وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

بشیر: «ژورنالیسم علمی» در ایران ناشناخته باقی مانده است


 

عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق در گفت‌وگوی تفصیلی با ایسکانیوز

 

بشیر: «ژورنالیسم علمی» در ایران ناشناخته باقی مانده است

 

دوشنبه 29 بهمن 1397      

کد مطلب: 996593

 

دکتر حسن بشیر

عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق در خصوص دلایل جدی نگرفتن ژورنالیسم علمی در کشور، گفت: علی‌رغم توجه نسبتا خوب به مساله ترویج علم؛ اما هنوز موضوع ژورنالیسم علمی در ایران نه تنها ناشناخته باقی مانده ، بلکه توجه اساسی به آن در سطوح مختلف دانشگاهی، حرفه ای و رسانه ای نیز نشده است. یکی از دلایل آن احساس عدم نیاز به طرح مسائل علمی به مثابه یک عامل جذب کننده مخاطب است.

 

پیروزی در عرصه جهانی علم نیازمند بهره گیری از ژورنالیسم علمی است

 

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، ژورنالیسم علمی، از جمله حوزه هایی است که کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته و «خبرنگاری» و «روزنامه نگاری» به شغلی صرفا تجربی و بی نیاز به تحصیلات آکادمیک تبدیل شده است. دکتر حسن بشیر، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق در خصوص دلایل جدی نگرفتن ژورنالیسم علمی در کشور صحبت کرد و به مساله ترویج علم از طریق رسانه ها پرداخت. مدیر سابق آکادمی آکسفورد برای مطالعات عالی- آکسفورد- انگلستان و رئیس سابق مؤسسه مطالعات اسلامی لندن در گفت و گویی تفصیلی، درباره ژورنالیسم علمی صحبت کرد که در ادامه می خوانید:

 

* منابع فارسی در حوزه ژورنالیسم علمی بسیار محدود است. به نظر شما چرا ژورنالیسم علمی در کشور جدی گرفته نشده یا احساس نیاز نشده است؟

 

موضوع ژورنالیسم علمی، موضوع بسیار مهم و نسبتاً جدیدی است. از سال 1980 مفهوم ترویج علم برای فهم عامه به یک مساله مهم تبدیل شد. در این زمینه جان بارنهام (Jahn Burnham ) در دهه 1980 تاریخ عمومی سازی علم در آمریکا در دو قرن نوزدهم و بیستم را چنین ارزیابی می کند: مجله های علمی مشهور تا قرن نوزدهم از جمله «آمریکایی علمی» Scientific American و «ماهنامه علمی عمومی» Popular Science monthly به انتشار سخنرانی های علمی و واکنش دانشمندان در مورد پدیده های طبیعی از قبیل ریزش شهاب سنگی می پرداختند. از فعالیت های انتشار علم در این دوران می توان از آکادمی های علوم، انتشارات نشریات علمی، تألیف کتاب‌های درسی، برگزاری نمایشگاه‌ها و برپایی موزه ها با مضامین علمی و فناورانه، ایراد سخنرانی های عامه فهم به وسیله دانشمندان مشهور و نیز اقبال رسانه های عمومی در خصوص انتشار مضامین و اخبار علمی نام برد.

 

با توجه به این گرایش عمومی به مساله ترویج علم از طریق رسانه ها و ظهور ژورنالیسم علمی برای پوشش اقدامات علمی به شکل قابل فهم برای عموم مردم، سازمان هایی در سطح بین المللی به وجود آمدند که حامی ژورنالیست های علمی بودند مانند «فدراسیون جهانی ژورنالیست های علمی» World Federation of Science Journalists. با این فدراسیون بسیاری از انجمن ها و سازمان های بین المللی در زمینه گسترش علوم و تکنولوژی همکاری می کنند.

 

در ایران نیز توجه به مساله علم و ترویج علم از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. به عنوان مثال در فصل هفتم و در اصل یک صدم قانون اساسی پیشبرد برنامه های مختلف اعم از برنامه های آموزشی و فرهنگی، از طریق همکاری مردم مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین در سند چشم‌انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران در افـق 1404 در سـه قسـمت بـه موضـوع علـم و فناوری اشاره شده است:

 

- ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، ...

 

-برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه

اجتماعی در تولید ملی.

 

- دست یافته به جایگاه اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای

میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تاکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علم ...

 

بنابراین، ایران به مساله علم و ترویج آن به شکل های مختلف توجه ویژه ای داشته است. در همین زمینه و بر پایه همین رویکرد، انجمن ترویج علم ایران که یک مؤسسه غیر انتفاعی است در تاریخ 15 اردیبهشت 1380 تاسیس شد. از اهداف این انجمن ترویج علم در تمام شاخه های آن و تفکر علمی با استفاده از شیوه ها و ابزارهای مختلف است.

 

علیرغم این توجه نسبتا خوب به مساله ترویج علم؛ اما هنوز موضوع ژورنالیسم علمی در ایران نه تنها ناشناخته باقی مانده، بلکه توجه اساسی به آن در سطوح مختلف دانشگاهی، حرفه ای و رسانه ای نیز نشده است. یکی از دلایل آن احساس عدم نیاز به طرح مسائل علمی به مثابه یک عامل جذب کننده مخاطب است. البته در این زمینه می توان به چند عامل اساسی دیگر اشاره کرد که باعث شده اند به ژورنالیسم علمی توجه جدی نشود:

 

1- سلطه خبرهای سیاسی و اجتماعی و توجه روز افزون جامعه به مسائل سیاسی و اجتماعی و به طور کلی اخبار روزمره.

2- سختی طرح مسائل علمی به زبان قابل فهم عامه مردم.

3- نبود متخصصان و استادان برجسته در زمینه ژورنالیسم علمی.

4- نبود تالیفات و ترجمه های مهم در زمینه ژورنالیسم علمی.

5- نبود درس‌های خاص دانشگاهی حتی در دانشکده های ارتباطات برای پوشش ژورنالیسم علمی.

6- نبود خبرنگاران متخصص و علاقمند به پوشش مسائل علمی.

7- نبود رسانه های کافی برای پوشش مسائل و موضوع های علمی.

8- عدم همکاری جدی دانشمندان و دانشگاهیان با رسانه ها برای طرح مسائل و موضوع های علمی.

9- نشناختن حوزه های علمی مهم و به روز توسط رسانه ها برای پوشش آنها.

10- عدم آشنایی کافی رسانه ها با شیوه های نگارش اخبار و گزارشات علمی به روشی که بتواند جذابیت کافی برای مخاطبان داشته باشد.

 

این‌ها برخی از عوامل اساسی هستند که باعث شده ژورنالیسم علمی در ایران مورد توجه جدی قرار نگیرد؛ اما مساله خیلی فراتر از این است. در جامعه به قول دکتر یونس شکرخواه، پدر ژورنالیسم دیجیتالی، «روزنامه‌نگاری علمی ما به روزنامه‌نگاران علمی‌نویس احتیاج دارد و یا به علم‌دانان روزنامه‌نگار». به عبارت دیگر روزنامه نگاران ما هنوز با حوزه های علمی آشنایی کافی ندارند و از طرفی دانشمندان و عالمان ما نیز با روزنامه نگاری و نگارش رسانه ای آشنایی کافی ندارند. این خود یکی از معضلات اساسی در این زمینه است.

عدم توجه به ژورنالیسم علمی به عوامل دیگر علمی و روانشناسانه نیز بستگی دارد. سیاست زدگی بیش از حد رسانه های ما خود یکی از عوامل اساسی عدم توجه به حوزه های علمی است. نبود جسارت کافی برای ورود به عرصه های علمی و طرح سوالات خاص و تخصصی در این زمینه و گرفتن پاسخ های مناسب و قابل فهم و یا تبدیل آنها به مطالب قابل فهم از دیگر عوامل مهم است. سختی ارتباط با بدنه دانشگاهی در کشور برای طرح مسائل علمی از دیگر عوامل در این رابطه می باشد.

 

واقعیت این است که ژورنالیسم علمی را نه تنها باید نگارش مسائل علمی دانست، بلکه نگارش علمی مسائل مختلف را نیز باید به آن اضافه کرد. تحقیق و پژوهش لازمه کار ژورنالیسم علمی است که متاسفانه هنوز در جامعه ما حتی میان دانشگاهیان و خبرنگاران و گزارش گران به یک امر ضروری و مورد نیاز تبدیل نشده است. هنوز خبرنگار ما تلاش می کند که ساده ترین راه را برای تهیه یک خبر یا گزارش طی کند و از تحقیق و تفحص در مورد حتی صحت و سقم آن پرهیز کند. این خودش یک آفت بزرگ برای ژورنالیسم علمی است.

 

* اساسا ژورنالیسم علمی چه و چگونه تاثیری در پیشرفت علم و شکل‌گیری جامعه علم و عقل محور دارد؟

 

امروزه رسانه‌ها تبدیل به ابزاری فراگیر برای اطلاع رسانی، آموزش، تفریح و غیره شده است. شاید بتوان گفت بدون رسانه ها امکان زندگی برای بشر امروزی وجود ندارد؛ بنابراین، رسانه ها در همه زمینه ها از جمله ترویج علم می توانند نقش اساسی داشته باشند به همین دلیل امروزه در کشورهای پیشرفته جهان ژورنالیسم علمی به یک ژانر مهم رسانه ای تبدیل شده است که در تلاش است که همه حوزه های علمی را برای مردم پوشش دهد و آنان را در جریان آخرین تحولات در زمینه علم و مسائل علمی قرار دهد. در کشورهای پیشرفته، توجه به علم و موضوع های علمی برای تسهیل زندگی به یک امر نهادینه شده تبدیل شده است. به همین دلیل می بینم که بسیاری از رسانه های علمی در این زمینه وجود دارند و این رسانه ها مخاطبان بسیاری را نیز جذب خود کرده اند. البته یکی از مشکلات ژورنالیسم علمی در این زمینه که برای کشورهایی مانند ایران می تواند به عنوان یک معضل اساسی مطرح باشد، تبدیل اطلاعات علمی به فرایند قابل فهم اجتماعی است.

 

در اینجا بد نیست به تحقیقات یکی از دانشمندان در رابطه با ترویج علم اشاره شود که خود می تواند مبنایی برای ژورنالیسم علمی تلقی شود.

کید (KIDD) در مقاله ای تحت عنوان «عمومی سازی علم» به چهار روش مقدماتی و عمومی در ترویج علم اشاره می کند:

1- ارتباط مداوم بین دانشمندان و متخصصان علم با عامه مردم. این ارتباط باید دو طرفه باشد. در همین زمینه ارتباط گزارشگران و خبرنگاران نیز حائز اهمیت زیادی است.

2- بررسی اطلاعات علمی قبل از در اختیار قرار دادن آنها به عموم مردم. این مساله باعث می شود که نوعی از زمینه سازی علمی برای طرح مسائل علمی صورت گیرد که می تواند در ژورنالیسم علمی مفید و حائز اهمیت باشد.

