه میکنید؟
پاسخ: مهمترین مساله تلاش در انتقال واقعیت ها به مردم است. همانگونه که گفته شد، شفاف سازی، صداقت، واقع گرایی، و بکارگیری اخلاق فضیلت محور می توانند دستگاه های اجرایی را با مردم پیوند بدهند. این پیوند، یک پیوند واقعی است که از دروغ و مبالغه به دور است و مبتنی بر پاکی رفتاری است. بنظر می رسد که این مساله مهمترین امر در اعتماد سازی میان دستگاهها و ساختارهای اجرایی و جامعه است.
روابط عمومیها در ایران به نظر میرسد بیشتر نقش روابط با مدیران را اجرا میکنند تا روابط با عموم و به همین دلیل ابزار تبلیغات محسوب میشوند در صورتی که وظایف آنها ذاتاً وجه دوسویه دارد که یک سوی آن مردمند. به نظر شما چگونه میتوان روابط عمومیها را در نقش واقعیشان قرار دارد؟
پاسخ: اگر چه تا اندازه زیادی به این سوال قبلا پاسخ داده شده است، اما باید تاکید کرد که جایگاه واقعی و نقش اساسی روابط عمومی ها را می توان با برخی از رویکردها و موارد ذیل تقویت نمود:
(1) دور کردن روابط عمومی از نگاه ابزاری به نگاه فرهنگی و فرهنگ ساز.
(2) تبدیل کردن روابط عمومی به یک نهاد مردمی، اخلاق محور، واقع گرا، شفاف ساز و صادق.
(3) فعال سازی روابط عمومی در حوزه کشف نیازهای واقعی جامعه و انعکاس واقعی آنها به سازمان
(4) گفتمان سازی مدوام روابط عمومی با مردم در جهت بهینه سازی دورنی سازمان و اطلاع رسانی مناسب به جامعه
(5) مطلوب سازی روابط عمومی بر پایه نظارت مداوم، آموزش مستمر و استفاده از تجربیات و آرای مختلف در این حوزه مهم ارتباطی
ادامه مطلب ...مفهوم سواد رسانهای در کشور هنوز ناشناخته است
منبع خبر: سایت اولین کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای در ایران
دکتر حسن بشیر: اولین کنفرانس بین المللی سواد رسانه ای می تواند فهم رسانه ای جامعه را در سطوح مختلف گسترش دهد و عاملی برای تالیفات و ترجمه کتاب ها و مقالات مختلف در این حوزه باشد.
آنچه که در حوزه سواد رسانه ای مهم است، «جهت گیری اطلاعاتی» است. به عبارت دیگر ما برای فهم «آموزش یا سواد رسانه ای» نیازمند «شناخت جهت گیری اطلاعاتی» هستیم. مقصود از جهت گیری اطلاعاتی، این است که در مبحث سواد رسانه ای حجم اطلاعات رسانه ای مهم نیست. گاهی هم این حجم اطلاعات رسانه ای است که به نوعی «بیسوادی رسانه ای» را گسترش می دهد. آنچه که در این زمینه مایلم مورد تاکید قرار دهم این است که یکی از مهمترین شاخص های «سواد رسانه ای» گزیش محتوای رسانه ای است. گزینش محتوای رسانه ای مهمترین عاملی است که می تواند درجه سواد رسانه ای را تبیین کند. افرادی که نمی دانند در رسانه ها به دنبال چه موضوعی هستند و به شکل کور و بدون هدف به دنبال همه چیز هستند، اولین فاکتور موثر در سواد رسانه ای را مورد توجه قرار نداده اند.
بنابراین برای فهم رسانه ای، اولین گام آموزشی در جامعه باید این باشد که چگونه به رسانه ها نگاه کرد و محتوای رسانه ها را چگونه گزینش و مطالعه نمود. این جهت گیری آموزشی باید از همان آغاز کودکی به دانش آموزان یاد داد شود تا هنگامی که مثلا اینترنت را بکار می گیرند، اینگونه نباشند که فقط به دنبال حجم اطلاعات و دیدن همه چیز موجود در اینترنت باشند. باید چگونگی گزینش مطالب در اینترنت را بخوبی یاد بگیرند که بر اساس چه هدفی این کار را انجام می دهند.
اخلاق بکارگیری رسانه ای و سواد رسانه ای
ماهواره ها و پروژه جهانی شدن در گفتگو با دکتر حسن بشیر
منبع: آرمانگرا- شنبه چهاردهم دی 1392 |
ما با دو فرض مهم روبرو هستیم، اگر جهانی شدن را یک پروژه بدانیم و نقش ابزارهای ارتباطات به عنوان عامل توسعه و پخش پیام های مختلف بدانیم، که این دومی قطعی است، بنابراین نتیجه این می شود که رسانه های جمعی مانند ماهواره ها عامل تسریع پروژه جهانی سازی است. وجه دیگر این مساله این است که اگر فرض کنیم که جهانی شدن یک پروسه (فرایند) جهانی است که می تواند و قدرت این را دارد که همانند یک جریان در اختیار همگان، البته با نسبت های مختلف، قرار گیرد و رسانه ها نیز در این زمینه در مالکیت همه قدرت های بزرگ و کوچک جهان قرار دارند و امکان بهره برداری نسبی از این مالکیت رسانه ای وجود داشته باشد، نتایج به دست آمده با فرض قبلی متفاوت خواهد بود. در این فرض، یک رابطه متغیر و یک وضعیت قابل کنترل، تا اندازة ممکن، وجود دارد که اصل موضوع را تحت الشعاع قرار می دهد.
