تأملی بر نامگذاری سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب
وحدت در سایه بسیج اجتماعی
دکترحسن بشیر
استاد جامعهشناسی ارتباطات بینالملل
منبع: روزنامه ایران، شماره: 5898، شنبه 18/1/1394
سال 1394 با «همدلی و همزبانی دولت و ملت» آغاز شده که این خود منظومه جدیدی به ارمغان آورده است و چون سالهای گذشته میتواند در جهت تعالی ملت و دولت نظام اسلامی تأثیرگذار باشد.
در علومارتباطات، بویژه در مباحث مربوط به ارتباطات کلامی و غیرکلامی، «زبان» نقش اساسی در هرگونه تبادل معنا، اشتراک فهم و یکسانسازی برداشتها از نشانههای مختلف دارد. بر همین اساس، «زبان» دریچه اصلی ارتباطات بهشمار میآید که اگر بسته شود، راه ارتباطی با اختلال جدی روبهرو میشود.
در این راستا همزبانی، نه تنها به معنای بهکارگیری یک زبان واحد که داشتن فهم و درک یکسان از زبان توسط انسانها است. از همین منظر است که همزبانی، «ارتباطساز» و «ارتباطمحور» است و میتوان آن را اساس فهم و تفاهم دانست.
همدلی (Empathy) فراتر از همزبانی، یکسانسازی دلها و همسانسازی معناها است و فراتر از آن، همدلی نوعی از جایگزینی دو سویه میان افراد مختلف است. آنکس که با دیگری همدل شود، در حقیقت جایگزین وی میشود. این جایگزینی و جانشینی، «وحدتساز» است و افراد همدل را در حالتی مداوم از تبادل جایگاههای مشترک قرار میدهد که در آن وضعیت، استقرار و ثبات موقعیت برای همه از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.
در مطالعات مربوط به توسعه نیز همدلی جایگاه ویژهای دارد. اتفاقاً بدون همدلی، فهم یکسان و متعادل از توسعه، اساساً پیشرفتی به وجود نمیآید. بسیاری از اندیشمندان غربی و همچنین شرقی، «همدلی» را مهمترین عامل مؤثر در «بسیج اجتماعی» دانسته و آن را بزرگترین سرمایه اجتماعی یک جامعه میدانند. در اینجا نیازی به نامبردن از این اندیشمندان نیست؛ هر نوشتهای که در این زمینه دیده شود، بر این مفهوم تأکید دارد.
سخنان رهبر معظم انقلاب در آغاز سال 1394 و نامگذاری سال جاری به نام «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی»، خود منظومهای از همدلی و همزبانی را منعکس میکند.
با توجه به آنچه در آغاز این نوشته آمد زبان، مهمترین عامل ارتباطات است، بنابراین، زندگی را میتوان «متنی برخاسته از زبان اجتماعی» دانست که همیشه در میان مردم جاری است و معناها را در میان آنان تولید و بازتولید میکند.
رهبران فکری، سیاسی و دینی جامعه نیز نقش اساسی در ترسیم مفاهیم و تفسیر معانی و هژمونیکسازی آنها در میان مردم دارند. آنان فراتر از هر عامل دیگر، نقش کلیدی در طراحی نقشه معنایی جامعه برای تحقق اهداف اساسی آن دارند و بههمین دلیل «دروازهسازان تمدن» و «پیشگامان تحول و پیشرفت» به شمار میآیند.
نگاهی به منظومه همدلی و همزبانی رهبری در این زمینه، جایگاه رفیع آن را در شرایط حساس کنونی کشور روشن میکند. در اینجا نگاهی به بخشی از معناهای گفتمانی برخاسته از این «منظومه معنایی» میاندازیم.
1- رهبری خود بزرگترین عامل مؤثر در ایجاد همدلی و همزبانی میان امت اسلامی و از جمله ملت بزرگ ایران است. این همدلی و همزبانی ریشه در فهم عمیق، ادراک مشترک، احساس یکسان و اعتقادات ناب دارد که انقلاب اسلامی، دال اساسی و محوری آن به شمار میآید.
2- نظام جمهوری اسلامی با قرار گرفتن در قلب نقشه جهان اسلام، روح همدلی را در تمام عناصر اجتماعی و سیاسی آن دمیده است که بزرگترین نمود آن همزبانی مسلمانان و همدلی و همراهی آنان با انقلاب اسلامی است که میرود تا همه تار و پود جوامع آنان را متحول سازد.
3- دولت در نظام اسلامی بخشی از امت ولی بخشی مهم، اساسی و کلیدی آن به حساب میآید. آنچه برای دولت در این نظام مهم است قرارگرفتن در مرکزیت همدلی و داشتن همزبانی با امت است. از سوی دیگر امت که محور همدلی خود را در راستای ولایت و رهبری قرار دادهاست، خود اصل و پایگاه همدلی به شمار میآید و دل دولت با همزبانی با ملت است که تپشی متوازن و متعادل خواهد یافت.
4- در منظومه معنایی رهبری، همزبانی ملت و دولت، تنها بهکارگیری زبان کلامی مشترک یا الفاظ مشترک نیست، اگرچه بدون آنها نیز فهم مشترک ایجاد نمیشود؛ آنچه در این منظومه مورد تأکید است، همزبانی برای ارتباطاتسازی پایدار، معناسازی یکسان، هدفسازی واحد و تمدنسازی آیندهنگر است. این مفاهیم بدون تعامل مداوم، ارتباط مؤثر، ایمان متقابل، اعتماد متبادل و ارزشگذاری متعادل میان ملت و دولت در نظام اسلامی، هیچگاه همزبانی واقعی و در نتیجه، همدلی حقیقی را منعکس نخواهند کرد.
5- هندسه قدرت واقعی در منظومه معنایی رهبری، بدون درنظرگرفتن دو عنصر اساسی «همزبانی» و «همدلی» میان دولت و ملت، نه تنها از توانایی کافی برخوردار نخواهدبود، بلکه بدون آنها اساساً هندسه نظام اسلامی شکل نخواهد گرفت. معنایی اینچنینی، ترسیمکننده نقشه کامل ثبات نظام اسلامی و استمرار آن در سالهای آینده است. ملتی که فهمی مشترک با حاکمان آن دارد، خود حکومت را بحق در اختیار دارد و حاکمانی که در راستای ملت حرکت میکنند، خود ملتی متراکماند که آیینه تمام نمای امتاند.