3- گزینش‌گری اخبار علمی برای ترویج علم و گسترش ژورنالیسم علمی حائز اهمیت است. البته این گزینش گری باید به ارزش های خبری نیز توجه کافی داشته باشد که همین ویژگی می تواند در جذب مخاطبان تاثیر داشته باشد و اعتماد آنان به اخبار علمی را افزایش دهد.

4- ضرورت تطابق زبان علمی با زبان عامیانه در ژورنالیسم علمی. کید در این زمینه به 4 اصل مهم اشاره می کند که عبارتند از: فرایند هدایتی، توالی، گزینش و تطابق است. بنابراین در این رابطه هم باید شیوه ای از هدایت علمی و هم توالی موضوعات مرتبط و هم گزینش مطالب علمی و هم تطابق زبان علمی با زبان عامیانه وجود داشته باشد.

در همین زمینه می توان به یک مساله بسیار مهم که شاید از نظر روانشناسی اجتماعی حائز اهمیت باشد اشاره نمود و آن ایجاد علاقمندی اجتماعی نسبت به مسائل و موضوع های علمی در جامعه است. این مساله باید به مثابه یک امر ضروری در میان مردم گسترش پیدا کند. بر همین اساس نه تنها علم ترویج می یابد بلکه فهم علمی میان مردم نیز گسترش می یابد.

 

* یک ژورنالیست علمی چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟

یک ژورنالیست علمی، ژورنالیستی است که اخبار و گزارشات علمی را پوشش می دهد. این یک تعریف قابل قبول از ژورنالیست علمی است؛ اما اگر به شکل فراتر هم به این ژانر ژورنالیسم نگاه کنیم می شود گفت که با شیوه علمی پوشش دادن اخبار نیز می تواند نوعی از ژورنالیسم علمی تلقی شود. این شیوه باید منطبق با شیوه های استاندارد، تحقیق گونه، و قابل قبول باشد. در حقیقت ژورنالیسم به طور کلی عمل جستجو و گزارش رویدادها، موضوعات و روند ها برای مخاطبان با یک روش مناسب و مورد پذیرش است؛ اما وظیفه ژورنالیسم علمی پوشش اطلاعات تخصصی و علمی تولید شده توسط دانشمندان و پژوهشگران مختلف است به گونه ای که مخاطبان رسانه ها بتوانند به راحتی درک و فهم کنند.

با توجه به تعریف و توضیحاتی که درباره ژورنالیسم علمی داده شد می شود ویژگی های ژورنالیست و خبرنگار علمی را چنین شمرد:

اول، یک ژورنالیست علمی منتقل کننده و پوشش دهنده اطلاعات و رویدادهای علمی است؛ بنابراین، مهم‌ترین مساله در اینجا موضوعات علمی است.

 

دوم، ژورنالیست علمی باید با دانشمندان و پژوهشگران در ارتباط مداوم باشد و از اقدامات و دستاوردهای آنان مطلع باشد.

سوم، ژورنالیست علمی باید تسلط کافی به مسائل علمی پیدا کرده و توانایی این را داشته باشد که این مسائل را با زبان گویا و قابل فهم برای عامه مردم بیان کند.

چهارم، ژورنالیست علمی باید موارد علمی را بدون اغراق و مبالغه مطرح کند و اقدامات و دستاوردهای دانشمندان و پژوهشگران را با دقت و امانتداری به مردم منتقل کند. این موضوع بسیار حیاتی و مهم است و تطابق خبری و واقعیت علمی در این رابطه روح ژورنالیسم علمی است.

پنجم، ژورنالیست علمی باید مسائل علمی را به شکل یک فرایند و در قالب روایت قابل فهم عامه تدوین کند. مسائل تکمیلی در حوزه های علمی را پوشش دهد و به شکل ناقص این موارد را گزارش نکند.

البته در این زمینه می توان به ویژگی های دیگری نیز اشاره کرد؛ اما ویژگی های مطرح شده مهم‌ترین ویژگی‌ها هستند.

 

* به نظر شما چه سرفصل‌هایی و چرا باید در یک دوره آموزشی ژورنالیسم علمی تدریس شود؟

به نظر می رسد زمان آن فرا رسیده است که ژورنالیسم علمی به عنوان یک رشته مهم دانشگاهی مورد توجه قرار گیرد. آموزش این رشته قطعا بر رشد تفکر علمی جامعه تاثیرگذار است. شناخت دستاوردها و اقدامات دانشمندان و پژوهشگران توسط مردم، آنان را به آینده امیدوارتر می کند و این خود یکی از نتایج مهم ژورنالیسم علمی است.

در کشورهای غربی ژورنالیسم علمی به شکل تخصصی در دانشگاه ها تدریس می شود و به این رشته توجه جدی می شود. در این رابطه می توان به برخی از سرفصل های آموزشی در این زمینه اشاره کرد که می تواند در غنی سازی این رشته و داوطلبان تحصیل در آن مفید باشد.

1- نویسندگی اخبار پیشرفته

2- نویسندگی علمی پیشرفته

3- تکنیک ها و اصول ژورنالیسم

4- مستند سازی علمی

5- کاربرد ادبیات در خبر

6- برنامه ریزی خبری

7- سیاست‌گذاری خبری

8- مهندسی خبر

9- روش‌های مصاحبه خبری

10- روزنامه نگاری الکترونیکی

11- تجزیه و تحلیل و نقد خبر

12- جامعه شناسی تبلیغات

13- روش‌های تجزیه و تحلیل و نقد خبر

14- ویراستاری و مدیریت اخبار

 

این‌ها فقط تعدادی از درس های مهمی است که می توان در رشته ژورنالیسم علمی تدریس کرد. بدیهی است آموزش های مقدماتی ژورنالیسم نیز باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرند.


انتهای پیام




در گفتگو با دکتر حسن بشیر روابط عمومی ها باید از روش های علمی برای تحول و رشد استفاده کنند

در گفتگو با دکتر حسن بشیر، استاد ارتباطات بین الملل و دبیر علمی پانزدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران روابط عمومی ها باید از روش های علمی برای تحول و رشد استفاده کنند

 

  

شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- با دکتر حسن بشیر، استاد دانشگاه امام صادق (ع) و دبیر علمی پانزدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران در مورد این کنفرانس، اهداف و موضوع های آن به گفتگو نشستیم که حاصل آن چنین می باشد:

 

آقای دکتر، کنفرانس امسال با کنفرانس های قبلی چه تفاوتی دارد؟

 کمیته علمی کنفرانس های بین المللی روابط عمومی همیشه در تلاش بوده است که حوزه روابط عمومی از جنبه های نظری، کاربردی و اجرایی در سطح کشور رشد و توسعه دهد. تا کنون با برگزاری پانزده کنفرانس می توان ادعا کرد که این کنفرانس در این زمینه به موفقیت های زیادی دست یافته است. ارائه سخنرانی های متعدد از استادان و پژوهشگران برجسته کشور، تولید مقالات علمی و تخصصی، انتشار مقالات مزبور در قالب کتاب کنفرانس، برگزاری کارگاه های تخصصی، راه اندازی جشنواره های گوناگون و غیره تنها بخشی از اقداماتی است که در این رابطه انجام گرفته اند.

 

 اگر این حجم از کار را برای پانزده سال در نظر بگیریم، وسعت، تعدد و تنوع آنها را می توانیم بخوبی حدس بزنیم. کنفرانس و به ویژه کمیته علمی آن در این زمینه افتخار دارد که توانسته است که انسجام علمی و عملی میان کلیه اعضای خانواده بزرگ روابط عمومی ها در سطح کشور ایجاد نماید که این مساله حائز اهمیت زیاد است. 

 

با چنین حرکت وسیع علمی و عملی در حوزه روابط عمومی می توان الان ادعا کرد که یک «جریان گفتمانی» وسیعی در این رابطه ایجاد شده است که محصول کلیه زحماتی است که در سراسر کشور صورت گرفته و کنفرانس در آن نقش مهمی را ایفا کرده است.

 

در چهاردهمین کنفرانس در سال گذشته به موضوع «نوآوری و خلاقیت در روابط عمومی» پرداخته شد و در سال جاری موضوع کنفرانس «برنامه ریزی بر پایه سناریو» است. بدیهی است که برنامه ریزی در همه زمینه ها نیازمند خلاقیت است. بدون خلاقیت و توجه به نوآوری نمی توان به برنامه ریزی دقیق و همه جانبه دست یافت.

 

 آقای دکتر چرا سناریونگاری برای روابط عمومی ها حائز اهمیت می باشند؟

سناریونگاری در حقیقت نوعی نظریه پردازی است و نظریه پردازی در هر امر زمینه ساز تحول و رشد است. البته این نظریه پردازی نیازمند توجه به اقدامات روشمند است. بنابراین، در این رابطه باید روابط عمومی ها از روش های علمی برای این تحول و رشد استفاده کنند. با بکارگیری روشهای علمی، نظریه های به دست آمده می توانند از روایی و پایایی لازم برخوردار باشند. سناریونگاری نیز نیازمند روش مناسب است. بدون روش مناسب و علمی نمی توان به طراحی سناریو اقدام کرد. نظریه پردازی با بکارگیری روشهای علمی می تواند به نتایج درست و کارآمد برسد. به همین شکل سناریونگاری می تواند همین نقش را داشته باشد. از طرف دیگر، روش و نظریه تقویت کننده و تسهیل کننده عملیات مربوط به سناریونگاری است. 

 

اهمیت سناریونگاری برای روابط عمومی را می توان در چند محور خلاصه کرد:

(1) تبیین سناریو برای سازمان به معنای برنامه ریزی برای فعالیت های فرایندی آن در طول زمان است.

(2) سناریونگاری می تواند زمینه سازی تقویت نظریه های بکارگرفته شده را ایجاد کند.

(3) سناریونگاری در حقیقت طراحی آینده نگری را عملیاتی می کند. به عبارت دیگر، سناریونگاری کشف راههای ممکن برای تحقق نظریه ها و دیدگاه های مختلف در مورد آینده سازمان است.

(4) سناریونگاری، تقویت و غنی کننده طراحی روشهای مختلف اجرایی برای تحول و رشد سازمان است.

(5) سناریونگاری، زمینه خلاقیت و نوآوری را برای کلیه اعضای روابط عمومی ها برای موفقیت های سازمان را هموار می کند. 

 

 آقای دکتر، چگونه سناریونگاری می تواند بر تصمیم گیری سازمان تاثیرگذار باشد؟

 سناریونگاری در حقیقت یعنی طراحی نگرش های مختلف برای آینده سازی است. آینده بدون طراحی نگرش ها و سناریو های مختلف که می توانند در شرایط و موقعیت مختلف تحقق پیدا کنند نمی تواند ساخته شود. ما مجبوریم که بخشی از آینده خودمان که در اختیار ما است طراحی کنیم و این کار بدون سناریونویسی و سناریونگاری امکان پذیر نیست. تصمیم گیری بدون داشتن گزینه های مختلف به عنوان راه حل برای مشکلات امکان پذیر نیست.