علیرغم وجود هر دو فرض که طرفداران هر یک نیز کم نیستند، اصولا رسانه های دیجیتالی و به ویژه رسانه های تعاملی در جهان با سرعت تغییراتی که در ماهیت تکنولوژیک آنها به وجود آمده، قدرت فراتر از رسانه های غیر دیجیتالی و غیرتعاملی مانند روزنامه ها، رادیو و تلویزیون به دست آورده اند. این «قدرت یابی رسانه ای» وضعیت تولید، توزیع و مصرف رسانه ای و پیام را به شدت افزایش داده است. در شرایط کنونی جهان، می توان ادعا کرد که بزرگترین منبع اطلاعاتی روزمره و عمومی همه انسانها، در سطوح مختلف، رسانه ها و محتواهای رسانه ای است.
این مساله، تا کنون در حیات انسانی به این شکل وجود نداشته است. قدرت رسانه ای، انسان را تحت الشعاع خود قرار داده است و به عبارتی وی را «تسخیر رسانه ای» کرده است. اما با همه این شرایط «قدرت و تسخیر» آیا، انسان به موجودی کاملا منفعل، منقاد، مورد تسخیر کامل، بی فکر، بدون تحلیل و امثالهم شده است؟ قطعا اینگونه نیست. انسان در هر شرایط، با وجود تضادها، تناقض ها، تغییرات، آثار مختلف، نتایج گوناگون، دیدگاههای متفاوت و غیره، تحلیل های متنوع دارد که می تواند در شرایط مختلف، حتی در مورد یک مساله بخصوص، تفاوت اساسی با همدیگر داشته باشند، یک موجود فعال و گزینش گر است.
این قدرت «تمایزسازی» انسان، یک قدرت مهمی است که حتی در شرایط «تسخیر رسانه ای» می تواند میان مسائل مختلف تمایزهای گوناگون داشته باشد و بر اساس این تمایزها تحلیل های متفاوتی انجام دهد.
مساله «جهانی سازی» یا «جهانی شدن» با هر دو رویکردی که طرفداران خود را دارد، از این موضوع مستنثی نیست. رسانه ها، به ویژه ماهواره ها قطعا در انتقال پیام های مربوط به این حوزه های مرتبط با این پدیده جهانی نقش مهمی را ایفا می کنند.
شما اساسا تاثیر تصویر را بر رفتارسازی بر انسان تا چه میزان می دانید؟
ظهور نشانه های مختلف در جهان موسوم به «عصر اطلاعات و ارتباطات» و گسترش آنها به شکل تصویر و غیره، یک حرکت مهم در انتقال پیام به شمار می اید. اگر در دورانهای گذشته، کلام و سخن اثرات فراوانی را بر مخاطبان می گذاشت، امروز نشانه ها، به ویژه تصاویر، که یک امر غیرکلامی است، بزرگترین تاثیر را بر مخاطبان می گذارد. در اینجا، سخن بر سر تقلیل گرایی نقش کلام نیست، اما در پدیده های غیرکلامی، ویژگی هایی مانند سرعت انتقال پیام، جذابیت مطلوب، همذات پنداری قوی، مقایسه سریع، عینت بخشی به امور انتزاعی، بصری سازی، و غیره وجود دارد که رابطه «تفاهم معنایی» را میان پیام و مخاطبان را به شدت، حتی بیش از ارتباطات کلامی»، افزایش می دهد.
قدرت تصویر، در شرایط کنونی جهان، بیش از قدرت کلام است. طبیعتا با تصور و تصدیق چنین قدرت، پیام های مستتر در این قدرت نیز می تواند از قدرت کافی برای تاثیرگذاری برخوردار باشند. از این نظر است که می توان گفت که تصویر به شدت در شرایط کنونی جهانی بر انسان می تواند و تا کنون توانسته است تاثیرات زیادی را داشته باشد. در حقیقت، ارتباطات غیر کلامی، که متکی بر نشانه های مختلف که عمدتا در تصاویر جلوه گر می شوند، در حال گسترش بوده و جهان کنونی که جهان سرعت در فکر و عمل است، را بیش از ارتباطات کلامی مورد تسخیر قرار داده است.
به نظر شما شبکه های ماهواره ای بویژه فارسی زبانها تا چه میزان در القا سبک زندگی خاصی موثرند؟
اگر سه مفهوم مهم که تا کنون مورد بحث و بررسی قرار داده ایم، یعنی «جهانی شدن»، «ارتباطات غیر کلامی» و «تصویر» را در نظر بگیریم، می توان گفت که سبک زندگی، علیرغم برخورداری از امکانات ارتباطات کلامی، اما به شدت به بر ارتباطات غیر کلامی متکی است. ارتباطات غیرکلامی در اشکال مختلف زندگی تجلی عینی تری پیدا می کنند. تصویر در اینجا، در تجلی این عینیت به شدت تاثیرگذار است. در حقیقت، تصویر، عینیت بخشی به شیوه های تفکر در چگونگی شکل دادن به زندگی است. زندگی، متکی بر نوعی از تفکر می تواند با زندگی دیگری با تفکر متفاوت، از نظر سبک و شیوه، تفاوت داشته باشد. و این تفاوت بیش از هر چیز اگر به عینیت تصویری در آید، می تواند در انتقال سریع پیام به مخاطبان تاثیرگذار باشد.