6- کشور در سال جاری در مهمترین پیچ تاریخی خود قرار گرفتهاست که عبور از این پیچ حساس با آرامش و تدبیر، قطعاً نظام اسلامی را در مرکزیت جهان، بویژه جهان اسلام، بیش از گذشته قرارخواهدداد. حمایت ملت از دولت و همکاری با دولتمردان، از یک سو و فهم عمیق دولت از مردم و قدرشناسی مداوم آن از همدلیها، کمکها و حمایتهای مردمی از سوی دیگر، مهمترین عامل مؤثر و اساسی در گذشتن با اطمینان و استوار از این پیچ تاریخی است.
7- همزبانی و همدلی، اساس انسجام و همافزایی میان ملت و دولت است. انسجام نظام، مرهون همزبانی و همدلی این دو، در تمام امور و مسائل درونی و بیرونی کشور و فراتر از آن در همه زمینههای جهان است؛ اگرچه مستقیماً با مسائل داخلی نیز در کوتاهمدت مرتبط نباشد. این مسأله خود «اخلاق اجتماعی- سیاسی» خاصی را بهوجود میآورد که اساس و بنمایه آن همفکری، همیاری، همافزایی و همنگری میان دولت و ملت است. این نگاه واحد و دیدگاه یکسان، نه تنها دولت را در حل مشکلات مردم قدرتمندتر میکند، بلکه مردم را نیز در جهت مشارکت در حل مشکلات جامعه استوارتر میسازد.
8- حرکت بر مبنای قانوناساسی کشور، تأمینکننده همزبانی و همدلی میان اقشار مردم با دولت و دولتمردان است. در این راستا، اگر چه محبوبیت دولت توسط ملت میتواند در نوسان باشد، اما مشروعیت آن را هرگز مخدوش نمیکند. دولتی که بر پایه قانوناساسی بر سر کار آید، همراه، همگام و در راستای مردم است و بر ملت، همه آحاد ملت لازم است که آن را بپذیرد، از آن دولت حمایت کند و آن را از آن خود بداند. جامعیت این نگاه در منظومه معنایی رهبری، خود تثبیتدهنده نظام و تأمینکننده استمرار آن است.
9- ملت برای تقویت همزبانی و همدلی خود با دولت، نه تنها باید حمایت همهجانبه از دولت داشتهباشد، بلکه فراتر از آن باید همچون همکاریمهربان، ناظریمطمئن بر عملکرد دولتها و ناقد وفادار و منطقی از کارکردهای آنها باشد. در حقیقت نظارت و نقد مردم است که نه تنها همزبانی میان آنان و دولت را بیشتر خواهد کرد بلکه در این جریان، با ایجاد فهم و احساس مشترک، همدلی میان آنان را نیز افزایش خواهد داد. نقد صادقانه همیشه دارای خصلتی همدلانه است که در نظاماسلامی، همه نقدها باید از صداقت کافی، شفافیت لازم و همدلی کامل برخوردار باشند.
10- دولت نیز برای ایجاد و تقویت هرچه بیشتر همزبانی و همدلی میان خود و ملت باید در راستای اعتمادسازی واقعی گام بردارد. اعتمادسازی میان دولت و ملت بدون گفتمانسازی، احترام به حقوق دو جانبه، فهم واقعی از خواستههای مردم، هماهنگسازی برنامهها با نیازهای جامعه و بالاخره گسترش اخلاق تعامل بر پایه اعتدال و تدبیر و افزایش امید در میان اقشار مردم به وجود نمیآید که خود پایهای اساسی در تحقق همزبانی و همدلی خواهد بود.
بالاخره سال 1394 سالی است که در منظومه معنایی رهبری، زمانی برای بازنگری و تجدید نظر در رابطه دولت و ملت بر پایه دو عنصر اساسی «همزبانی و همدلی» است. تأکید بر این واقعیت و برجستهسازی این دو عنصر، نشاندهنده آیندهای روشن در سایه تحولات بزرگ و امیدبخشی است که میتواند انسجام و استحکام رابطه ملت و دولت را بیش از گذشته افزایش داده و ایران را که پرچمدار اسلام در منطقه است در جایگاه رفیع سردمداری آزادی و رهایی از سقوط و تباهی جامعه انسانی قرار دهد.
«پایان خواب»
صبح را من باز کردم چون کتاب
خواندم اندر متن آن پایان خواب
باغ پُر گل بود و عطر آسمان
عاشقی می کرد با پیر و جوان
کم کمک در کوچه افتادم به راه
تشنه بودم بهر او با هر نگاه
او یکی بود و همه او می شدند
هر کجا، با چشم، همسو می شدند
در دلم نقش و نگارش کم نبود
چشم من، جز در کنارش، هم نبود
راه را می جُستم اندر چشم او
چشم او همراه بودی کو به کو
در شراب چشم او مستی نبود
هر چه را دیدم بجز هستی نبود
هستی ما هر دو یکسان می شدی
در درونش عشق پنهان می شدی
هستی و عشق و من و او در جهان
چون یکی گشتیم، غمها شد نهان
عالمی پُر نور شد از نور ما
هر چه ظلمت بود شد اندر خفا
نور بود و نور بود و نور بود
هر چه می دیدیم با ما جور بود
عالمی در ما دمیدن می گرفت
روح او در ما خزیدن می گرفت
با خدا بودیم و او در ما نبود
لیک جز او، هر کجا، امّا نبود
*****
حسن بشیر
سه شنبه، 4/1/1394
افول حکمت عملی و دیالکتیک ویرانگر
یادداشتی از حسین همازاده
1. «امبراطوریة ایران»، «الامبراطوریة الفارسیة»، «مشروع تشییع الخلیج» (پروژه شیعه سازی خلیج [فارس])، «مشروع تشییع بغداد»، «مشروع تشییع الصفوی»، « المشروع العقائدی الإیرانی فی المنطقة»، «الاحتلال الفارسی»، (اشغالگری فارس ها)، «مشروع إیران بالمنطقه»، «هلال ایران الطائفی»، «الهلال الشیعی و الفارسی فی المنطقه»، « طائفیة إیران» (طائفی گری ایران)، « التسلیح الطائفی»، (مسلح کردن طائفی ناظر به حشد الشعبی عراق)، «دولة طائفیه تحمل مشروعا استعماریا»، « الاستعماریة الفارسیة»، « استغلال إیران من الربیع العربی»، (سوء استفاده ایران از بهار عربی)، «التدخل الایرانی فی بلاد عربیة» و...
اگر خواننده سایت ها و خبرگزاری های عربی باشید اینها برخی از کلیدواژه هایی است که هر روز در خلال اخبار و تحلیل ها به مخاطبان عرضه می شود. در عین حال اینکه رسانه های جریان اصلی (main stream)که تاثیر عمده ای بر شکل گیری افکار عمومی دارند اخبار ضد ایرانی و ضد شیعی منتشر کنند چیز عجیبی نیست. اما اینکه در خلال جنگ های نیابتی جاری در سوریه و عراق - که توسط همین رسانه های جریان اصلی، قرائت و خوانش طائفی از آنها صورت گرفته است - و کشته شدن صدها هزار و آوارگی ملیون ها نفر، مسئولین کشور بدون توجه به ابعاد بین المللی اظهاراتشان دائما مشغول دادن گاف رسانه ای باشند واقعا قابل پذیرش نیست.