 

 اگر گزینه های مختلف وجود نداشته باشند در حقیقت تصمیم گیری در این وضعیت یعنی افتادن در دام راهی است که بدون برنامه ریزی و شناخت کافی به وجود آمده و بر سازمان تحمیل شده است. تصمیم گیری نیازمند شناخت راههای گوناگون برای حل مشکلات است. با انتخاب و اجرای راه مورد مطالعه، تصمیم گیری معنا می یابد. این کار بدون طراحی سناریوهای مختلف امکان پذیر نیست. 

 

برای مدیریت استراتژیک سناریونگاری چه اندازه می تواند اهمیت داشته باشد؟

 مدیریت استراتژیک یعنی شناخت راههای ممکن و موثر برای حل مشکلات که در زمان مناسب با بکارگیری بهترین راه، ابزارهای ممکن و بدون هزینه اضافی به نتایج قطعی، مفید و موثر دست یابد. بنابراین، اگر سازمان معتقد به مدیریت استراتژیک باشد باید از سناریونگاری برای طراحی راههای ممکن که به راه حل منجر می شوند استفاده کند. مدیریت استراتژیک، همانگونه که گفته شد یعنی شناخت راههای ممکن موفقیت و انتخاب بهترین راه است. لذا باید راههای ممکن را شناخت. این تلاش به معنای این نیست که حتما سناریونگاری راه مناسب را برای سازمان تعیین می کند. 

 

سناریونگاری، نقشه راههای متعدد را ترسیم می کند. مدیریت استراتژیک بر مبنای شناخت شرایط و موقعیت های مختلف باید تصمیم گیری مناسب را داشته باشد و راه مناسب را در آن موقعیت و شرایط انتخاب کند. در حقیقت قصد اصلی برنامه ریزی بر پایه سناریو، اتخاذ تصمیم هایی استراتژیک است که برای "همه آینده های ممکن" به اندازه کافی خردمندانه و پابرجا باشند.

 

 اصول اجرایی برنامه ریزی بر پایه سناریو در روابط عمومی کدام اند؟

 اصول متعددی در این زمینه وجود دارند که می توان آنها را به عنوان عوامل موثر اجرایی برای برنامه ریزی بر پایه سناریو در روابط عمومی در نظر گرفت. همه این اصول یک اصول ثابت و تعیین شده نیستند. بسیاری از اصول در این زمینه را می توان وابسته به سازمان و نگاه مدیریتی آن دانست. لذا در این زمینه باید دقت کرد که برخی از این اصول می توانند همگانی و ثابت تلقی شوند و برخی دیگر باید بر پایه شرایط و موقعیت سازمان در نظر گرفته شوند. مدیریت استراتژیک در این رابطه اهمیت خودش را بازنمایی می کند. در اینجا فقط به 5 اصل مهم در این رابطه اشاره می شود.

 

(1) پذیرش مدیریت سازمان از اینکه برای یک مشکل راه حل های متعددی وجود دارد.

(2) اجازه دادن مدیریت سازمان به کلیه کارکنان در جهت مشارکت فکری برای طراحی سناریوهای مختلف برای حل مشکلات

(3) تصمیم گیری نباید تنها توسط مدیریت سازمان گرفته شود. تصمیم گیری یک دیدگاه و حرکت جمعی است که باید کلیه اعضای سازمان در آن نقش داشته باشند. بدیهی است که نهایتا دستور اصلی برای اجرا توسط مدیر صادر می شود.

(4) اجرای سناریو نیازمند شناخت همه جانبه امکانات، شرایط، موقعیت، امکان تحقق و درجه تاثیر است. بدون توجه به همه این عوامل نمی توان به اجرای مناسب و موثر دست یافت.

(5) ارزیابی مداوم و تغییر سناریوها و استراتژی های مدیریتی برای شناخت آینده های ممکن ضامن موفقیت های سازمان است.

 

 محورهای اصلی کنفرانس کدامند؟

 کنفرانس امسال نیز مانند همه کنفرانس های قبلی با حضور سخنرانان کلیدی برگزار می شود. اما محورهای کلی تعیین شده برای کنفرانس سال جاری به شرح ذیل می باشند:

- سناریونگاری به مثابه ابزار آینده اندیشی؛ مفاهیم و موضوعات کلیدی

- روابط عمومی و برنامه ریزی بر پایه سناریو

- انواع، ویژگیها و کاربردهای برنامه ریزی بر پایه سناریو در روابط عمومی

- سناریونویسی و مدیریت استراتژیک در روابط عمومی

- روشهای جدید با استفاده از سناریوها و شبیه سازیها؛ جایگاه و نقش روابط عمومی

- آموزش در روابط عمومی: سناریوها، معیارها، منابع، خلاقیت و نوآوری

- مدیرت بحران؛ برنامه ریزی سناریو - حفاظت از سازمان در برابر یک جهان نامشخص

- سناریونگاری در روابط عمومی: انقلاب اطلاعاتی، واقعیت مجازی و هوش مصنوعی

- اهداف و نتایج کوتاه مدت (OKR) در سناریونگاری با تاکید بر روابط عمومی

- رابطه محتوا (پیام) با سناریونگاری در روابط عمومی

- رویکرد برنامه ریزی سناریو و راهنمایی های عملی برای آینده روابط عمومی

- نمونه های موردی؛ سناریونگاری در روابط عمومی

 

برنامه های دیگر کنفرانس کدام اند؟

 کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران برنامه ی دو روزه ای را دارد که بشرح زیر می باشد:

ـ ارائه سخنرانی های کلیدی

- برگزاری کارگاههای آموزشی

ـ برنامه های رقابتی

ـ انتشار کتاب و لوح فشرده مجموعه مقالات کنفرانس

ـ انتشار ویژه نامه کنفرانس

ـ ارایه گواهی نامه معتبر شرکت در کنفرانس و گواهی مهارت حرفه ای

شرکت در این دوره ها که با مطالعات موردی و نمونه هایی از ایران و جهان همراه است شاغلان روابط عمومی را قادر می سازد که بتوانند:

1. بهترین روش ها را به اشتراک بگذارند.

2. تفکر مدیریتی شرکت کنندگان را به چالش بکشند.

3. به اهداف و مقاصد سازمان/ شرکت دست یابند.

 

دکتر حسن بشیر در گفتگو با دعبل: تنوع مخاطب مورد توجه قرار گیرد

دکتر حسن بشیر در گفتگو با دعبل: تنوع مخاطب مورد توجه قرار گیرد

 

دعبل نیوز

دوشنبه 28 خرداد 1397

http://www.deabelnews.ir/news/33062 

 

حضور نوجوانان و جوانان در برخی از برنامه‌های مذهبی و یا بهره‌برداری از این برنامه‌ها به عوامل مختلفی بستگی دارد که از شخصیت سخنران، محتوای سخنرانی، فضای سخنرانی، مکان و زمان سخنرانی، وابستگی محلی و امثالهم متاثر می‌باشد. بدیهی است هرگونه تحول در این زمینه می‌تواند جذابیت لازم را بیشتر یا کمتر کند.

 

رضا دستجردی/ دعبل: آنچه مخاطب امروز برنامه‌های مذهبی را به پای منبرهای هیئت مذهبی می‌کشاند عشق به فراگیری آموزه‌های انسانی و والای ائمه اطهار و انتقال مفاهیم ارزشمند آن است که چراغ راه امروز و آینده جامعه قلمداد می‌شوند اما آیا هیئت امروز با این نگاه به ارائه برنامه به مخاطب عمدتا جوان و جویای معارف اسلامی می‌پردازد؟ دکتر حسن بشیر استاد ارتباطات بین‌الملل دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگو با دعبل از کم و کیف برنامه هیئت‌های مذهبی سخن می‌گوید.

 

سوال: چرا ما یک محتوا را در برنامه‌ها و هیئت‌های مذهبی با وجود مخاطبان مختلف ارائه می‌کنیم؟

پاسخ: این وضعیت در مورد همه صادق نیست. به عبارت دیگر، ما در سال‌های اخیر شاهد نوعی از تحول در محتوای هیئت‌ها و برنامه‌های مذهبی هستیم که می‌توان به برخی از آنها اشاره نمود:

- تحول از طرح تاریخ‌نگاری وقایع مذهبی به تحلیل تاریخی وقایع مزبور

- حضور سخنرانان تحصیل‌کرده حوزه و دانشگاه در بسیاری از هیئت‌ها

- تحول در اشعار و مرثیه‌ها و طرح مسائل جدید معاصر

- حضور نوجوانان و جوانان بیشتر در این مراسم و ایجاد فضای جوان‌گرایی در این زمینه

- وجود شعارهای جدید مورد نیاز روز در این مراسم که حاکی از به روز بودن آنهاست.

البته این حرکت تحولی را نمی‌توان در همه هیئت‌ها، برنامه‌ها، مراسم و نقاط مختلف کشور یکسان دانست اما می‌توان آثار این تحول را دید و شناسایی کرد. بدیهی است که این تحول کافی نیست. ظرفیت معنایی محتواهای مذهبی ما بسیار بیشتر از این چیزی است که هم‌اکنون بازنمایی می‌شود. البته آموزش در این زمینه نیز کم است، در حالی‌که باید شرایط آموزش‌های بهتر در این زمینه و تولید محتواها و اشعار و شعارهای مناسب ایجاد شود.

 

سوال: آیا مخاطب هیئت مذهبی، مخاطب برنامه‌های مذهبی هم هست؟

پاسخ: در این زمینه قطعا تفاوت‌هایی وجود دارد که البته امکان محاسبه این موارد تا اندازه زیادی سخت است اما می‌توان گفت که قشر هیئتی با قشر برنامه‌های مذهبی از جنبه‌های مختلف تمایز داشته و به همین دلیل، حضور آنان در این گونه مراسم می‌تواند متفاوت باشد. بدیهی است که در این زمینه نیز نمی‌توان یک حکم واحد صادر نمود. تحولات ایجاد شده در هیئت‌ها و برنامه‌های مذهبی نیز نوعی از جاذبیت برای هر دو قشر ایجاد کرده است که می‌تواند در حضور آنان تاثیرگذار باشد.

 

سوال: آیا امروز خصوصا در میان جوانان اقبالی به برنامه‌های مذهبی وجود دارد؟ اگر خیر، علل آن چیست؟

پاسخ: در این زمینه نمی‌توان یک وضعیت یکسان را مطرح کرد. حضور نوجوانان و جوانان در برخی از برنامه‌های مذهبی و یا بهره‌برداری از این برنامه‌ها به عوامل مختلفی بستگی دارد که از شخصیت سخنران، محتوای سخنرانی، فضای سخنرانی، مکان و زمان سخنرانی، وابستگی محلی و امثالهم متاثر می‌باشد. بدیهی است هرگونه تحول در این زمینه می‌تواند جذابیت لازم را بیشتر یا کمتر کند.