واقعیت مربوط به تاثیرگذاری تصویر در ایجاد و گسترش ارتباطات غیرکلامی موثر، یکی از مهمترین شیوه های مورد استفاده ماهواره ها، از جمله فارسی ون، به عنوان مثال، می باشد. این ماهواره فارسی زبان، با انتخاب «سبک رسانه ای» مبتنی بر «سریال» که می تواند تعبیری از «اقدامات روزمره و مستمر انسان» در حیات عادی خود باشد، و با استفاده از شیوه های عینی که بتواند این اقدامات روزمره را به تصویر بکشاند، توانسته است که نوعی از عینیت بخشی به تفکر خاصی را القا کند که می تواند اساس و بنیانی برای نوعی از «سبک زندگی» تلقی گردد. در حقیقت سبک زندگی، در شرایط کنونی جهان تا اندازه زیادی در «اسارت تصویر» است. تصویر، چارچوب سبک زندگی را در شرایط کنونی بیش از هر امر دیگر، می سازد، تعیین می کند و بر مخاطبان دیکته می کند. از این منظر است که گفته می شود، اگر تصاویر، بتوانند زندگی روزمره انسان را منعکس کنند و بر پایه ای از تفکر خاص بنیان گذاری شوند و با جذابیت ارائه گردند، می توانند نوعی از سبک زندگی را تداعی کنند که بدون هیچ زحمت و تلاش به عنوان سبک زندگی مطلوب تلقی گردند.
به نظر شما ماهواره ابزار است؟ یعنی ظرفی است که در آن هر مضروفی را می توان ریخت؟
این مساله تا کنون به شکل های مختلف مورد بحث قرار گرفته است و بنظر می رسد که زمان این رسیده است که تحولی در نگاه به رسانه ها رخ دهد. رسانه ها، از جمله ماهواره و اینترنت و غیره، چه بخواهیم آنها را ابزار، یا ظرف، یا مظروف، بدانیم یا ندانیم، به قول معروف «مساله این نیست». «واقعیت رسانه ای»، یک واقعیت موجود، ملموس، حقیقی، موثر، غیرقابل انکار و قابل استفاده برای همه می باشد. بنابراین، چه آن را ظرف یا مظروف بدانیم یا ندانیم، در «قدرت رسانه ای» تغییری ایجاد نمی شود. آنچه مهم است، باید به فکر «قدرت پیام» بود. امروزه، پیام بیش از هر چیز، می تواند تاثیرگذار باشد. دنیا به دنبال پیامی است که می تواند به شیوه مناسب، امر مهمی را منعکس کند. این امر مهم، چگونه باید تولید شود، چگونه باید توزیع شود و چگونه باید مورد تحلیل قرار گیرد، مهم است.
متاسفانه در شرایط کنونی، ما بیش از اینکه به دنبال محتوا و پیام رسانه ای باشیم به دنبال نگاه به ابزار رسانه ای هستیم. به عبارت دیگر، ما اسیر ابزارهای رسانه ای شده ایم. رسانه، تنها یک ابزار نیست، رسانه یک پیام است. و این پیام است که اگر هم ماهواره وجود نداشت، به شکل دیگری و با ابزار دیگری منتقل می شد. بنابراین انتقال پیام، یک امر ماندگار و یک واقعیت محض است که انسان به عنوان یک موجود ارتباطی بدون آن نمی تواند زندگی کند. این واقعیت بیش از آنکه ما را به فکر ابزار بیندازد، باید به فکر محتوایی اندازد که می تواند با این ابزار به شکل مناسب منتقل شود.
آقای دکتر بشیر ، به طور عام جهان اسلام و به شکل خاص انقلاب اسلامی چرا در استفاده از ابزاری به نام ماهواره توفیق چندانی ندارد؟
بنظر می رسد که نتیجه گیری انجام شده در سوال، کاملا صحیح نباشد. هم جهان اسلام و هم جمهوری اسلامی ایران توانسته اند، حداقل در شرایط خاصی، بخوبی از ماهواره ها استفاده نمایند. این استفاده در برخی مواقع شاید در جهت اسلام یا انقلاب اسلامی به طور کامل نباشد، اما توانسته است پیام مورد نظر را به مخاطبان منتقل نماید. شبکه الجزیره، یکی از همین نمونه ها است. در اینجا بحث این نیست که آیا این کانال خوب است یا بد. موضوع استفاده جهان اسلام از ماهواره است. الجزیره در یک مدت کوتاه و حتی تا کنون توانسته است یک حرکت جهشی در بکارگیری ماهواره برای انتقال پیام های خاصی باشد که در یکی از کشورهای جهان اسلام راه اندازی شده است.
موضع گیری های جهانی برای متوقف کردن پخش برنامه های شبکه های العالم و پرس تی وی از ایران، با همه ضعف هایی که می توان برای آنها متصور بود، بیانگر نوعی از استفاده بهینه از همین ماهواره هاست. این استفاده در انتقال پیام منعکس می شود که اگر این انتقال بخوبی صورت نمی گرفت، دلیل برای حذف پخش جهانی آنها انجام نمی شد.
بنابراین، نمی توان اینگونه با قاطعیت نتایجی را بدون بررسی مطرح کرد. البته جهان غرب به عنوان مثال، از امکانات گسترده تری در این زمینه بهره مند است. تجربه رسانه ای بیشتری دارد. محتوای جذابتری تولید می کند. مسائل عینی تری را برای جهانیان مطرح می سازد و بهمین دلیل پیام آن بهتر از دیگران از طریق ماهواره ها منتقل می شود.