2. سخنان اخیر شیخ علی یونسی در محافل خبری عربی بازتاب گسترده ای یافته. از سی ان ان عربی گرفته تا روسیا الیوم و العربیه و الشرق الاوسط و ده ها سایت خبری دیگر به انتشار سخنان دستیار ویژه رئیس جمهور پرداخته اند.
اما مگر این بار اولی است که مسئولین کشور، پازل دیگران را تکمیل می کنند؟ شخصا وقتی سخنان یونسی را خواندم بی درنگ به یاد سخنرانی ناطق نوری در مشهد افتادم که بحرین را استان چهاردهم ایران دانسته بود. این سخنان که شاید در نگاه اول صرفا یک یادآوری تاریخی دانسته شود باعث شد جنجالی بزرگ به راه بیفتد؛ تمام اعضای 40 نفره پارلمان بحرین با صدور بیانیه ای «نقض وقیحانه» منشور سازمان ملل و حاکمیت کشورشان را محکوم کردند؛ مذاکرات صدور گاز ایران به بحرین متوقف شد؛ سفیر ایران در منامه احضار شد؛ حسنی مبارک و ملک عبدالله (پادشاه اردن) به منامه رفتند تا همبستگی شان با بحرین را در حداکثر شدت ممکن نشان بدهند. حتی بشار اسد و سرگی لاوروف هم در گفت و گوی تلفنی با پادشاه بحرین پشتیبانی خودش را از این کشور اعلام کردند! و کار به جایی رسید که مأموران فرودگاه دوبی روز دوشنبه ۲۸ بهمن 1387 به خواست مسئولان بحرینی، از پرواز مسافران ایرانی به منامه جلوگیری کردند.
این سخنان البته مسبوق به اظهارات به حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان بود. زمانی که در سال 2007 در سرمقاله ای با عنوان "آواز کوچه باغی" نوشته بود: "بحرین بخشی از خاک ایران بوده است که در جریان زدوبند غیرقانونی میان شاه معدوم و دولتهای آمریکا و انگلیس از ایران جدا شده است و امروزه اصلی ترین خواسته مردم بحرین بازگشت این استان جدا شده از ایران به سرزمین اصلی و مادری آن، یعنی ایران اسلامی است و بدیهی است که این حق مسلم ایران و مردم استان جدا شده آن نباید و نمی تواند نادیده گرفته شود." این سخنان در رسانه های عربی به نام «ممثل مرشد الثورة الإیرانیة فی مؤسسة کیهان ورئیس تحریر صحیفتها» (نماینده رهبر انقلاب ایران در موسسه کیهان و سردبیر آن) منتشر شده بود.
این اواخر اما به خاطر تحولات سریع و اخبار داغ منطقه ای و البته جذابیت هایی منحصر به فرد این حوزه میزان اظهار نظرهای اینگونه در عرصه بین الملل افزایش چشم گیری داشته و فقط در مورد یمن چندین موضع جنجال برانگیز منتشر شده است. چندی پیش علیرضا زاکانی از تسلط ایران بر 3 پایتخت عربی سخن گفته بود و اینکه صنعا چهارمین پایتختی است که به ایران ملحق می شود و بلافاصله پس از آن نیز با طرح موضوع مرز مشترک دو هزار کیلومتری یمن و عربستان و مسلحین فراوان ِ سازماندهی شده در یمن تلویحا سعودی ها را تهدید هم کرده بود. این سخنان به نقل از زاکانی بازتاب گسترده ای در محافل برون مرزی داشت.
کمی بعدتر حجت الاسلام شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس در مصاحبه ای جماعت انصار الله را «نسخه مشابه حزب الله» خواند. سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه نیز انصار الله را نسخه مشابه حزب الله دانست که در منطقه ای سوق الجیشی موازنه قدرت بین عربستان و آمریکا را جابجا می کند و علی اکبر ولایتی نیز ضمن تاکید بر نفوذ اساسی ایران از لبنان تا یمن به نقل از حسنین هیکل گفت: اکنون ایران به آرزویی که از زمان هخامنشیان داشت رسیده: این آرزو دسترسی و نفوذ این کشور در دریای مدیترانه است.
اما از همه صریح تر حجت الاسلام علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که از گسترش مرزهای جمهوری اسلامی ایران به دورترین نقاط خاورمیانه و سواحل مدیترانه، تنگه باب المندب و غرب آسیا سخن گفته بود.
اینها فقط مشتی نمونه خروار بوده و ده ها نمونه دیگر از این دست اظهارات از مقامات ارشد کشور با جستجویی کوتاه قابل دسترسی است.
3. مصونیت های تباری و ملوک الطوایفی و یا مادام المنصب باعث آن شده تا هر کسی در هر سمتی بدون خوف از پیگیری و نظارت به خودش اجازه بدهد به بهانه ارائه خبر و تحلیل، هزینه های سنگین و گزاف به نظام تحمیل کند. عجیب تر اینجاست که سخنرانان محترم بعضا در همان حال که مشغول دادن گاف رسانه ای هستند بر راهبردهای «ایران هراسی» و «شیعه هراسی» دشمن هم تاکید می کنند. مع الاسف اصرار بر این دست اظهارات در کنار برخی تحولات جاری و البته بهره برداری دشمنان باعث شده محورهای خبری که روزگاری فقط در حد شبهات عجیب و دور از باور جلوه می نمود امروز در افکار عمومی عربی و جامعه سنی مذهب تا حد زیادی تثبیت شود و تحولات جاری منطقه هم چشم انداز روشنی در این زمینه ترسیم نکند.
4. مع الاسف ضعف فرهنگ سیاسی در ایران و برخوردهای جناحی و باندی رسانه های داخلی نیز باعث شده هر جناح به قصد تسویه حساب داخلی اشتباهات باند مقابل را برجسته و از گاف های خودی ها صرف نظر کند. صدالبته نباید از خوانش های سوپر ایدئولوژیک و غیرواقعی از تحولات منطقه نیز غفلت ورزید که باعث شده عطش مضاعفی برای بازتولید برخی توهمات در رسانه ها شکل بگیرد.