 

سوال: اصولا مخاطب هیئت و برنامه‌های مذهبی کیست و آیا برنامه‌ای که تهیه می‌شود مطابق خواست و سلیقه اوست؟

پاسخ: مخاطبان همه این برنامه‌ها مردم هستند. بدیهی است که این مردم از اقشار مختلف تشکیل شده‌اند. در برنامه‌های مذهبی نیز تلاش می‌شود که در جهت جذب این اقشار مختلف، اهداف مختلفی طراحی شوند اما باید به این مساله نیز توجه کرد که مطابقت برنامه‌ها با سلیقه‌های آنان به معنای خوبی و پربار بودن این برنامه‌ها نیست، اتفاقا طراحان برنامه‌های مذهبی باید به گونه‌ای عمل کنند که اهداف بلندتر از این برنامه‌ها عاملی برای جذب افراد مختلف باشد حتی اگر مطابقت کامل با سلیقه‌های آنان نداشته باشد.

 

سوال: برنامه‌ریز هیئت‌های مذهبی تا چه میزان برنامه خود را متناسب با شرایط روز جامعه و با هدف بالا بردن آموزه‌های دینی در فرد تهیه می‌کند؟

پاسخ: همانگونه که پیش از این نیز مطرح شد، تحول تدریجی ولی با سرعتی بیشتر در این زمینه مورد نیاز است، متاسفانه ما تاکنون مراکز آموزشی در این زمینه نداشته‌ایم که بتوانند با یک فرآیند آموزشی، تحولات مطلوب را ایجاد نمایند. برنامه‌ریزان هیئت‌های مذهبی از دل جامعه برخاسته‌اند و با عشق و علاقه این کارها را انجام می دهند، اما این عشق و علاقه کافی نیست، باید مدیریت بهینه این گونه تجمع‌ها نیز مورد آموزش قرار گیرد.

 

ایده ای به نام «خانوادة شبکه ای»

ایده ای به نام «خانوادة شبکه ای»


اخیرا ایده «خانواده ی شبکه ای» به عنوان یکی از راه حلهای مناسب برای بکارگیری شبکه های اجتماعی و دور شدن از بداخلاقی های آنها توسط دکتر حسن بشیر، دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) مطرح شده است که به همین دلیل با وی در این زمینه به صحبت نشسته ایم.

سوال: آقای دکتر بشیر، اخیرا متوجه شدیم که جنابعالی ایده ای را به نام «خانواده ی شبکه ای» مطرح کرده اید؟ لطفا این ایده را توضیح دهید؟

جواب: همانگونه که می دانید، موضوع شبکه های اجتماعی به یک مساله اجتماعی و یک موضوع فراگیر دولتی و عمومی تبدیل شده است. بحث بر سر این است که آیا می توان از بداخلاقی های شبکه های اجتماعی دور شد و از خوبی های آن بهره مند شد؟ آیا اصولا می توان این کار را انجام داد یا به دلیل اینکه کاربران، هر آنچه که می خواهند می توانند در این شبکه ها منتشر کنند، بنابراین، اقدام به پالایش آن کاری به شدت سخت و در حقیقت امکان ناپذیر است.

از طرفی امکان بستن همه این شبکه ها نه امکان پذیر است و نه به مصلحت. بهر حال، چه بخواهیم و چه نخواهیم موضوع فیلتر شکن ها جدی است و در آینده به احتمال قوی حتی بدون این فیلتر شکن ها می توان دسترسی کامل به این شبکه ها پیدا کرد. بنابراین، باید راههای دیگری را در این زمینه پیشنهاد کرد که بکارگیری شبکه های اجتماعی به شکل بهتری توسط افراد جامعه انجام گیرد. یکی از راههای مقابله با بدآموزی ها و بداخلاقی های شبکه های اجتماعی، مساله سواد رسانه ای است. بحث سواد رسانه ای فقط متعلق به این نیست که ما شناختی از رسانه و شیوه بکارگیری آن داشته باشیم. مهمتر از آن باید بدانیم که چگونه با رسانه باید تعامل داشته باشیم و محتوای آن را قرائت کنیم. اصولا بحث گزینش محتوایی در اینجا اهمیت ویژه ای پیدا می کند و شرایط و موقعیت های حاکم بر شیوه انتخاب محتوا.

اما مهمتر از آن، بنظر می رسد که یکی از راههای استفاده بهینه و مفید از شبکه های اجتماعی ایجاد فضاهای دوستانه و بخصوص خانوادگی در این شبکه ها است که بتواند به مثابه یک شبکه ی خانوادگی عمل نماید.

سوال: یعنی مقصود این است که بخشی از شبکه اجتماعی به شبکه خانوادگی تبدیل شود؟

جواب: آری. اما این موضوع نیازمند توضیح بیشتری است. در شرایط کنونی که تلفن های همراه و شبکه های اجتماعی بیشترین ابزارهای ارتباطی ما را تشکیل می دهند، وضعیت ارتباطی افراد، حتی در یک خانواده، دچار تغییر و تحول شده است. در حقیقت، همه روابط چهره به چهره، ملاقات های خانوادگی، صله رحم ها، و احوالپرسی ها نه تنها از حالت فیزکی خارج شده، بلکه حتی از حالت تماس تلفنی خارج شده و هم اکنون بیشترین ارتباطات از طریق پیامک ها و اکنون از طریق پیام گذاری در شبکه های اجتماعی مانند تلگرام صورت می گیرند. این یعنی «مرگ ارتباطی» یا حداقل «سکته ارتباطی» است. بنابراین، باید به این فکر افتاد که هم از طرفی این وضعیت را تغییر داد و هم از شبکه های اجتماعی به شکل مناسبتر استفاده نمود.

یکی از پیشنهاداتی که در این زمینه اخیرا مطرح کرده ام، تشکیل «شبکه ی خانوادگی» است که در شبکه های اجتماعی می توانند بخوبی شکل بگیرند. این شبکه ها، توسط افراد خانواده تشکیل می شوند و در این شبکه ها تلاش می شود که همه اعضای خانواده حضور داشته باشند و با همدیگر یک کانون گرم شبکه ای را ایجاد کنند. در این شبکه هر آنچه که مربوط به خانواده به شکل عمومی است می تواند درج شود و اعضای خانواده می توانند حداقل در یک فضای خوب و سالم همدیگر را ملاقات کنند. قطعا در چنین فضایی امکان درج محتوای غیراخلاقی وجود نخواهد داشت. حتما، همه افراد به گونه ای عمل خواهند کرد که ارتباطات و پیوند آنها با همدیگر بهتر و مستحکمتر باید باشد. بدیهی است که تلاش می شود از اطلاعات مفید همدیگر را آگاه سازند و بالاخره، مسائل جاری زندگی را با همدیگر در میان بگذارند. این وضعیت، یک فضای جدیدی از حضور هویتی را ایجاد خواهد کرد و مجموع خانواده در یک فضای مناسبی به دیدار همدیگر خواهند رفت.

سوال: آیا فکر نمی کنید که تقویت این شبکه ی خانوادگی، به ارتباطات چهره به چهره لطمه خواهد زد و این ارتباطات را به حداقل خواهد رساند؟

جواب: سوال خوبی است. بالاخره ما در شرایطی داریم زندگی می کنیم که این وضعیت دچار آسیب جدی شده است. بسیاری از ارتباطات به شکل مجازی در حال شکل گرفتن است. حتی اخلاق مبتنی بر صله ارحام و ارتباطات با اعضای خانواده و حضور در میان آنها تبدیل به ارتباطات از راه دور و مجازی شده است. علاوه بر این وضعیت، در شرایط جدید، مشکل بداخلاقی های موجود در شبکه های اجتماعی آسیب های زیادی را به افراد مختلف، بخصوص جوانان، وارد کرده است. بنابراین، باید به این مساله توجه کرد که حداقل برای کاهش این بداخلاقی ها، یا حداقل دورسازی افراد از این بداخلاقی ها از طرفی و از طرف دیگر ایجاد فضایی برای ارتباط خانوادگی که بتواند هویت سازی کند و تاریخ و فرهنگ یک خانواده را تثبیت کند، یکی از بهترین راهها ایجاد همین «شبکه ی خانوادگی» است.

سوال: بنظرتان این شبکه ی خانوداگی چه تاثیری در تقویت خانواده ها خواهد داشت؟

جواب: اصولا خانواده ها با دو شیوه ارتباطی مستحکم می شوند، یکی ارتباط رو در رو و آشنایی از نزدیک و دیگری در جریان قرار گرفتن در مورد مسائل و جریان های حاکم بر خانواده. این مسائل و جریان ها هویت افراد خانواده را تشکیل می دهند. به عبارت دیگر، تاریخ خانواده، هویت ساز است و این تاریخ از طریق صحبت کردن و انتقال تجربیات و خاطره ها و برداشت ها شکل می گیرد و در ذهن افراد خانواده تثبت می شود و این خودش هویت ساز است. بنابراین، هویت یک خانواده محصول تاریخ و فرهنگ و ارتباط است که باید به این سه عنصر اساسی توجه کرد. در شبکه ی خانوادگی، می توان به همه این مسائل پرداخت. اتفاقا درج خاطره ها و تجربیات و مشکلات و راه حلها نه تنها همه افراد خانواده را در جریان تاریخ ساخت خانواده قرار می دهد، بلکه آنها را با تک تک این تجربیات و خاطره ها پیوند می دهد و در آن صورت یک «پیوند خانوادگی» ایجاد می شود. هم اکنون برخی از افراد، کانال خاص خودشان را مثلا در تلگرام ایجاد کرده اند که کارها و نوشته ها و یادداشت های خودشان را درج می کنند. چه خوب است که در این زمینه این مساله به خانواده ها نیز سرایت کند و خانواده ها برای ایجاد این فضای امن فرهنگی، کانالهای خانوادگی را ایجاد کنند و در این فضا به فرهنگ سازی میان اعضای خانواده بپردازند. من برخی از این کانالها یا شبکه های خانوادگی را دیده ام. در این شبکه ها بسیاری از مسائل فرهنگی، اخلاقی، دینی، تجربه ها، خاطرات، عکس ها و غیره درج می شوند و افراد یک خانواده بخوبی از آنها استفاده می کنند و دیدارهای مجازی خود را به مثابه یک عامل ارتباط قوی انجام می دهند. حداقل در این فضا دیگر از بداخلاقی ها خبری نیست. یعنی معمولا نمی تواند حضور پیدا کنند و ضمنا به شکل مناسب نیز بخشی از وقت و زمان بکارگیری سایر شبکه های دیگر را نیز بخود اختصاص می دهد که این خودش یک حرکت مطلوب و مفیدی است.