در کشورمان می دانید که قانون ممنوعیت از تجهیزات گیرنده ماهواره ای قریب دو دهه است تصویب شده است، اما گسترش دیش ها قارچ گونه بروی بام منازل نه فقط در کلانشهرها که در روستاها بارز است، نظر شما چیست؟
این سوال می تواند به چندین شکل پاسخ داده شود که این پاسخ ها معمولا از منظر نیروی انتظامی، مقامات امنیتی، کارشناسان و مدیران فرهنگی و بالاخره اساتید ارتباطات و رسانه ها می توانند متفاوت باشند. آنچه که اهمیت دارد این است که ما باید به فکر این باشیم که اگر مباحثی که هم اکنون در جهان برای دسترسی به محتوای ماهواره ای بطور مستقیم و بدون داشتن دیش و غیره در حال انجام است، تحقق یابد وضعیت ما نسبت به حفاظت از هویت اسلامی و ایرانی چگونه خواهد بود؟ متاسفانه، هنوز به موضوع ماهواره ها فقط از منظر ابزاری نگاه می شود. آری، ماهواره ابزار است، اما مهمتر از آن محتوای رسانه ای ماهواره ای است. اگر این محتوا در داخل بخوبی تولید شود، قطعا طرفداران زیادی خواهد داشت و مساله دسترسی به ماهواره چه به شکل دیش و چه به شکل مستقیم دیگر امری مهم تلقی نمی شود. مخاطب ایرانی، یک مخاطب منفعل و منقاد نیست. مخاطب ایرانی، یک گزیشنگر است، علاقمند به هویت اسلامی و ایرانی است، به تاریخ و فرهنگ خود به شدت پایبند است و تحلیل قوی از جریانات جهان دارد. این یک شعار نیست. انتخابات اخیر، با مشارکت عظیم مردم، بیانگر تفکر عمیق جامعه ایرانی نسبت به مسائل درون و بیرون کشور است و این فراتر از همه ترس هایی است که ماهواره ها را تنها یک ابزار می دانند. ما باید از محتواها، پیام ها، تصاویر و سبک های زندگی که متاسفانه از طریق رسانه های بیگانه در حال تزریق شدن به جامعه ما هستند بیشتر بترسیم و به دنبال این باشیم با تولید محتواهای مناسب، جذاب، عمیق، مطلوب، و قابل فهم و رمزگشایی در جامعه خود و نیز جهانیان باشیم. اگر چنین کنیم قطعا می توانیم در این عرصه «مبارزه رسانه ای» موفق می شویم.
سخن آخر تان؟
از نشریه شما تا آنجا که آشنایی پیدا کرده ام در جهت تحقق آرمانهای اسلامی و انقلاب اسلامی و تقویت بنیانهای متکی بر فضیلت های اسلامی تلاش می کند، تشکر می کنم و امیدوارم که همچنان با درک عمیق، بصیرت کامل و تدبیر موثر با طرح مسائل مهم و تحلیل آنها از جنبه های مختلف و با سعی به ارائه راه حلهایی که بتوانند به جامعه اسلامی ما خدمت کنند و آن را به پیشرفت و تعالی و رشد مطلوب برسانند، مسئولیتش را ادامه بدهد.
لینک مصاحبه:
http://www.armangera.ir/post/77
ادامه مطلب ...تبلیغات سیاسی به دنبال گفتمانسازی و اقناع مخاطب
· گفتوگو از لیلا خانزاده
· منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات، شماره 36، اردیبهشت 1392، صص 42-43.
دکتر حسن بشیر، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای جامعه شناسی ارتباطات بین الملل از دانشگاه لیستر انگلستان است. «تعامل فرهنگ و سیاست: از تئوری تا واقعیت»، «خبر: تحلیل شبکهای و تحلیل گفتمان»، «نقش مطبوعات در فرآیند نوسازی سیاسی و اجتماعی ایران در دوره قاجاریه» و ترجمه کتاب «مرزهای نو در ارتباطات بین الملل» از جمله تألیفات وی در حوزه ارتباطات سیاسی محسوب میشود.
تفاوت تبلیغات تجاری و تبلیغات سیاسی در چیست؟
پاسخ: تبلیغات تجاری ناظر به تبلیغ «کالا» است در حالیکه تبلیغات سیاسی ناظر به تبلیغ «سیاست ها» و نگاههای مربوط به حوزه «سیاست» است. البته این تفکیک، یک تفکیک ساده است که میتواند بر مبنای دیدگاههای جدید علمی مورد نقد قرار گیرد. در حقیقت، در تبلیغات سیاسی نیز میتوان سیاست را تبدیل به کالا کرده و مورد فروش قرار داد. «صنعت فرهنگ» که در مکتب مطالعات فرهنگی فرانکفورت نیز مورد نقد قرار گرفته است، دیدگاهی نقادانه به همین وضعیت دارد. اگر سیاست را انعکاس نوعی از فرهنگ مربوط به قدرت و حاکمیت بدانیم، این فرهنگ با گسترش رسانه های نوین دچار دگرگونی شده است. رسانهها در این زمینه توانستهاند تحولی اساسی در طرح سیاستها با نوعی از بازنمایی خاص ایجاد نمایند و آنها را در جهت «کالاسازی سیاسی» سوق دهند.
§ لطفا کمی درباره کالاسازی سیاسی توضیح دهید.