5. به نظر می رسد دیالکتیکی شکل گرفته که به موازات افزایش قدرت سخت نظام در عرصه بین الملل، قدرت نرم جمهوری اسلامی در میان عامه اهل سنت در حال فروکاستن است و هر چه این قدرت سخت – که عمدتا در اتحاد با شیعیان تقویت شده- بیشتر اوج بگیرد، تصویر نظام در میان اهل سنت بیشتر تخریب شده و تصویر صرفا شیعی و البته متجاوز از انقلاب اسلامی به وسیله رسانه های جریان اصلی در افکار عمومی اهل سنت بیشتر تثبیت می شود.
فاعتبروا یا اولی الابصار
دل نوشته های تشنه (2)
(جوانی جوانه ها)
جوانی در قالب تن و روح چون جوانه است. اگر چه درحال رشد و قامت گرفتن است، اما گاهی با هر بادی، خمیده می شود ولی نمی شکند. این خود رمز بقا و بالندگی جوانان است. جوان اگر چه با هر
هیجانی به تپش می افتد، اما به دلیل جوانی سکته نمی کند. آنانکه سکته می کنند، یا جوان نیستند یا احساس جوانی نمی کنند. دنیای جوانی، سکته ها، لکنت ها و توقف ها را بر نمی تابد و چه بخواهد یا حتی نخواهد، در مسیر می ماند و می رود.
ماندن و رفتن در مسیر، خود بخشی از زندگی است و نوعی روئیدن همیشگی. این تداوم حیات، در جوان یک ضرورت است و در پیران یک لزوم مداوم. بهمین دلیل، جوان زمان را می پیماید، و پیر لحظه های آن را می شمارد. اگر چه هر دو در لابلای زمان کم کم در حال فراموش شدن هستند.
بزرگترین هنر زمان، فراموشی است. این خصلت خواسته یا ناخواسته اگر نبود، انسان به یک برکه متعفن تبدیل می شد که پر از کینه ها و دشمنی ها است.
بزرگترین خصلت جوانی نیز فراموشکاری است. جوان با فراموشکاری است که می تواند با سختی ها به تجربه بنشیند، تجربه ای که دیگران به اندازه کافی در طول تاریخ به تکرار با آن برخورد کرده اند، و او باز هم در حال آزمودن است.
و بزرگترین درد پیران، فراموش نکردن است. آنجا که زمان باقی مانده، عصاره زندگی را در کام آنان قطره قطره می چکاند. فراموش نکردن، درد بزرگ پیری است و عجیب آنچه که در عین جوانی به یاد نمی ماند، در پیری به حضور دائمی تبدیل می شود که گویی زنده زنده است.
جوان یا پیر، جوانی یا پیری هر دو با زمان در حال مبارزه اند. یکی با حرکت در لحظه ها و دیگری با شمردن لحظه ها. و این خود هنر بزرگ زندگی کردن است.
حسن بشیر
تهران، پنجشنبه، 21/12/1393
فاطمیهای دلگیرتر از گذشته، اما زندهتر از همیشه
همشهری آنلاین
تاریخ : سه شنبه 12 اسفند 1393 - 17:22:53 کد مطلب:288856
سرویس خبری: اندیشه اهل بیت
دکتر حسن بشیر*:
امسال ایام فاطمیه دلگیرتر از هر سال آغاز میشود. این دلگیری و غم و سوز نه تنها در مصیبت شهادت دُردانه خلقت، ام ابیها و فاطمه زهرای بتول (علیها السلام) ریشه دارد که هر سال دلها را آتشینتر میکند، بلکه علاوه بر آن، فقدان عالم نستوه، فقیه بصیر و استاد اخلاق حضرت آیتالله مهدوی کنی (قدس سره الشریف) این درد و غم را افزونتر کرده است.
امسال نیز چون سالهای گذشته وارد مجلس فاطمیهای میشویم که پرچمدارش چون سالهای طولانی آن شیخ اخلاق بود که با همان چهره نورانی و قلب مهربان و مطمئن، گویی همچنان در کنار در ورودی مجلس نشستهاند. سلام میکنیم و دستش را میبوسیم. عطر بهشتی همه جا پراکنده میشود. مجلس فاطمیه، بهشتی است که غمگین است. قطعهای بهشتی است که با آه و درد و اشک ساخته شده است. مهدی فاطمه در این قطعههای بهشتی حضور تام دارند.
آشنایی با ایام فاطمیه
من، نفس گرم آن حضرت را احساس میکنم. مجلس همچنان با نام و یاد ایشان زنده است. حضرت آیتالله مهدوی کنی (ره) نیز در همین مجلس است. زنده زنده و من و همه آنانکه حضور قلبی یافتهاند و در آن مجلس شرکت کردهاند، با نفس وی زندهتر شدهاند. یاد فاطمه (ع) همه را زنده میکند. زندگی در سایه آن حضرت است که معنا یافته است.
مجلس هنوز ادامه دارد. به پایان نمیرسد این مجلس. و من و مای شرکتکنندگان در سایه آن وجود نازنین همراه با مهدی فاطمه عزاداری میکنیم، برای سیده بهشت، برای فاطمه اطهر و برای ام ابیها (سلام الله علیها).
این اشکها، تاریخ دارند. ریشه دارند و عمیقتر میشوند در دلهای عاشقان. زمان، این اشکها را نمیخشکاند، هرگز. و شعلههای درد آن خاموش نمیشوند، هیچگاه. ما فرزند درد و غم و اشک تاریخ خسته از ظلم و ستمایم و با همین درد و اشک، جهان را با مهدی فاطمه به گلستان تبدیل خواهیم کرد. الیس الصبح بقریب.
مجلس هنوز پایان نیافته است. اشکهای آیتالله مهدوی هنوز بر گونههای ایشان جاری است. چهرهاش نورانیتر شده است. این مرد همیشه قطعهای از نور بود. مؤمن یک وجود نورانی است. درد و درد و درد نیز ادامه دارد و من، صندلی وی را در کنار در ورودی مجلس میبینم که بر روی آن هنوز نشستهاند. حضور تام دارد این وجود نازنین. هنوز زندگی ادامه دارد و ما در سایه آیتالله همچنان در مجلس فاطمیه در کنار وی حضور داریم. مجلس فاطمیه با نام وی جاودان خواهد بود در دانشگاهی که به نام فرزند فاطمه (ع) بنیانگذاری شده است. آیتالله همچنان در کنار ما زنده است و ما با وی هر روز زندهتر میشویم.
*عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع)
لینک مطلب:
http://www.hamshahrionline.ir/details/288856
دل نوشته های تشنه (1)
(آغازی همراه با آه)
دل نوشته های من تشنه ی آهی از عمق زندگی هستند که مرا به خلسه های نورانی برسانند. آهی که می گویم، جنس آن هر چه باشد مهم نیست. آه ها اصولا با دلها پیوندی محکم و مستحکم دارند. آه ها، همیشه دماسنج دل هستند که می دانند با چه درجه ای از حرارت در حال تپش است. تپش دل، انعکاسی از آه است که به صورت موزون بر لب ها جاری می شود. این توازن آه و تپش نیز حکایتی دیرینه در ادبیات عشق و عاشقی دارد که همچنان ریشه در هنرمندی دلها دارد. هنری که تنها آنانکه دل دارند و دلدار می شناسند، آن را دارند و بخوبی نگهبان آن هستند.
دل نوشته های تشنه، تشنه ی آه های آتشینی است که هر دم از قلب ها بر می خیزد و بر لب ها جاری می شود. این جریان یک حرکت دوسویه میان قلب و لب است. آه، بازتاب تپش قلب است و قلب انعکاس تشنگی لب است. و این تشنگی است که دل نوشته هایم را ساخته اند و خود نیز از تشنگی سهم بسزایی برده اند.
در میان این جریان و حرکت دوسویه، حرف های زیادی نهفته است. آه، یک جریان روایت محور است. روایتی از پیوندها و وصل ها ، داستانی از فصل ها و جدایی ها، سخنی از دلهای سوخته، فهمی از عقل های حیران، غمی ترسیم یافته بر صفحه روح. و این آه است که وصل را با فصل پیوند می دهد و روح را با حیرانی خود.
خوب یا بد، این دل نوشته ها، آغشته اند از آه. بیخود نیست که در لابلای آنها، هیچ چیزی بجز صدای دلخسته ای شنیده نمی شود که خودش نیز می سوزاند دل خود را، و نهان می سازد در دل خود حرف های نهفته را.
من با آه دل، دل نوشته های تشنه را نوشته ام. در حقیقت آنها را بازگو کرده ام. آهی که خود ساخته و پرداخته دل هست و جاری است، چون چشمه ای که از دل حیات برخاسته است. نیازمند این همه سخن نیست این آه سخنور. خود سخن را الهام می بخشد و او را به سخن وا می دارد. در حقیقت، سخن در سخن است که جلوه گری آه را عیان می سازد. آه، سخنی دارد و سخن نیز آهی. و این هر دو با دل آمیخته اند. و در نهایت، خود، دل نوشته های آه را به نگارش در آورده اند.
تشنگی در این میدان برهوت پر از آه های تشنه، در آغاز، دل نوشته ها را با خود سهیم نکرده بود. این دل بود که نوشته ها را با دلبستگی های خود با آه پیوندی محکم ساخت و راه وصل آن را هموار کرد. و اینجاست که دل نوشته های تشنه نه تنها تشنگی را به سفره لب دعوت کردند، بلکه گرمی نفس خود را بر دل نیز نشاندند و اینگونه عاشقانه ترانه های دل نوشته های تشنه را سرودند.
من در میان این سروده های آغشته از آه و لب و دل، تنها یک نوشته هستم که از دل آنها برخاسته ام چون ققنوس. از دردِ آه بخود می پیچم و از آتش دل می سوزم. و این تنها سهم کوچکی از آهی است که با دل نوشته های من عجین شده است. هماوازی من نیز در لابلای همسازی و همنوازی آنها است که چنین به آواز برخاسته است و می رود تا نفخ صور. آنجا که هیچ آهی تاب ماندن ندارد و هیچ دلی قدرت تپش را نیز. اما من، همچنان، میان این دو ماندن و راندن، نوشتن را برگزیده ام که نوعی خواندن است. خواندن آهی که می ماند و آهی که نمی ماند.
حسن بشیر
تهران، یکشنبه، 10/12/1393
· ** این دل نوشته ها، بنا به اقتضای زمان ادامه خواهند داشت، اگر عمری باشد.
کتابی تازه از حسن بشیر به بازار آمد
دانشنامه علوم ارتباطات بر ویترین کتابفروشیها
خبرگزاری کتاب ایران
تایخ انتشار : شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵۴
نخستین جلد دانشنامه علوم ارتباطات دربردارنده واژگان حوزههای عمومی ارتباطات به قلم دکتر حسن بشیر، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) بر ویترین کتابفروشیها نشست.
دانشنامه علوم ارتباطات بر ویترین کتابفروشیها
حسن بشیر در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) عنوان کرد: این دانشنامه با هدف بومی سازی علمی، معرفی اندیشمندان داخلی، مفهوم شناسی، نظریه پردازی و استخراج و معرفی مفاعیم بنیادین در علوم انسانی و اجتماعی تهیه و تدوین شده است.
وی افزود: دانشنامه شامل حوزه های مختلف است که به صورت مجموعه هایی در رشته های خاص تهیه و تدوین می شود. نخستین مجموعه دانشنامه علوم ارتباطات، دربردارنده هشت جلد شامل ارتباطات، روابط عمومی، ارتباطات بین الملل، ارتباطات میان فرهنگی، روش های کیفی، مطالعات رسانه، تبلیغات و افکار عمومی و ژورنالیسم است که اکنون فقط دانشنامه علوم ارتباطات آماده و منتشر شده است.
بشیر با بیان این که شیوه ای که برای تدوین این دانشنامه به کار گرفته شده در شش مرحله پیش بینی شده است، عنوان کرد: مطالعه دقیق کتاب های علمی معتبر در حوزه خاص و شناسایی مفاهیم و واژه های مهم کلیدی آنها که همراه با تعریف مشخص و دقیق و مستند است، یکی از این مراحل به شمار می آید. البته انجام این کار، خیلی دقیق و به شدت تخصصی بود، زیرا فهم اینکه یک مفهوم در حوزه علمی خاص یک مفهوم بنیادین و دارای تعریف خاص که قابل استناد باشد کاری علمی، تخصصی و دقیق به شمار می آید که نیازمند تجربه علمی و تخصص لازم است.
وی یادآور شد: درج کلید واژه به فارسی و معادل آن به انگلیسی به معنای ایجاد یک فرهنگ لغت انگلیسی برای واژه های مرتبط برای هر رشته علمی است و اهمیت دارد. این کار بعدها می تواند مانند تولید یک فرهنگ لغت کابردی در این رشته به طور جداگانه باشد که قابلیت انتشار در قالب یک کتاب هم دارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) مطالعه و بررسی کتاب های معتبر، تالیفی و ترجمه ای را یکی دیگر از اقدامات و ضروریات نگارش این دانشنامه معرفی کرد و گفت: بررسی کتاب های تالیفی و ترجمه ای از هر زبان به فارسی و در هر رشته برای شناسایی مفاهیم و تعاریف کاملا مستند که بتواند معنا و تعریف خاصی را از آن مفهوم منعکس کند، اقدام دیگر در این زمینه به شمار می آید. هر تعریف باید مستند به صاحب تعریف باشد و از سویی تعریف و ترجمه نمی تواند از اعتبار کافی برخوردار باشد، مگر اینکه مولف یا مترجم آن صاحب اعتبار خاصی در حوزه باشد. به همین دلیل مهمترین آثار از مهمترین نویسندگان و معتبرترین آنها که معمولا در عرف دانشگاهی و علمی دارای یک تعریف خاص و مورد قبول هستند، انتخاب می شود.