 

حسن بشیر: زیاده‌طلبی و آرمان‌گرایی بی‌منطق از موانع تولید علوم انسانی اسلامی

حسن بشیر:

زیاده‌طلبی و آرمان‌گرایی بی‌منطق از موانع تولید علوم انسانی اسلامی

 

استاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه هر علم باید یک زیربنای فلسفی داشته باشد که به معنای نگاه عقلانی و استدلالی در آن علم است، تأکید کرد: بدون این نگاه اصولا علم تحقق نمی یابد.

دکتر حسن بشیر استاد دانشگاه امام صادق (ع) و استاد جامعه شناسی ارتباطات بین الملل از دانشگاه لیستر انگلستان در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به بیان نظرات و دیدگاه های خود درباره علوم انسانی اسلامی پرداخت که در ادامه آمده است.

 

علوم انسانی اسلامی فلسفه است یا نظریه؟

 

هر علم باید یک زیربنای فلسفی داشته باشد که به معنای نگاه عقلانی و استدلالی در آن علم است. بدون این نگاه اصولا علم تحقق نمی یابد. از سوی دیگر، نظریه محصول تلاش روشمند یک علم در یک موضوع خاصی است که به نتیجه قطعی یا نسبتا قطعی می رسد. به عبارت دیگر، نظریه اگر در سطح کلان باشد از نوعی قطعیت برخوردار است و اگر سطح موقعیتی باشد از نسبتا قطعی که می تواند پایایی خود را به شکل نسبی در موقعیت های دیگر به اثبات برساند، برخوردار است.

حال اگر وضعیت شناخت عام از جهان را در سه مفهوم «حوزه مطالعه: Field of Study»، «دیسپلین یا نظم روشمند: Discipline» یا «علم: Science»  متمایز از همدیگر بدانیم که هر کدام بر یک حوزه معرفتی خاص دلالت دارند، می توان گفت که علوم انسانی اسلامی را باید یک «حوزه مطالعه» تا یک علم به معنی جدید و متداول دانست. یکی از ویژگی های حوزه مطالعه این است که اولا هنوز بسیاری از زوایای معرفتی آن به شکل روشن مشخص نشده و از روایی استنباط کافی برخوردار نیست و ثانیا از نظر روشی هنوز به یک ثبات روشی و پایایی روشمند نرسیده است.

به نظر می رسد که در اینجا باید از «مطالعات انسانی اسلامی» تا «علوم انسانی اسلامی» نام برد. ویژگی این نوع نگاه در این است که نخست ما را از چالش بی فایده و ساختارشکن غیرضروری با علوم انسانی و اجتماعی جدید به دور خواهد کرد و فرصت مطالعه عمیق تر را به همه خواهد داد و دوم، از سقوط در نوعی از قطعیت علمی که هنوز قلمرو آن به شکل کافی روشن نیست جلوگیری می کند و سوم، زمینه را برای همگرایی بیشتر اندیشمندان و حتی موضوع های مطرح شده را آماده خواهد ساخت.

 

بقیه در لینک ذیل:

 http://www.talie.ir/?p=37431

مصاحبه با دکتر بشیر، دبیر علمی سیزدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران

مصاحبه با دکتر بشیر، دبیر علمی سیزدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران

 

با دکتر حسن بشیر، دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) و دبیر علمی سیزدهمین کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران در مورد این کنفرانس، اهداف و موضوع های آن به گفتگو نشستیم که حاصل آن چنین می باشد.

سوال:‌ آقای دکتر، تفاوت این کنفرانس با دوازده کنفرانس قبلی چیست؟

پاسخ: سیزدهمین کنفرانس روابط عمومی در شرایطی برگزار می شود که در دوازده کنفرانس گذشته تلاش شده است که به بسیاری از موضوع های مرتبط با روابط عمومی از جهت های مختلف، نگاه علمی و کاربردی داشته باشیم و محصول این نگاه مبتنی بر علم و تجربه، ده ها سخنرانی، تعداد زیادی مقاله و تحقیق و کتاب های متعدد بوده است که قطعا استادان،‌ محققان، مدیران،‌کارگزاران روابط عمومی و علاقمندان به این حوزه مهم با این موارد آشنایی کافی دارند. در این مقطع، کمیته علمی کنفرانس که از همکاران دانشگاهی و پژوهشگران این حوزه تشکیل می شود نگاهی عمیقتر و تخصصی تر به یکی از مهمترین حوزه های روابط عمومی یعنی بحث مدیریت محتوا و رابطه آن با رویکرد علمی و دانش محور دارد. این بحث، می تواند تحولی را در دیدگاه به اصل روابط عمومی و محتوای تولیدی آن ایجاد کند که در شرایط جدید تعاملی ارتباطگران در فضاهای جدید واقعی و مجازی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

سوال:  رابطه محتوا بار روابط عمومی ها را چگونه تفسیر و تبیین می کنید؟

پاسخ: تولید محتوا اساس کار یک روابط عمومی است. به عبارت دیگر، روابط عمومی ها کاری مهمتر و اساسی تر از تولید محتوا ندارند، اما باید دید که مقصود از تولید محتوا چیست و دارای چه ابعادی است. محتوا، تنها یک متن نوشتاری نیست، یا مجموعه ای از تصاویر و فیلم ها و تبلیغات گوناگون. اینها همه بخشی از محتوا هستند اما لازم است که نگاهی عمیقتر به محتوا داشته باشیم. بنظر من محتوای روابط عمومی می تواند در پنج حوزه مهم مطرح گردد:

(۱) محتوای فکری- علمی: این محتوا یکی از محتواهای مهمی است که روابط عمومی ها باید در مورد آن نه تنها حساس باشند بلکه در بالندگی و توسعه آن مشارکت جدی داشته باشند. مهمترین محتوای یک سازمان شیوه تفکر و روش علمی حاکم بر آن است. این محتوا، خود یک رویکرد دانش محور است که نیازمند سطح مناسبی از مدیریت دانش است.

(۲) محتوای مدیریتی- تصمیم گیری: مدیریت امروز یک دانش است. تصمیم گیری نیز نوعی از دانش مبتنی بر مطالعه گذشته، حال و آینده است که همچنین می تواند نوعی از آینده پژوهی و آینده نگری باشد. محتوای مدیریتی یک متن وسیعی است که از راس سازمان تا آخرین سطوح فردی آن جریان دارد و هر سطح از آن نیازمند نوعی از تصمیم گیری است. بنابراین، محتوای مدیریتی- تصمیم گیری، یک محتوای مهم برای موفقیت یک سازمان است و نیازمند مدیریت و سازماندهی است.

(۳) محتوای نوشتاری، شنیداری و دیداری: این سه مفهوم محتوایی، نزدیکترین مفاهیمی هستند که با مدیریت محتوا در ذهن تجلی پیدا می کنند. این محتواها هم اکنون بیشترین تولیدات روابط عمومی ها را تشکیل می دهند. امروزه این محتوا، محتوای اساسی در اقدامات روابط عمومی ها در نظر گرفته یا حداقل چنین تصور می شود.

(۴) محتوای فرهنگی- ارتباطی:  محتوای فرهنگی-ارتباطی از شاخصترین و تاثیرگذارترین محتواها است. در حقیقت هویت سازمانی در گرو این محتوا است. اصالت سازمانی را تشکیل می دهد و ساختار آن را تعدیل می کند. تفکر فرهنگی و روش ارتباطی یک محتوای تمام عیار است که باید یک سازمان در همه ساختارهای خود و تولیدات دیگر مد نظر قرار دهد. با این محتوای فرهنگی و ارتباطی است که سازمان می تواند جایگاه خود را در جامعه تعریف کند و ماندگار سازد.

(۵) محتوای اخلاقی- معنوی: این محتوا شالوده اساسی یک سازمان را تشکیل می دهد. بدون این محتوای اخلاقی و معنوی، همه محتواهای دیگر خالی از سودمندی کافی خواهند بود. این سودمندی، یک سودمندی دوسویه است. از سویی سازمان را در یک وضعیت «خودتنظیمی» دائمی قرار می دهد و از سوی دیگر رابطه جامعه با سازمان را مورد تجدید نظر دائمی قرار می دهد. اخلاق و معنویت، روح یک سازمان را تشکیل می دهد که باید در همه افراد، محتواها، تصمیم گیری ها و اهداف حضور تام داشته باشد.

 

سوال:  امروزه با توجه به گسترش ارتباطات اینترنتی و شبکه های اجتماعی، محتوا از حالت کلاسیک و یک سویه خارج شده است که هر سازمان در تولید آن نقش اساسی داشت، در این شرایط تولید محتوا را داری چه ویژگی هایی می دانید؟

پاسخ: در اینجا می توان گفت که بیشترین تاکید بر روی تولید محتواهای نوشتاری، دیداری و شنیداری است که با گسترش فضای مجازی این محتواها را در یک فضا و همزمان و در زمانهای مختلف می توان مشاهده کرد. در این زمینه باید به چند ویژگی مهم توجه کرد که بنظرم ویژگی های اساسی در این زمینه هستند:

۱-ساختار ادبی: از نظر همان شیوه های مناسب انشائی و املایی است. امروزه زبان فارسی به دلیل همین بی توجهی، مخصوصا در فضای مجازی دچار یک چالش بزرگی شده است که می تواند منجر به تخریب زبان فارسی شود.

۲-ساختار علمی: محتوای مناسب باید از اصول و خصوصیات علمی بهره مند باشد. علمی بودن به معنای مغلق  گویی و اظهار فضل هایی که به سختی فهمیده می شوند نیست. مقصود اینکه محتوا باید عقلانی،‌ استدلالی، مفید، همراستا با ادب و اخلاق و فرهنگ باشد.

۳-ساختار مناسب: مناسب بودن محتوا به معنای راضی کردن مخاطب به هر قیمت نیست. مناسب بودن محتوا به معنای تطابق آن با واقعیت و نیازهای واقعی است. واقعیت منعکس کننده نوعی از تناسب محتوایی است و تامین نیازهای واقعی بازتاب دهنده ضرورتی است که جامعه به آن توجه دارد. بنابراین محتوای غیر مناسب به معنای محتوای خلاف واقع از یک سو و غیر مفید و غیر ضروری برای جامعه از سوی دیگر است.

۴-ساختار صادق: صداقت روح محتوا را تشکیل می دهد. صداقت با شفافیت و روشنگری نیز همراه است. محتوای صادق،‌ منعکس کننده جریان حاکم بر سازمان است که با خلوص و شفافیت لازم در معرض دیگران قرار می گیرد. صداقت، یک بخش از محتوا نیست، بلکه همه محتوا است.