در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایسنا تشریح شد:
ویژگی و جایگاه رسانه در جوامع اسلامی از نگاه
دکتر حسن بشیر
» سرویس: فرهنگی و هنری - رسانه
کد خبر: 91122717465
یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۵
عضو هیأت علمی دانشکدهی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات معتقد است: داشتن رسانهی دینی به این معنا نیست که باید همهی پیامهای ما با اصل متن قرآنی یا روایی توأم باشد تا معنای دینی آن کامل شود، بلکه معنای دینی باید با روح کلی دین سازگاری داشته باشد، خواه با خواندن متن صریح و خواه استفاده از متن غیرصریح و مستتر.
دکتر حسن بشیر - عضو هیأت علمی دانشکدهی معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام - در گفتوگو با خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با بیان این مطلب، ادامه داد: یک برنامهی دینی هم میتواند مستقیما دینی باشد و دربارهی دین یا مفهوم و مراسمی از دین و هم میتواند بهشکل غیرمستقیم، مبانی، مفاهیم کلی و روح دین را به مخاطبان منتقل کند. هر دو این رویکردها، دینی هستند.
او با تأکید بر اینکه رسانه، مدیومی است که پیام را منتقل میکند و با توجه به این معنای کلی، در جوامع اسلامی، رسانههای مختلفی برای رساندن پیام با محتواهای گوناگون وجود دارند، اظهار کرد: من به تقسیم رسانهها به سنتی و مدرن اعتقاد چندانی ندارم، چراکه رسانه، همان رسانه است. رسانهی مدرن ادامه یافتهی همان رسانهی گذشته است که بهدلیل تغییرات صورتگرفته، نوعی از تجدد در آن ایجاد میشود مانند کارکردهای جدید مسجد در زمینهی ارائهی فیلم.
وی بیان کرد: آنچه از آنها بهعنوان رسانههای سنتی نام برده میشود مانند منبر، خطابه، مراسم دینی، مسجد، حسینیه، تعزیه و امثالهم، تنها بهخاطر وجود خاص آنها در جوامع اسلامی و گذشت زمان، بهعنوان یک ابزار سنتی تلقی شدهاند. در حالی که مثلا همین مسجد برای مسلمانان اروپایی یک نهاد اسلامی و در عین حال، جدید است و از همین رو کارکردهای آن، گاهی بسیار فراتر از آنچه در برخی جوامع اسلامی مشاهده میشود، خواهد بود.
بشیر با بیان اینکه با این توضیح، مفهوم رسانه در جوامع اسلامی با دیگر جوامع هم متفاوت است و هم مشابه، گفت: متفاوت از این نظر که جوامع اسلامی رسانههایی دارند مانند مسجد، حسینیه و تعزیه که در جوامع دیگر دقیقا به همان شکل و شمایل وجود ندارد و از طرف دیگر این جوامع، شامل رسانههای جدید مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت هم که تقریبا در همهی جوامع کنونی جهان وجود دارند نیز هستند.
او با اشاره به اینکه اصولا رسانه در مفهوم کلی خود یک نوع ارتباط و رابطه را میان فرستنده و گیرنده ایجاد میکند، توضیح داد: با این مفهوم، رسانه یک کانال ارتباطی و یک مجرای ارتباط دهنده است. با چنین پیشفرضی، یک حادثه مانند مرگ هم بهدلیل آنکه توجه و رابطهی ما را با خالق جهان پیوند میدهد و نوعی از ارتباط روحانی را ایجاد میکند، به یک رسانه تبدیل میشود. با این نگاه، باید گفت رسانهها در جهان کنونی تعدد گستردهای دارند. در جوامع اسلامی بسیاری از کانالها حتی اگر به معنای متعارف آن رسانه نباشند، ولی نوعی از ارتباط را ایجاد میکنند که این ارتباط بین یک فرد با دیگری، یا یک جامعه و دیگری است. این دیگری هم میتواند خدای متعال، معماری یک مسجد، یک گل و ... باشد. بنابراین در تعریف رسانه در جوامع اسلامی میتوان چنین گفت که موضوع ارتباطات اعم از رسانه بوده و رسانه در زمینهی کلی ارتباطات، مفهوم خود را مییابد.
این استاد دانشگاه همچنین دربارهی جایگاه، ویژگی و کارکردهای رسانه در جوامع اسلامی اظهار کرد: رسانه به فراخور منبع یا فرستندهای که با آن در ارتباط است میتواند از قدسیت، احترام یا اهمیت خاصی در جوامع مختلف برخوردار باشد. مثلا قرآن کریم بهعنوان وحی الهی از بالاترین قدسیت برخودار است. از همین رو رسانههای مرتبط با مسائل دینی در جوامع اسلامی، اهمیت و احترام خاصی دارند و کارکردهای آنها نیز میتواند فراتر از رسانههایی باشد که مشروعیتشان منشاء دینی ندارد.
به گفتهی او، اصولا در جوامع اسلامی، مشروعیت رسانههای مدرن نیز ناشی از مشروعیتی است که دین بهشکل کلی به آنها داده است. بنابراین حضور رسانهها در جوامع اسلامی بهلحاظ ارتباط آنها با منبع الهی یا انتقال پیام الهی، هم از ویژگی و اهمیت خاصی برخوردار است و هم کارکرد آنها بر این مبنا متفاوت است. به هر حال، آنچه از یک خطیب مسجد انتظار میرود که در جمع مخاطبان و رو در روی آنها در حال سخن گفتن است و ارتباطی دو طرفه و تعاملی میان خطیب و مستعمین وجود دارد، قطعا با برنامهی تلویزیونی که همین سخنرانی را برای مخاطبان پخش میکند، متفاوت است.