به گفته وی، تعاریف این مجموعه از رویکرد مستندسازی تبعیت میکند و به عنوان یک نقل قول مستقیم دارای همه ویژگی های مستندسازی است که معمولا در این موارد مرسوم هستند، خواهد بود. به عبارت دیگر، امانت داری در نقل قول به شدت مورد توجه قرار گرفته، حتی اگر متن نقل قول شده ضعف ویراستاری داشته باشد.
نوعی غنی سازی علمی
وی با بیان اینکه علاوه بر ارائه تعریف ها، تلاش شده رویکردهای مهم، نظریات اساسی، مزایا و معایب مرتبط با هر مدخل نیز برای بهره برداری بیشتر، آورده شوند، افزود: در این رابطه تلاش کردم تمام کتاب های مهم و معتبر در هر رشته را بررسی کنم و برای هر واژه یا مفهوم، بیشترین تعاریف و سایر موارد مرتبط جمع آوری شوند. بنابراین فقط کتاب ها و نه قالب های دیگر نوشتاری مثل مقاله مورد توجه و تاکید قرار خواهند گرفت.
وی با بیان این که تهیه دانشنامه ای در حوزه وسیع علوم انسانی و اجتماعی فواید زیادی دارد، یادآور شد: جمع آوری تعاریف مختلف از مفاهیم و واژه های علمی خود نوعی غنی سازی علمی و زمینه ای برای مفهوم سازی و نظریه پردازی های بعدی به شمار می آید، همچنین ارائه تعاریف علمی و مستند، نوعی از تبیین ابعاد نظری یک حوزه علمی را شامل می شود که با فهم و تبیین مفاهیم آن می تواند گسترش معنایی و نظری آن حوزه را تعیین کرد.
بشیر ادامه داد: تعاریف مستند، خود نوعی از مستندسازی تعاریفی است که می توان با انتخاب بهترین ها یا نزدیکترین آنها با رویکردهای مختلف مورد تاکید قرار دارد و ساختارهای بعدی نظری بر مبنای تعاریف مورد قبول تر برای هر محقق، طراحی و ارائه کرد.
این عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) تاکید کرد: یکی از انگیزه های مهم در تدوین این واژه نامه، همین نگاه نو به طرح نام و دیدگاه اندیشمندان و استادان ایرانی به مفاهیم مختلف است. متاسفانه ما به اندازه کافی تلاشی در طرح نام و دیدگاه های این افراد در کنار اندیشمندان خارجی انجام نداده ایم و این حرکت شاید فتح بابی برای یک حرکت وسیع برای بومی سازی علمی تلقی شود، حرکتی که نه تنها باید در تعاریف مفاهیم گنجانده شود، بلکه در طراحی نظریه ها، اندیشه ها و دیدگاه ها تعقیب شود.»
بشیر گفت:این حرکت نه تنها هر تعریف با با یک اندیشمند پیوند دهد بلکه فراتر از آن، آن را به نام وی ثبت می کند که خود می تواند از هر سوءاستفاده بعدی، به ویژه در نقل قول های غیرمستند، جلوگیری و فرایند تولید علم را درست تر کند. این حرکت همچنین می تواند در صورت گسترش، از هرنوع بی اخلاقی علمی در انتساب تعاریف مختلف به نام خود در حالی که متعلق به دیگری است، جلوگیری کند که این خود در تزکیه حوزه های علمی از هر گونه دستبرد ناروا دور می کند.
اهمیت دایره المعارف ها
دکتر بشیر با اشاره به اهمیت دایره المعارف ها، افزود: دایره المعارف ها و دانشنامه ها از مهم ترین متونی هستند که به عنوان متون مرجع استفاده می شوند و یکی از دلایل اساسی اهمیت آنها، دسترسی آسان افراد به معانی و توضیحات اساسی مربوط به مفاهیم، نظریه ها و واژه های مختلف مرتبط در علوم گوناگون است.
به گفته وی، اکنون با توجه به اهمیت تعاریف مختلف واژه ها و مفاهیم علمی، به واژه نامه هایی نیاز داریم که به شکل دایره المعارفی تهیه شده و بتوانند مجموعه کامل و مستندی از تعاریف مرتبط ارائه کنند تا در زمینه های مختلف بهره برداری شوند، زیرا تعریف یک واژه یا تعریف یک مفهوم مهمترین عنصر در مباحث علمی است و تعاریف مفهومی و نظری، بنیان نظریه های علمی را می سازند و اساسی ترین عناصر حوزه های علوم مختلف هستند و می توان گفت بدون این تعریف ها، طراحی ساختار نظری و حتی روشی این علوم امکان پذیر نیست.
به گفته وی، جلد دوم این دانشنامه با موضوع روابط عمومی، نگاشته شده و اکنون در مراحل پایانی ویراستاری قرار دارد و پیش بینی می شود اوایل سال آینده منتشر و روانه بازار نشر شود.
نخستین جلد دانشنامه علوم ارتباطات در 403 صفحه، شمارگان سه هزار نسخه و بهای 27 هزار تومان توسط انتشارات کارگزار روابط عمومی منتشر و روانه بازار نشر شده است.
لینک خبر
http://ibna.ir/fa/doc/book/
218705/دانشنامه-علوم-ارتباطات- ویترین-کتابفروشی-ها
قرائتی گفتمانی از راهپیمایی ۲۲ بهمن
همشهری آنلاین
تاریخ : شنبه 2 اسفند 1393 - 18:21:03 کد مطلب:287829
سرویس خبری: دیدگاه - ایران
دکتر حسن بشیر
عضو هیئت علمی دانشگاه و استاد جامعهشناسی ارتباطات بینالملل
سمینار یک روزه «بررسی ابعاد جامعه- مردم- ارتباط شناختی راهپیمایی در ایران با تاکید بر راهپیمایی ۲۲ بهمن» پنجشنبه مورخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ در پژوهشکده باقرالعلوم (ع) سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد که حرکتی شایسته تقدیر است.
موضوع بررسی «راهپیمایی 22 بهمن» برای اولین بار توسط دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) در سال 1384 آغاز ولی در پس از گذشت حدود ده سال این موضوع به بحث جدی تبدیل شد که این توجه مجدد به آن، نیازمند تحلیلی گفتمانی است.