سوال: آیا فکر می کنید که اصولا با توجه به شاخص هایی که مطرح شدند، آیا می توان تحولی اساسی در محتوای تولیدی روابط عمومی ها ایجاد کرد که معمولا بیش از آنکه به این شاخص ها توجه می کنند به اصل رضایت سازمان توجه می کنند؟

پاسخ: یکی از مهمترین تحول هایی که با گسترش کنفرانس ها و همایش های روابط عمومی ها در سطح کشور ایجاد شده است، و بخصوص این کنفرانس که همانگونه که گفته شد تلاش می کند که علم و عمل و رویکردهای علمی و کاربردی را در برنامه های علمی خود بگنجاند، عبور از مفهوم تبلیغاتچی بودن روابط عمومی ها و رفتن به سوی ارتباطی بودن آنها است. تبلیغات در جای خود مناسب اند،‌ اما تبدیل روابط عمومی به یک بنگاه تبلیغاتی سازمان خطری است که باید خود سازمان ها جلو آن را بگیرند. تحولی که در این زمینه به دلیل همین کنفرانس ها و تولید محتواهای گوناگون در آنها ایجاد شده حرکت به سمت ارتباطی شدن روابط عمومی ها به جای تبلیغاتی بودن آنها است. این حرکت وضعیتی ایجاد کرده است که روابط عمومی ها بیش از آنکه در صدد تبلیغات به هر قیمت باشند،‌ در صدد ارتباطات قیمتی و ارزشمند باشند. به عبارت دیگر، ارتباطات یک قیمت و ارزش واقعی دارد که اگر محقق شود و به دست آید، بالاترین ارزش واقعی یک سازمان را تشکیل می دهد. روابط عمومی های  امروزین به دنبال این ارزش هستند و این ارزش در حال شکل گیری جدی در سازمان ها و روابط عمومی ها است که توسط همه دست اندرکاران روابط عمومی  مورد توجه قرار گرفته است. این خود یک ارزش واقعی به شمار می آید که نتیجه توجه و دقت و کار و تفکر دائمی در حوزه روابط عمومی است که توسط خانواده بزرگ روابط عمومی ها به مثابه یک آرمان بزرگ در حال نهادینه شدن است.

                          

گفت‌و گو با دکتر حسن بشیر درباره بازنمایی پهلوی‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای

صبح نو

یکشنبه 21 آذرماه 1395

 

گفت‌و گو با دکتر حسن بشیر درباره بازنمایی پهلوی‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای

 

تحلیل گفتمان تخریب انقلاب

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با ظهور دو جریان سلطنت‌طلب و روشنفکری در کنار جریان آکادمیک در حوزه تاریخ‌نگاری معاصر و درنظر گرفتن راهبرد نشر کتاب، شاهد آن بودیم که این دو جریان با قراردادن انگاره اصلی خود برتحریف تاریخ انقلاب و تطهیر رژیم پهلوی، در پی مبراساختن پهلوی اول و دوم از تمامی فسادها برآمدند. به نظر می‌رسد برجسته شدن این جریان را باید با کتاب معمای هویدای دکتر عباس میلانی گره زد. از آثار برجسته دیگر این جریانات می‌توان به کتاب خاطرات آقای پرویز ثابتی (در دامگه حادثه) و کتاب‌های تاریخ شفاهی درباره ایران و انقلاب دانشگاه هاروارد اشاره داشت.

تأثیرات این جریان‌ها در میان تاریخ پژوهان داخل کشور نیز قابل ره‌گیری است. کتاب‌هایی که با خواندن آن بدین سو سوق داده می‌شویم که اولاً؛ عرق ملی رضا شاه بسیار زیاد است و دوم اینکه؛ رضا شاه شخصیتی بیگانه‌ستیز آن‌هم با دوز بالاست و سوم آن‌که؛ تاریخ‌نگاری ۱۶ سال دوره پهلوی اول زیر سایه دو واژه کودتا و دیکتاتوری قرار گرفته است! در صورتی‌که اگر نگاه از روی انصاف به رضاشاه داشته باشیم، واقع قضیه آن‌طور که نگاشته‌اند هم نیست.
اما در چند سال اخیر شاهد پی گرفتن رویکرد دیگری از این جریانات هستیم که با ورود به حوزه فضای مجازی و رسانه‌ای؛ ساخت کلیپ در شبکه‌های گوناگون موبایلی و مستندسازی تاریخی-سیاسی درشبکه‌های ماهواره‌ای معارض مانند بی بی سی ، من و تو و ... ، با هدف ایجاد شبهه در روایت تاریخ انقلاب و تطهیر و توجیه اقدامات شاهان پهلوی و معرفی آنان به عنوان خادمان ملت، خود را در معرض توجه نسل سوم و ندیده انقلاب ایران قرار داده‌اند.
«انقلاب 57»، «مردان دیروز»، «از تهران تا قاهره»، «37 روز»، «رضاشاه»، «رد پای خاطره» و «شب بود» و ... در این زمینه قابل ذکرند.
بر اساس توضیحات مذکور، یکی از نهادهای پژوهشی-پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی- بر آن شد که در قالب نگارش کتابی علمی و به‌دور از شعارزدگی، به مخاطبان جوان نشان دهد که چگونه شبکه‌های ماهواره‌ای، پیام را در محتوای رسانه‌ای به اشکال مختلف بازنمایی و تصویرگری می‌کنند. شیوه‌های گوناگون برجسته سازی و چارچوب بندی محتوای رسانه‌ای آنان به چه گونه است؛ از چه شیوه‌هایی برای اقناع و متقاعدسازی، ابهام سازی در محتوا استفاده می‌کنند تا مخاطبان خود را اغفال و او را از واقعیت دور کنند.

برای نگارش کتاب به یک چهره علمی و آکادمیک کشور چون دکتر حسن بشیر رجوع شد.

دکتر حسن بشیر، دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) و دارای دکترای جامعه شناسی ارتباطات بین‌الملل از دانشگاه لیستر انگلستان است. وی از سال 2000 تا 2014 میلادی مدیر آکامی آکسفورد برای تحصیلات عالیه در شهر آکسفورد انگلستان ودر بازگشت به ایران از سال 1386 تا سال 1388رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) بود . وی تا کنون بیش از 25 کتاب تألیف و ترجمه و تعداد بیشماری مقالات علمی-پژوهشی منتشر کرده‌است.

در گفت‌وگویی که اخیراً به مناسبت پایان فرایند نگارش کتاب «بررسی و نقد بازنمایی پهلوی اول و دوم در مستندهای شبکه‌های ماهواره‌ای» با ایشان داشته‌ایم، دکتر بشیر از کتاب در دست چاپ خود گفته؛ اثری که بر اساس اصول آکادمیک حوزه ارتباطات، بازنمایی پهلوی اول و دوم را مورد نقد قرار داده است.
آن طورکه وی بیان داشته‌،اثر حاضر قرار است توسط گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی مرکز پژوهش‌های جوان به چاپ برسد. در ادامه، ماحصل گفت‌وگو از نظرتان می‌گذرد.

در ابتدا سؤال خود را با یک «چرای مهم مخاطبان» آغاز کنیم؛ چرا این موضوع؟ چه ضرورتی شما را به سمت نگارش این اثر سوق داد؟
در چند سال اخیر به ویژه پس از راه اندازی شبکه من و تو در سال 89 تبلیغات رسانه‌ها با هدف بزرگ‌نمایی و اسطوره‌سازی از دوره پهلوی شدت گرفته و این قبیل تبلیغات عمدتاً با ظاهری مستند و بی‌طرفانه به مخاطبان عرضه می‌شوند. عمده تمرکز این جریان بر مخاطبان جوان قرار دارد که واقعیت‌های دوران پهلوی را لمس نکرده اند و متاسفانه به دلیل پایین آمدن سرانه عمومی مطالعه و اشباع شدن افراد با اطلاعات نادرست و سطحی در شبکه‌های اجتماعی، اطلاعات تاریخی عمیقی درباره این دوران ندارند.تحلیل مؤلفه‌های گفتمانی یکی از مهم‌ترین مستندهای جریان سلطنت طلب که توسط میلیون‌ها نفر دیده شده است، می‌تواند به مقابله و مواجهه با فضاسازی‌های سیاسی این جریان بیانجامد.

به چه مباحثی  در این اثر پرداخته می شود؟  
در این کتاب نخست تلاش شده تا روایت کلی مستند و مؤلفه‌های گفتمانی مستند انقلاب 57 به‌صورت مختصر و گذرا معرفی شود و در مرحله بعد، هریک از این مؤلفه‌ها به‌صورت مجزا تشریح شده و نسبت آن با سایر مؤلفه‌ها و روابط قدرت تبیین شود. مستند انقلاب 57 دربردارنده هشت محور کلی است که هریک از آن‌ها در خدمت شکل‌دهی یکی از ابعاد گفتمانی این مستند قرار گرفته‌اند. مستند انقلاب 57 تصویری آرمانی از شاه و اطرافیانش می‌سازد، دستاوردهای او بسیار قابل‌توجه و بزرگ نشان داده شده، اقدامات زشت او مورد توجیه قرار گرفته، عملکرد رژیم شاه را در زمینه سرکوب انقلاب آسیب‌شناسی کرده، رهبر کبیر انقلاب را تخریب کرده، به‌صورت عمومی همه انقلابیون و گروه‌های مردمی را موردحمله قرار داده، تفسیر انحرافی درباره علل وقوع انقلاب ارائه داده و فعالیت گروه‌های انقلابی را به شکلی نشان می‌دهد که در خدمت منافع گفتمانی‌اش قرار گیرند. در بخش انتهای کتاب نیز استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها، گفتمان‌های کلانِ حاکم بر مستند و اهداف و اغراض گفتمان مستند تبیین می‌شوند.

انگیزه‌هایتان در همکاری برای تولید این کتاب چه بود؟
متاسفانه مطالعه نسبتاً عمیق با بهره‌گیری از روش‌های علمی برای مقابله با فضاسازی جبهه معارض انقلاب اسلامی، بسیار کم و محدودند. بسیاری، از محتواهای تولید شده به روابط عمیق گفتمانی حاکم بر محتواهای تخریبی علیه انقلاب اسلامی توجه نمی‌کنند؛ در حالی که توجه به این موضوع می‌تواند تا حد زیادی برای مخاطبان راهگشا و روشنگر باشد.
جوان به اقتضاء شرایطی که در این دوران دارد در پی هویت‌یابی است. فکر می‌کنید مطالعه این اثر تا چه میزان در این زمینه به او کمک می‌کند؟
باید توجه داشت که افراد بعضاً به واسطه نوع مصرف رسانه‌ای خود در پی کسب هویت هستند. همین مصرف رسانه‌ای آن‌ها را به سمت دریافت ایده‌ها و سوالاتی هدایت می کند که در زندگی روزمره و در تعامل با دیگر گروه‌های اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرند و به تکمیل ابعاد دیگری از هویت مخاطبان منجر می‌شوند. امروز با سرعت گرفتن تحولات گفتمانی در عرصه عمومی، مطلع بودن از آخرین محصولات رسانه‌ای و داشتن ایده و حرف درباره آن‌ها بسیار مهم و حیاتی است. به عبارت بهتر، جوانی که می‌خواهد در فضای شلوغ و پر هیاهوی شبکه‌های اجتماعی حضور داشته باشد و به کنش‌گری سیاسی و اجتماعی بپردازد، می‌بایست درباره یکی از مهم‌ترین محصولات رسانه‌ای در شبکه‌های ماهواره‌ای اطلاعات مناسبی داشته باشد، شبهات آن را بشناسد و پاسخی برای آن داشته باشد.