بشیر در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا تمام اهداف و برنامههای رسانهیی جوامع اسلامی باید حول محور دین شکل بگیرد یا پرداختن به موضوعات دینی در یکسری برنامههای خاص یا در شبکههایی مجزا کافی به نظر میرسد؟ تأکید کرد: این سوال را میتوان اینگونه نیز مطرح کرد که آیا در جوامع اسلامی، بدون توجه به موضوع رسانه، باید همهچیز حول محور دین شکل بگیرد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه کرد؛ اول آنکه معنای همهچیز را در چه میدانیم و دوم اینکه این دین را کدام دین و با چه خصوصیاتی میبینیم.
او ادامه داد: ما معتقدیم اسلام، دینی کامل است که برای همهی بشریت در همهی ادوار از طرف خدای متعال نازل شده و فقه اسلامی نیز یک برنامهی کامل زندگی برای انسان در همهی جوامع و همهی دورانها، طراحی و تدوین کرده است و حتی در باب مسائل جدید هم با رجوع به مسألهی مهم اجتهاد که از امتیازات بزرگ مذهب شیعهی اثنی عشری است، با توجه به زمان و نظرات علمای توانمند، عادل و فقیه، میتوان با تکیه بر همان اصول و معیارهای موجود در فقه اسلامی این مسائل را نیز حل و فصل و راه حلهای مناسبی ارائه کرد.
بشیر با بیان اینکه اگر فکر کنیم پیام دینی باید به یک شکل، فقط از یک نوع رسانه و با یک نوع محتوا منتقل شود کاملا نادرست است، گفت: در انتقال پیام دینی باید به زمان، مکان، نوع مخاطبان، کانال استفادهشده برای انتقال پیام و بسیاری از شرایط خاص لحظهی انتقال پیام توجه کرد و با توجه به معیارهای پنجگانهی واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام که حوزهی تحرک انسان را در جامعه کاملا ترسیم میکنند و از جایگاه شرعی و عقلانی بالایی برخوردارند چگونگی انتقال پیام اعم از دینی و غیردینی را مورد توجه قرار داد، بهگونهای که همهچیز در فضای اسلامی و با هدف و مبنای اسلامی طراحی و اجرا شود.
این استاد دانشگاه در ادامه تأکید کرد: در تمام مواردی که گفته شد اعم از واجب، مستحب، مکروه و حرام، فضای دیگری نیز اسلام برای انسان ترسیم کرده و در آنجا قدرت اختیار و تحرک او را به حد اکثر رسانده است، یعنی حوزهی مباح که در این فضا میتوان اقداماتی انجام داد که با توجه به معیارهای اسلامی، به سمت و سوی مستحب و واجب یا مکروه و حرام رفت و دقیقا در همین حوزه است که بسیاری از کارهای هنری، رسانهیی و ادبی را می توان جهت داد. مثلا رسانهای که میخواهد پیام قرآن را به مخاطبان برساند، اگر در نحوهی طراحی صحنه، صدا، برنامهریزی، کارگردانی و اجرای پیامرسانی، حوزهی مباح را به حوزهی مکروهات یا حرام نزدیک کند، قطعا از فضای اسلامی دور شده است.
بشیر همچنین با اشاره به اینکه در یک جامعهی اسلامی ایدهآل، اصولا تفکیکی میان برنامهی دینی و غیردینی وجود ندارد، اظهار کرد: در چنین جامعهای، همهی فضای جامعه، اسلامی است و این فضا بر همهی برنامهها، سیاستها، طراحیها، کارکردها و اهداف غلبه دارد. انسان مسلمان در فضای یادشده، با چراغ دین در همهی عرصهها حضور مییابد؛ اما در یکجا نیازمند روشن کردن یک پروژکتور است و در جای دیگر یک شمع؛ ولی هر دو از انرژی دین و ایستگاه قدرتمند اسلامی تغذیه میشوند.
او در پاسخ به این پرسش که به عقیدهی برخی، رسانههایی مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت و ... سکولار هستند و اصولا قابلیت استفادهی دینی ندارند، تأکید کرد: از آغاز ظهور رسانههای جدید و توجه ادیان، بویژه مسیحیت، در همان ابتدای برخورد با رسانههای یادشده، این سوال که در واقع تشکیک یا تردید در امر رسانهیی و امر دینی بوده، به این معنا که آیا این دو در تعارض، توافق یا بینابینی تعارض - توافق هستند، مطرح بوده است. به عبارت دیگر این سوال مطرح بوده و هست که آیا واسطهی مادی میتواند مفهوم قدسی را منتقل کند و آیا این انتقال درست یا حتی ممکن هست یا خیر.
بشیر ادامه داد: این بحث، اندیشمندان خاص خود را دارد که برخی ذاتگرا و برخی فرهنگگرا هستند. به عبارت دیگر، برخی ابزار انتقال پیام را تأثیرگذار بر اصل پیام و برخی دیگر ابزار انتقال را غیرموثر بر اصل پیام و خنثی می دانند. در حقیقت، ابزار انتقال پیام، هر ابزار ممکن از جمله رسانههای نوین میتوانند ظرفیتهای خاصی برای انتقال پیام داشته باشند و این ظرفیت است که تعیینکنندهی درجهی امکانپذیری آن ابزار برای انتقال پیام دینی و حتی غیردینی است.