اصولاً گفتمانها نیازمند «زمان»، «تفکر»، «قدرت جمعی» و «نیاز فرهنگی- اجتماعی» هستند تا در دوره معقولی به یک هژمونی معنایی تبدیل شوند. این دوره را میتوان «دوره گذار گفتمانی» نامید. دورههای گذار گفتمانی در جوامع مختلف، به همان چهار عنصری است که در بالا گفته شد، بستگی دارند. مرور «زمان» نوعی از «مقایسه گفتمانی» را با گذشته ایجاد میکند، «تفکر» گونهای از «پختگی گفتمانی» را به وجود میآورد، «قدرت جمعی» راه را برای «هژمونیکسازی گفتمانی» هموارد میسازد و بالاخره «نیاز فرهنگی- اجتماعی» موتور گفتمانی را برای گفتمانسازی اجتماعی روشن میکند.
گذشت ده سال برای توجه مجدد به گفتمان 22 بهمن، خود نیازمند تحلیل گفتمانی بر پایه 4 عنصر فوق است. مرور زمان، به گونهای تفاوت این گفتمان را با گفتمانهای دیگر روشن کرد. تفکر در مورد چیستی، چرایی و چگونگی این گفتمان در بطن جامعه و در مراکز علمی و دانشگاهی اگر چه به شکل ناخواسته، ناآگاه و نامریی بود، اما تاثیرات خود را در «وجدان اجتماعی» به جای گذاشت.
«قدرت جمعی» پتانسیل قدرتمحور این گفتمان را به یک «امر هژمونیک» تبدیل کرد که خود بروز و ظهور قدرت گفتمانی را تسهیل نمود. و نهایتاً «نیاز فرهنگی- اجتماعی» عاملی برای ضرورت بازنگری در این «پدیده گفتمانمحور» را به وجود آورد. این فرایند همانگونه که گفته شد، نیازمند مطالعه مجدد است که بتوان میان این چهار عنصر حیاتی گفتمانی نوعی از نسبیت معنایی ایجاد کرد که در آن گذشت زمان با شیوه تفکر و قدرت اجتماعی و نیاز فرهنگی- اجتماعی قابل جمع و تحلیل باشد.
و اما «گفتمان راهیپمایی 22 بهمن» را چگونه میتوان تحلیل کرد و نقشه معنایی آن را چگونه میتوان ترسیم کرد؟
گفتمان یک رویکرد فکری، یک حرکت معنایی و یک پارادایم مسلط اجتماعی است. قدرت در این مفهوم، به یک امر ماهیتی- هویتی تبدیل شده است. به عبارت دیگر، و به گفته فوکو، بدون قدرت، نمیتوان گفتمانی را تصور کرد. این قدرت میتواند قدرت فکری، ایدئولوژیکی، فرهنگی، سیاسی، دینی و حتی فردی به معنای کاریزمایی آن باشد.
حادثه 22 بهمن، یک قدرت گفتمانی، یک هژمونی معنایی، یک حرکت فرهنگی، یک جریان سیاسی- اجتماعی و یک انقلاب دینی بر پایه اسلام است. بنابراین همه عوامل مؤثر و قدرتمند گفتمانی را نه تنها در بعد همزمانی را دارا است، بلکه در حرکت درزمانی نیز بطور مؤثر و کارا دارای معنا است. به عبارت دیگر، حرکت مداوم شکل گرفته در راهپیمایی 22 بهمن در هر سال بازتولید نگاه مجدد در راستای چهار عنصر «زمان»، «تفکر»، «قدرت جمعی» و «نیاز فرهنگی- اجتماعی» به این پدیده مهم انقلاب اسلامی است.
طرح ویژگیهای هر گفتمان برای تبیین آن و نه محدودسازی آن خود نیازمند یک «تفکر گفتمانی» است. به عبارت دیگر «شناخت گفتمان» نیازمند «فهم گفتمانی» است. این فهم گفتمانی اگر نتواند ویژگیها، مشابهتها، تفاوتها و تمایزهای یک گفتمان را با گفتمانهای دیگر کشف نماید و آن را بازگو کند، دچار «پس روی گفتمانی» و یا «توقف گفتمانی» میشود.
با این دیدگاه، به گفتمان راهپیمایی 22 بهمن در گسترده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی نگاهی انداخته و در محورهای ذیل خلاصه میشود.
1-راهیپمایی، پیمودن راه فیزیکی نیست، اگرچه نمود آن در شکل جغرافیایی نمایان میشود. راهیپمایی، مخصوصاً هنگامی که ریشه در فرهنگ و جامعه داشته باشد، و از حالت مقطعی، موردی، سیاسی و گروهی خارج شود، تبدیل به یک «امر واقعی» میشود که همچون فرهنگ، حیات محور و همچون جامعه، وحدتمحور است.
بنابراین، راهپیمایی طی کردن راهی است که فرهنگ و جامعه آن را در سایه یک «امر واقعی» پیمودهاند و هر بار که به یاد آن میافتند، برای زنده ماندن آن، آن را مجدداً میپیمایند و استمرار میبخشند. این استمرار در طی کردن راه، یک فرایند معناسازی مداومی است که بدون طی طریق مستمر امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر، تبدیل کردن «امر واقعی» به یک «گفتمان مستمر» نیازمند یک تکرار مداوم، یک بازنگری مستمر، و یک گفتمانسازی درزمانی است که برای هر زمان معنای جدیدی از آن متولد میشود و زمینهای برای گفتمانهای نوین ایجاد میکند که در سایه آن، «گفتمان امر واقعی» خود را بالندهتر و گویاتر میسازند.
2-راهیپمایی 22 بهمن «گفتمان انقلاب اسلامی» است که در سایه حادثه بزرگ روز 22 بهمن 1357 که در آن انقلاب اسلامی پیروزمند صحنه مبارزات گردید، متولد شد، بالنده گردید، و پایدار به راه خود ادامه داد. این گفتمان، دارای کلیه عناصر گفتمانی است که در شکل «پیمودن راه» متجلی شده است. راهی که خود گفتمانساز، تفکرمحور، و هویتپرور است.
گفتمان راهیپمایی 22 بهمن یادآور و تجدیدکننده مبارزات، فداکاریها، مقاومتها، شهادتها و آرمانهای یک ملت است که در پیروی از رهبر خود ساختار محکمی را بنا نهاد که بر پایه انقلاب اسلامی استوار بود.