فکر می‌کنید مهم‌ترین نوآوری یا نوآوری‌های اثر شما در مقایسه با دیگر آثار مشابه چیست؟  
پس از گذشت چند سال از تولید مستندهای تاریخی شبکه من‌وتو در زمینه تاریخ معاصر، هنوز اثر مستدل و قوی در زمینه آن در بازار کتاب وجود ندارد و پاسخگویی به شبهات و مقابله با این جریان محتوایی قدرتمند، محدود به چند سخنرانی و مصاحبه موجود در فضای مجازی است. این اثر هم با استفاده از یک روش شناخته شده دانشگاهی یعنی «تحلیل گفتمان» به بررسی مهم‌ترین مستند شبکه من‌وتو می‌پردازد و هم خروجی تحلیل خود را به شکلی عرضه می‌کند که برای مخاطبان غیر دانشگاهی هم قابل فهم باشد.

 جوانانی که مخاطب اصلی این کتاب هستند، پاسخ کدام یک از سؤالات و شبهات خود را دریافت می‌کنند؟
باید توجه داشت که بسیاری از شبهات و سؤالات مطرح شده در مستند انقلاب 57 به شکل مستقیم یا با واسطه به مخاطبان منتقل شده اند. بسیاری از این سؤالات و شبهات پیش از ساخت این مستند نیز توسط برخی از رسانه‌ها و فعالان سیاسی ضد انقلاب در شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی مطرح شده بودند و مستند انقلاب 57 صرفاً آن‌ها را تکرار کرده است. در بخش‌های گوناگون کتاب تلاش شده تا در کنار بررسی مولفه‌های گفتمانی مستند، شبهات مطرح شده در مستند انقلاب 57 پاسخ داده شوند. رویکرد محقق در این زمینه ترکیبی از مطالعات تاریخی و مطالعات فرهنگی است. میزان موفقیت این کتاب در پاسخگویی به سؤالات و شبهات جوانان باید در عمل سنجیده شود اما محقق، برای پاسخگویی مستدل و محکم به شبهات مستند انقلاب 57 به طور کامل تلاش خود را انجام داده است.

 نکته پایانی؟
باید توجه داشت که پاسخگویی به تمامی شبهات و سؤالات مطرح شده در مستند انقلاب 57 در یک کتاب کوچک تقریباً غیر ممکن است. چرا که در این مستند بالغ بر 300 مورد شبهه و فضاسازی تخریبی انجام گرفته است که پاسخگویی کامل، مستند و مستدل به هریک از آن‌ها حداقل به 4 تا 5 صفحه توضیح نیاز دارد. این کتاب صرفاً تلاشی مختصر برای مقابله با جریان سهمگین محتوایی جریان سلطنت‌طلب علیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است و اگر بتواند زمینه‌ساز مطالعات تاریخی و سیاسی بیشتر جوانان در این‌باره شود، به هدف خود رسیده است.

لینک خبر:

http://sobhe-no.ir/newspaper/140/11/4634

 

 

چهار گام دستیابی به دیپلماسی رسانه‌ای فعال در گفت‌وگوی همشهری آنلاین با بشیر

چهار گام دستیابی به دیپلماسی رسانه‌ای فعال در گفت‌وگوی همشهری آنلاین با بشیر

       

تاریخ : سه شنبه 18 آبان 1395 - 21:35:28 کد مطلب:352117

سرویس خبری: ارتباطات >  ارتباطات و روزنامه‌نگاری

چهار گام دستیابی به دیپلماسی رسانه‌ای فعال در گفت‌وگوی همشهری آنلاین با بشیر

 

همشهری آنلاین:

دکتر حسن بشیر دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) با بیان اینکه دیپلماسی گفتمانی برای ایجاد همگرایی میان ایران و کشورهای منطقه جهت تحقق دیپلماسی رسانه‌ای فعال ضروری است، چهار گام برای دستیابی به دیپلماسی رسانه‌ای فعال و مؤثر را تشریح کرد.

در ادامه گفتگوی همشهری آنلاین با حسن بشیر درباره دیپلماسی رسانه‌ای ایران در رابطه با کشورهای منطقه را می‌خوانید.

 

به‌نظر جنابعالی دیپلماسی رسانه‌ای ایران در رابطه با کشورهای منطقه در چه وضعیتی قرار دارد؟

دیپلماسی رسانه‌ای بخشی از دیپلماسی عمومی هر کشور است که به دلیل گسترش ارتباطات و رسانه‌ها،‌ خود به یک دیپلماسی مستقل و تمام‌عیار تبدیل شده است ولی به هر حال در جهت تحقق اهداف دیپلماسی هر کشور و در راستای وجهه‌سازی برای آن باید حرکت کند.

 

در این زمینه باید گفت که علی‌رغم تلاش‌های زیاد و تجربه نسبتاً طولانی در حوزه رسانه‌ای، به‌ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، که نوعی از شکوفایی رسانه‌ای در کشور ایجاد شد، اما هنوز کشور اعم از سازمان‌های دولتی و نیمه‌دولتی و خصوصی هنوز به یک جمع‌بندی مناسب در حوزه دیپلماسی رسانه‌ای نرسیده است و در این زمینه بر اساس نیازهای واقعی و جریانهای مطرح در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی حرکت نمی‌کند.

 

دیپلماسی رسانه‌ای، تنها انتشار مطبوعات یا راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و یا در شرایط کنونی بهره‌برداری از شبکه اینترنت نیست. دیپلماسی رسانه‌ای در عین اینکه یک سیاست تمام‌عیار است نوعی از سیاستگذاری سیاسی، فرهنگی،‌ اجتماعی،‌ اقتصادی و حتی دینی است.

 

به عبارت دیگر دیپلماسی رسانه‌ای در شرایط کنونی جهانی، تعیین‌کننده و شکل‌دهنده افکار عمومی است. اگرچه تنوع محتوایی را به مخاطبان ارائه می‌دهد، اما در ایجاد جریان‌های فکری تاثیرگذار است که این خود نیازمند نوعی از سیاست رسانه‌ای است.

 

در شرایط کنونی به نظر می‌رسد دیپلماسی رسانه‌ای ایران در رابطه با منطقه و نیز در سطح جهانی در سه حوزه سیاسی،‌ نظامی و دینی بیش از همه فعال است. در این سه حوزه بیشترین اخبار و مسائل و تحلیل‌ها شکل گرفته‌اند. حوزه‌های دیگر فرهنگی،‌ اجتماعی، فکری، فکری، ادبی،‌ هنری به شدت ضعیف هستند و ما در شرایط کنونی به‌جز آنچه که بتواند در جهت تقویت آن سه حوزه باشد، خبر و یا تحلیل کمتری مشاهده می‌کنیم.

 

با این وضعیت می‌توان گفت که در این شرایط ما با یک دیپلماسی رسانه‌ای روبرو نیستیم بلکه با یک فعالیت رسانه‌ای روبرو هستیم که نتوانسته یک دیپلماسی فعال را محقق سازد؟

تا اندازه زیادی آنچه که مطرح کردید،‌ بیانگر وضعیت کنونی است. ما به یک فعل و انفعال رسانه‌ای مشغول هستیم که اهداف و سیاست‌های آن در جای دیگر شکل می‌گیرد و رسانه‌های ما در تولید محتوای منطقه‌ای و بین‌المللی منفعل عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، نقشه راه در جای دیگری خارج از ساختارهای رسانه‌ای طراحی می‌شوند و رسانه‌ها تنها مشغول تولید محتوایی هستند که بتواند همان نقشه راه را برجسته‌تر سازد.

 

متاسفانه این وضعیت در مورد هر دو حوزه رسانه‌های دولتی و غیردولتی صادق است. اگر یکی از اهداف دیپلماسی رسانه‌ای وجهه‌سازی برای کشور،‌ هر کشور،‌ بدانیم،‌ باید به شدت بر روی مطالعه فرهنگ ملل دیگر که در اینجا به‌نظر می‌رسد مهمترین ملل برای ما به دلیل مجاورت فیزیکی و فرهنگی و دینی، ملل کشورهای جهان اسلام هستند، تمرکز کرده و این هدف مهم در تولید محتوای رسانه‌ای مورد توجه جدی قرار گیرد.

 

به‌نظر می‌رسد که بسیاری از محتواهای رسانه‌ای کنونی در رابطه با کشورهای منطقه، بدون توجه به اصل همگرایی،‌ همزیستی مسالمت‌آمیز،‌ هویت‌سازی مشترک، برجسته‌سازی منافع منطقه‌ای مشترک و امثالهم بوده و عمدتا در جهت واگرایی حرکت می‌کند.

 

تاکید بر جنبه‌های خالص و خاص سیاسی،‌ نظامی و دینی که در شرایط کنونی با ایجاد جریان‌های انحرافی مانند داعش،‌ همه فعالیت‌های دینی را تحت‌الشعاع قرار داده،‌ به جای نوعی از همگرایی،‌ به شدت و یا حداقل به شکل مداوم در جهت واگرایی منطقه‌ای حرکت می‌کند. این نوع دیپلماسی رسانه‌ای،‌ قطعا در آینده نه چندان دور باعت ایجاد نوعی از نفرت منطقه‌ای، جدایی فرهنگی و خشونت منطقه‌ای می‌شود.

 

با چنین وضعیتی آیا به این نیاز داریم که یک سیاست کلان و مطالعه شده با یک رویکرد عملیاتی درباره دیپلماسی کشور در رابطه با کشورهای منطقه و بخصوص جهان اسلام طراحی شود؟

دقیقاً همین طور است. به‌نظر می‌رسد که زمان آن رسیده است که خارج از انفعال و با مطالعه عمیق‌تر و به شکل میان‌رشته‌ای میان حوزه‌های مختلف، دست به برنامه‌ریزی و طراحی یک دیپلماسی رسانه‌ای اقدام کرد.

 

در این زمینه معتقدم که فراتر از دیپلماسی رسانه‌ای،‌ باید به «دیپلماسی گفتمانی» توجه کرد که هدف اصلی آن ایجاد همگرایی میان ملل منطقه با ایران و به‌طور کلی در سطح جهان اسلام است.

 

دیپلماسی گفتمانی، دیپلماسی فراتر از عمومی و رسانه‌ای است که در شرایط کنونی می‌تواند به شکل جدی، هم در جهت تقویت گفتمان همگرایی حرکت کند و هم در جهت تولید گفتمان‌های همگراساز، محتواهای مناسب را تولید کند.