او با بیان اینکه اگر رادیو بهعنوان مثال، یک رسانهی شنیداری است و میتواند پیامهای خاصی را منتقل کند، باید میان این ابزار رسانهیی، نوع پیام، شیوهی انتقال و بالاخره سطح دریافتکنندگان پیام نوعی رابطهی منطقی ایجاد کرد که این ابزار بتواند آن مفهوم یا مفاهیم مورد نظر را منتقل کند، اظهار کرد: به زبان سادهتر اگر یک خودرو عادی نتواند چند تن بار را تحمل کند باید از تریلی (بهعنوان مثال) استفاده کرد. بنابراین موضوع اصلی را نباید در مرزهای مادی و غیرمادی بودن رسانه محصور کرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه به هر حال انتقال قرآن کریم به دیگران نیز باید توسط پوست در عصرهای گذشته یا کاغذ و سیدی در عصر کنونی انجام شود، تأکید کرد: این ابزارها همگی مادی هستند و توانایی انتقال این پیام مهم الهی را دارند. بنابراین نمیتوان گفت که رسانههای نوین ذاتاً نمیتوانند پیام دینی را منتقل کنند یا با این انتقال در تعارض هستند. از طرف دیگر نیز نمیتوان گفت که در توافق کامل هستند؛ اما این توافق یا توافق فیمابینی به معنای عدم دخالت انسان در این زمینه نیست.
به عقیدهی او، اصولا این انسان است که چگونگی انتقال و کیفیت آن را توسط رسانه تعیین میکند. در اینجا گرچه رسانه نوعی از ظرفیت را دارد، اما این انسان است که هم تعیینکنندهی این ظرفیت، هم محدودکننده و هم تبیینکننده آن است و در همین جاست که باید تأکید کرد هر پیام دینی نمیتواند بهطور یکسان از هر رسانهی جدیدی منتقل شود.
وی گفت: هر پیام دینی نیازمند نوعی از رسانه است، چه رسانهی سنتی و چه رسانهی جدید. با چنین تعبیری از رسانه و پیام دینی میتوان گفت که براساس رویکرد فرهنگگرا و اصولا کارکردی بر مبنای رویکردهای محتوایی و ظرفیتها و قابلیتهای رسانهیی، همهی پیامهای دینی با نسبتهای مختلف و با نوعی از تقلیلگرایی معنایی میتوانند از طریق رسانههای جدید و کلا هر نوع رسانهای که توانایی انتقال پیام را داشته باشد، منتقل شوند.
بشیر دربارهی برخی ایرادهای واردشده به رسانهها در انتقال نادرست مفاهیم دینی مثلا اینکه تلویزیون بهدلیل تصویری بودن و امکاناتی که برای جذابتر کردن برنامههایش استفاده میکند، عموما مفاهیم دینی را نادرست منتقل میکند، بیان کرد: برای تبیین این مسأله لازم است که به چند نکته اشاره شود؛ اول اینکه ظرفیتهای رسانههای مختلف در انتقال پیام با همدیگر یکسان نیستند و متفاوتاند. دوم اینکه ظرفیتهای رسانههای مختلف یک امر مستقل رسانهیی نیست، بلکه این انسان است که با درک ظرفیت مادی رسانهیی، تعیینکنندهی حجم، حدود، سطح و نوع بهکارگیری این ظرفیت است. علاوه بر این، تعیین ظرفیت رسانهیی و مشخص کردن حدود و ثغور این ظرفیت توسط انسان، به نوع محتوایی بستگی دارد که منتقل میشود.
به گفتهی او، باید توجه داشت که هر محتوایی را نمیتوان از هر رسانهای بهشکل مناسب منتقل کرد. این تناسب گاهی اجباری، مانند عدم امکان انتقال تصاویر توسط رادیو یا اختیاری، مانند امکان انتقال یا عدم انتقال همزمان تصویر با کلام در تلویزیون است.
وی همچنین اظهار کرد: نکتهی دیگر این است که انتقال معنای کامل هر پیام، چه دینی و چه غیردینی، به محتوای مناسب، شیوهی انتقال، مخاطبان مورد نظر و بالاخره افراد انتقالدهنده بستگی دارد. انتقال این معنا درجاتی دارد که این درجات بهلحاظ نوع متن، دینی یا غیردینی، متغیر است. معنای دینی با رویکرد اسلامی بهلحاظ قابلیتها و ظرفیتهای همزمانی، درزمانی و شمولیت آن برای همهی انسانها در همهی دورانها و تنوع معنایی آن برای شرایط، موقعیتها و افراد مختلف میتواند فراتر از ظرفیتهای محدود رسانهیی و همچنین ظرفیتهای محدود انسانی برای نوع و شیوهی ارائهی آن معانی باشد.
بشیر در بیان نکات بعد با اشاره به اینکه ظهور معنای دینی در رسانههای جدید، بستگی به شناخت ظرفیتهای ممکن رسانهیی و نیز توانایی انسانی برای بهکارگیری این ظرفیتها دارد، گفت: چنانچه اختلالی در شناخت ظرفیت یا تواناییها ایجاد شود، ظهور معنای دینی نیز با اشکال روبهرو میشود. از اینها گذشته، همهی معانی دینی از یک سطح پیچیدگی برخوردار نیستند. تعیین درجهی پیچیدگی معنایی، درجه و سطح بهکارگیری ظرفیتهای رسانهیی را تعیین میکند. این ظرفیت شامل نوع رسانهی مورد استفاده، محتوای پیام و شیوه طرح پیام است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از نکات مهم دیگر این است که دریافتکنندگان پیام حتی در شرایط یکسان، پیامهای دینی یا غیردینی را بهطور یکسان دریافت نمیکنند یا به عبارت دیگر درک نمیکنند. بنابراین حتی رسانهای که بهطور مناسبتر میتواند پیام دینی را منعکس کند، به معنای این نیست که مخاطبان آن بتوانند بهطور کامل از معنای مورد نظر استفاده کنند.
به عقیدهی او، انتقال پیامهای دینی با نوعی از نسبیت انتقال، نسبیت فهم و تبیین توسط تولیدکنندگان، نسبیت دریافت و درک توسط مخاطبان روبهرو است. این نسبیت برای هر رسانه، تولیدکنندگان و نیز دریافتکنندگان پیام متفاوت است. ضمن اینکه معنای دینی در هر شرایط و با بهکارگیری هر نوع رسانه، چه سنتی و چه جدید، بخشی از معنای خود را از دست میدهد. بنابراین همیشه نیازمند نوعی از تبیین به اشکال مختلف، با زبانهای متفاوت، از جمله کلامی و غیرکلامی، توسط افراد گوناگون و در شرایط متمایز است.
وی در جمعبندی این بخش از سخنان خود تأکید کرد: با چنین رویکردی میتوان گفت که هر رسانه با توجه به ظرفیتهای آن از یکسو و ظرفیتهای انسانی برای نحوهی تولید، ارائه و انتقال پیام از سوی دیگر میتواند پیام دینی را منتقل کند. درجهی معنایی پیام بستگی به شناخت کافی ظرفیتهای هر رسانه، نوع و محتوای پیام، سطح مخاطبان و شیوهی انتقال دارد. بنابراین میتوان در اینجا از درجات معنایی گوناگون سخن گفت که حتی با طرح هر پیام برای مخاطبان مختلف میتواند وجود داشته باشد.
بشیر اظهار کرد: این امر یک تقلیلگرایی عمدی نیست، بلکه نوعی درجهبندی معنایی است که بخشی از آن اختیاری و بخشی دیگر اجباری است. به عبارت دیگر، به تصویر کشیدن یک امر دینی، با توجه به اینکه تصویر تنها بخشی از هر معنا را منتقل میکند، معنای امر دینی را میتواند به شکل نسبی منتقل کند؛ اما آیا این تقلیلگرایی معنایی امری است که میتوان از آن پرهیز کرد؟ خیر.
او با بیان اینکه گرچه ظرفیت تصویری بیش از این نمیتواند معنای دینی را منتقل کند، اما نمیتوان از این ظرفیت نیز بهطور کامل چشمپوشی کرد، زیرا یک وسیلهی مناسب در جهان معاصر است که میتواند نوعی از ارتباط میان معنای پیام و انسان ایجاد کند، تأکید کرد: این ارتباط در شرایط کنونی جهانی، مطلوب و بلکه ضروری است. از این جهت است که حتی اگر تصویر، بخشی از معنای دینی را منتقل کند، باید از آن استفاده کرد و قطعا این مسأله به معنای این نیست که بهترین تصویر و شیوهی ارائهی آن مورد توجه قرار نگیرد. به هر حال، هر تصویر نیز ظرفیتهای خاصی برای انتقال معنا دارد و باید در این رابطه از تصاویری استفاده کرد که بالاترین ظرفیت را برای انتقال معنای دینی داشته باشند. این مسأله نیازمند نوعی از «بصیرت رسانهیی» است که فراتر و همچنین بسیار عمیقتر، دقیقتر و ظریفتر از «سواد رسانهیی» است و در انتقال معنای دینی بسیار مهم و حیاتی است.
بشیر در پایان دربارهی راهکارهای رسیدن به یک رسانهی دینی مطلوب نیز گفت: رسانهها در جامعهی اسلامی باید همگی از روح اسلامی برخوردار و توانایی لازم را برای انتقال پیام اسلامی به اشکال و شیوههای مختلف داشته باشند.
وی ادامه داد: برای پیامرسانی مستقیم، شاید لازم باشد که محتوای دینی بهشکل مستقیم ارائه شود؛ اما در همان شیوهی مستقیم نیز باید از محتواهای دیگر برای زمینهسازی و انتقال طبیعی پیام به مخاطبان استفاده کرد. در رسانههایی هم که بهطور مستقیم، ارائهی برنامههای دینی را عهدهدار نیستند نباید برنامهها از محتواهای دینی و مفاهیم اسلامی خالی باشند تا پیامرسانی مطلوب ایجاد شود.
او با بیان اینکه رسانهی دینی باید ناظر بر روح دین و مفاهیم دینی باشد و با توجه به زمان القا، مکان ارائه، نوع مخاطبان، ضرورتهای ملی و بینالمللی، نیازهای اجتماعی و همچنین استفاده از شیوههای اخلاق اسلامی برنامههای خود را ارائه کند، اضافه کرد: انتقال پیام دینی برای افراد مختلف میتواند اشکال گوناگون به خود بگیرد. در این پیامرسانی، شیوههای مختلف ارتباطات میان فرهنگی و بین فرهنگی میان افراد مختلف یک جامعه و حتی جامعهای با جامعه دیگر باید مورد توجه قرار گیرد.
انتهای پیام