 

دیپلماسی گفتمانی شامل چه محورهایی می‌تواند باشد که در این زمینه بتواند نوعی از همگرایی عملیاتی در رابطه با ایران و منطقه و حتی در سطح جهانی ایجاد کند؟

گفتمان در شرایط کنونی جهان، منعکس‌کننده فکر،‌ اندیشه،‌ رویکرد، تحلیل و سیاست‌های فرهنگی- اجتماعی مسلط در جوامع مختلف است. بدیهی است برای تاثیرگذاری بر ملل مختلف باید در اولین گام، این گفتمان‌های مربوط به کشورهای مختلف را شناسایی کنیم و بر اساس آن گفتمان‌ها، ضمن تقویت گفتمان‌های مناسب و هم‌جهت،‌ در تولید گفتمان‌های مناسب جدید اقدام کنیم. این گفتمان‌ها خود محتواهای رسانه‌ای جدید را تولید خواهند کرد، فرهنگ‌سازی خواهند نمود و سیاست‌ها را تحت تاثیر قرار خواهند داد.

 

در این زمینه باید تاکید کرد که اولین حرکت‌ برای تحقق چنین دیپلماسی، تجدیدنظر در گفتمان مسلط موجود در راستای تولید محتوای رسانه‌ای و خبری، و بازنگری در شیوه‌ها و زبان و ادبیات خبری است که می‌تواند به مثابه عوامل بازدارنده در این زمینه عمل کنند و در صدد این باشیم که عوامل تقویت‌کننده گفتمان‌های مناسب و همگرا را تعیین و تبیین و فعال سازیم.

 

گام دوم در این زمینه،‌ کشف شیوه‌های گفتمان‌سازی خبری و رسانه‌ای بر اساس نیازهای فکری و فرهنگی در سطح منطقه و جهان است. گام سوم در این زمینه تولید محتواهای مناسب همگرا با سیاست همگرایی منطقه‌ای در جهت تقویت بنیان‌های دینی و فرهنگی است. و گام آخر، ارزیابی مداوم این محتواها و تجدیدنظر در آنها برای تحقق یک دیپلماسی گفتمانی فعال است. بدون این چهار گام ما نمی‌توانیم به یک دیپلماسی رسانه‌ای فعال و مؤثر در این زمینه دست یابیم.

لینک مطلب:

http://www.hamshahrionline.ir/details/352117

روزنامه صبح امروز:‌ عصر روزنامه‌های کوچک و ساندویچی فرا رسیده است

عصر روزنامه‌های کوچک و ساندویچی فرا رسیده است

 

روزنامه صبح نو،  ۱یکشنبه، ۱۸ مهر ۱۳۹۵۸

 

دکتر حسن بشیر:

عصر روزنامه‌های کوچک و ساندویچی فرا رسیده است

گفت‌و‌گو سعید احمدی دستجردی

به راستی آیا عصر رسانه مکتوب و کاغذی در روزگار ما گذشته است؟ اینکه دیگر روزنامه‌ها مشتری ندارد و روزنامه‌های کاغذی خوانده نمی‌شود، شائبه‌ای‌ است که از سوی برخی افراد مطرح می‌شود که چندان ریشه علمی و درستی ندارد. دکتر حسن بشیر دانشیار ارتباطات دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) این موضوع را مورد بررسی و تبیین قرار دادند:

آیا این ادعا درست است که عصر رسانه‌های کاغذی و روزنامه‌ها گذشته است و دیگر مخاطبی ندارد؟

به هیچ وجه. اصولاً امکان‌پذیر نیست که عصر رسانه‌های مکتوب به شکل کامل از بین برود. می‌تواند تغییر شکل بدهد همانطور که در این زمینه ما شاهد تحولات شکلی و محتوایی در این زمینه هستیم، اما اینکه کاملاً از بین بروند امکان پذیر نیست. یکی از دلایل آن، سبک زندگی انسان‌ها در طول زمان است که نمی‌تواند همیشه به یک شکل باشد. علاوه‌بر آن، هر جامعه‌ای نسبت به جامعه دیگر می‌تواند متفاوت باشد. برخی از جوامع با فرهنگ مکتوب همراهی بیشتری دارند و برخی با فرهنگ دیجیتالی. البته سن و سطح تحصیلات نیز در این زمینه تاثیرگذار است.

 

کارکرد روزنامه‌های کاغذی در حال حاضر چه تغییری با دوره‌های گذشته کرده است؟

تغییرات و تحولات روزنامه‌های کاغذی در شرایط کنونی با دوره‌های گذشته را می‌توان در چند محور ذیل خلاصه کرد:

(۱) تغییرات شکلی: روزنامه‌ها از قطع بزرگ به قطع کوچک‌تر (تابلوید) تغییر یافته‌اند. این تغییر نه به دلیل فقط اقتصادی که اهمیت زیادی نسبت به کاهش مصرف کاغذ دارد،‌ بلکه به دلیل ساندویچی شدن و کوچک شدن بسیاری از ابزارهای مورد استفاده انسان رخ داده است و لذا روزنامه هم از این بابت تغییر شکل داد و کوچکتر و قابل حمل‌تر و سهل‌المطالعه شد.

(۲) تغییرات محتوایی: تنوع رنگ، اندازه کلمات و تنوع عکس‌ها یکی از موارد مهم تغییرات محتوایی روزنامه‌ها است. در گذشته اکثر روزنامه‌ها به شکل سیاه و سفید منتشر می‌شدند، اما در شرایط کنونی، در جهانی که انسان‌ها به دنبال تنوع رنگ و بازنمایی موارد مختلف زندگی هستند، روزنامه‌ها نیز متحول شده و رنگ را به عنوان یکی از جاذبه‌های جدید برای جذب خوانندگان، مورد توجه قرار دادند.

(۳) جهت‌گیری خبری و گزارشی: در عصر کنونی که رقابت میان رسانه‌های مکتوب و دیجیتالی افزایش یافته است، یکی از تحولات مهم، جهت گیری‌های خبری و گزارشی است که توانسته است خوانندگان را همچنان مجذوب رسانه‌های مکتوب نگاه دارد. به عنوان مثال: حرکت از سخت خبر به نرم خیر یکی از این موارد است. گزارش‌های مصور خبری از دیگر موارد است. به عبارت دیگر ترکیب جملات و عکس‌ها یکی از موارد مهمی است که در تحولات روزنامه‌های کاغذی صورت گرفته است. طرح نیازهای اجتماعی به شکل عینی‌تر و انتقادی‌تر، از موارد دیگر است که توانسته است این روزنامه‌ها را همچنان زنده نگاه دارد.

(۴) تغییر در رویکردهای معمول خبری: فراتر از آنچه که در بالا مطرح گردید،‌ یکی از تحولات مهم عصر جدید رسانه‌های کاغذی، تغییر در رویکردهای معمول خبری است. به عنوان مثال، اگر در روزنامه‌های گذشته، سخن اول و تصویر آغازین روزنامه متعلق به دولتمردان بود، در شرایط جدید، سخن اول و تصاویر مربوطه تغییر اساسی کرده است و بیشتر از آنچه می‌تواند به عنوان سخن و تصویر مردم و بازنمایی جامعه باشد، مطرح است. البته این وضعیت در کشورهای غربی بیشتر مشاهده می‌شود. در مورد ایران هنوز این وضعیت کم و بیش به شکل گذشته است و سخن اول، تصویر اول و بازنمایی اول متعلق به دولتمردان است. این مساله حتی در مورد رسانه‌های مستقل مشاهده می‌شود که باید به تدریج و به شکل مناسب، تغییرات هدفمند پیدا کند.

(۵) حضور در دنیای مجازی:‌ یکی از تحولات مهم رسانه‌های کاغذی، حضور آنها به همان شکل و یا با تغییرات متناسب در جهان مجازی است. این حضور توانسته است به یک معنا، تداعی حضور کاغذی این رسانه‌ها باشد. بنابراین می‌توان گفت که مفهوم کاغذ در حال تغییر است. اگر روزی کاغذ به شکل ملموس مطرح می‌شد، امروزه می‌توان گفت نوعی از «کاغذ مجازی» ایجاد شده است که تداعی‌کننده همان فرم و محتوای روزنامه‌های کاغذی ملموس است. این تحول به شدت،‌ نوعی از تداعی و تلقین را برای مردم ایجاد کرده است که هنوز روزنامه‌ها به همان شکل قبلی خود حضور دارند،‌ وجود دارند و هنوز به زندگی خود ادامه می‌دهند.

 

فضای استفاده از روزنامه‌ها و رسانه‌های کاغذی در ایران چه تفاوتی با فضای مشابه در کشورهای اروپایی و آمریکایی دارد؟ در کشورهای اروپایی و آمریکایی در حال حاضر مرجعیت با کدامیک است؛ رسانه‌های مکتوب یا مجازی؟

با توجه به سفرهایی که گاهی به برخی از کشورهای غربی دارم و از آمارها و اطلاعات به دست آمده نیز می‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت، که در استفاده از روزنامه‌ها و کلاً رسانه‌های کاغذی در بسیاری از کشورهای غربی کاهش جدی ایجاد نشده است. البته قطعاً همه‌گیر شدن رسانه‌های دیجیتالی تاثیرات زیادی بر مصرف رسانه‌ای مردم گذاشته است، اما اینکه این جوامع با روزنامه‌ها و رسانه‌های مکتوب خداحافظی کرده باشند،‌ به هیچ وجه صورت نگرفته است. در بسیاری از موارد مثلاً در متروها، ما شاهد مطالعه وسیع روزنامه‌ها و مجلات توسط مردم هستیم. تنوع روزنامه‌ها و مجلات در این زمینه نیز نشان می‌دهد که هنوز مصرف آنها به اندازه‌ای که تبلیغ می‌شود وجود دارد و اگر نه از نظر اقتصادی می‌تواند به‌صرفه نباشد. البته نباید فراموش کرد که در این زمینه سن و تحصیلات تاثیرات فراوانی در گرایش مردم نسبت به رسانه‌های مکتوب یا مجازی و دیجیتالی دارد. در شرایط کنونی جوانان به دلیل شرایط جوانی به سرعت بیشتر توجه دارند که در دنیای مجازی بیشتر دیده می‌شود. تعامل نیز یکی از موارد مهمی است که جوامع را به سمت رسانه‌های مجازی سوق می‌دهد. روزنامه‌ها و کلاً رسانه‌های مکتوب دارای خصلت و ویژگی‌های تعاملی نیستند بر خلاف رسانه‌های مجازی که خود این ویژگی توانسته است خیلی از افراد را به خود جذب کند. به هر حال می‌توان گفت همه جوامع به تدریج به سمت جهان مجازی حرکت می‌کنند اما نمی‌توانند از رسانه‌های مکتوب به شکل‌های مختلف آن فاصله جدی بگیرند.

لینک خبر:

http://sobhe-no.ir/newspaper/100-1/8