3-راهیپمایی 22 بهمن، یک «بینامتنیت گفتمانی» است. بینامتنیتها، یا میان متنیتها، منعکسکننده قرابتهای گفتمانی، تعامل گفتمانی و درهم تنیدگی گفتمانی هستند. گفتمان راهپیمایی 22 بهمن، یک بینامتنیت گفتمانی است که ریشه در گفتمان اسلامی، به مثابه فراگفتمان هژمونیک، و گفتمانهای دیگر فرهنگی- اجتماعی و حتی سیاسی دارد که به عنوان تجربه اجتماعی حداقل از زمان مشروطیت تا پیروزی انقلاب اسلامی، حضور اجتماعی و سیاسی در کشور داشتند.
اگر گفته دریدا را به عنوان یک تحلیل درست در مورد گفتمانها بپذیرم که در آن تاکید میکند هیچ متنی نمیتواند مستقل باشد و هر متن تداعیکننده متون پیشین و درآمدی به سوی متون دیگر است، بنابراین، گفتمان راهپیمایی 22 بهمن نیز یک متن درهم تنیده در متون دیگری است که روح بالندگی و پویایی آن نیز در همین بینامتنی بودن آن بوده که تداعیکننده متون دیگر از صدر اسلام تا کنون است.
4-گفتمان راهپیمایی 22 بهمن دارای معنای صریح و معنای ضمنی است یا در حقیقت دلالتهای مطابقتی و دلالتهای التزامی است.
پانوفسکی (1970)، محقق تاریخ هنر اروپا، مدعی است که دلالت صریح در تصاویر و به طور کلی در هنرهای تجسمی، همان معنا و دریافتی است که همه افراد در برخورد با آن در ذهنشان نقش میبندد. راهیپمایی 22 بهمن همچون یک «هنر اجتماعی» تصویرسازی جریان انقلاب را نمایان میسازد. آنچه که در پلاکاردها، نوشتهها، شعارها و سخنرانیها منعکس میشود، بیانگر نوعی از صراحت معنایی است که ریشه در نمودهای صریح انقلاب اسلامی و معانی روشن آن دارد.
واژه دلالت ضمنی یا معنای التزامی نیز بیشتر بر جنبههای فرهنگی- اجتماعی و تاریخی یک مدلول دلالت دارد. این دلالت با طی زمان، از پختگی معنای درزمانی برخوردار و گسترده میشود. در حقیقت «انبساط معنایی» دلالتهای التزامی و ضمنی ضامن استمراریت گفتمانی است که در حول و حوش یک معنا شکل میگیرند.
راهپیمایی 22 بهمن، یک ندای تکبیر، یک صدای استکبارستیز، یک عمل قهرمانانه، یک اقدام فرهنگساز، یک حرکت هویتپرور و یک وفاداری مستمر به انقلاب و آرمانهای آن است. این معانی ضمنی، تنها بخشی از معانی التزامی است که بسیار فراتر از آنها میتوان به شمارش آورد. بدیهی است آنچه که به عنوان «تحلیل درون گفتمانی» از این معنا صورت میگیرد، میتواند با «تحلیل برون گفتمانی» آن تفاوت و گستردگی وسیعی داشته باشد که خود نیازمند یک تحلیل جداگانهای است.
5-راهیپیمایی 22 بهمن یک «متن گفتمانی» است. متن یک انبساط معنایی به وسعت جامعه و جهان است. متن، یک فهم مشترک میان واقعیت ذهنی و واقعیت خارجی است و به همین دلیل متن به شیوهای مختلف میتواند دیده و قرائت شود. راهیپیمایی 22 بهمن یک «متن تمام عیار» و منعکسکننده یک جهانبینی اسلامی با همه گستردگی آن است.
به همین دلیل، نه تنها راهپیمایی 22 بهمن، یک «متن غالب»، یک «ابر متن»، و یک «متن هژمونیک» بلکه منعکسکننده کلیت و جامعیت انقلاب است. به همین دلیل است که نه تنها در این راهپیمایی آنان که میآیند خود به متن تبدیل میشوند، بلکه همه آنچه که در آن حضور مییابد، جلوهای از «متن کلان انقلاب» است.
6-گفتمان راهپیمایی 22 بهمن، یک گفتمان تفکیککننده میان محورهای «همنشینی» و «جانشینی» است. در رویکرد همنشینی از محور همسازگی سخن به زبان میآید که بیانکننده انسجام یک متن است. در محور جانشینی، سخن از غیاب معانی دیگر و یا تمایز معانی دیگر با معنای انتخاب شده است. آلپورت و پستمن (1959) در این زمینه تاکید میکنند که دگرگونیهای جانشینی شامل «جایگزینی» و «جابجایی» است.
در اینجا نوعی از «قطبیتسازی» در حال شکلگیری است. راهیپمایی 22 بهمن در این وضعیت یک «متن جداسازنده» و یک «محور قطبساز» است. به عبارت دیگر در این راهپیمایی، همه جایگزینهای دیگر غیر از «انقلاب اسلامی» نه تنها «جابجا» بلکه به «حاشیه» رانده میشوند. این «حاشیه راندگی» یکی از ویژگیهای مهم متن متعلق به این راهیپمایی است.
7-گفتمان راهیپمایی 22 بهمن یک «زبان گفتمانی» است. زبان به اعتقاد سوسور، زبانشناس سوئیسی (1914-1839) یک پدیده فرهنگی است. این رویکرد خود ساختار زبان را قابل تجزیه دوگانه میکند. یعنی معنا به دو صورت مجزا از طریق ساخت قابل انتقال میشود. اگر زبان را نظامی نشانهشناختی بدانیم که با حداقل نشانهها، ارتباط و تفهیم و تفاهم را میسر میکند، در آن صورت متوجه میشویم که ساخت قابل انتقال در متن تولید شده در راهیپیمایی 22 بهمن خود یک نظام نشانهشناختی مبتنی بر تجزیه چندگانه (و نه تنها تجزیه دوگانه بر اساس دیدگاه نوت، و یا تجزیه سه گانه بر پایه نگاه امبرتو اکو) است که در حقیقت همانگونه که سوزان لانگر معتقد است اگرچه میتوان معانی را در یک متن تجزیه کرد اما نمیتوان آنها را به تنهایی قابل تجزیه شدن به معناهای مستقل نمود.
به عبارت دیگر، زبان گفتمانی راهپیمایی 22 بهمن یک زبان واحدی است که اگر معانی کلمات و واژههای آن قابل تجزیه هم باشند، در ترکیب و جمعبندی آنها است که میتوان به معنای واقعی آنها دست یافت و معانی انفرادی آنها، علیرغم داشتن معنای صریح، از معنای متنی مورد نظر به دور خواهند بود.
8-راهیپمایی 22 بهمن یک حرکت «گفتمانساز فرهنگی» و در حقیقت یک «گفتمان فرهنگی» است. فرهنگ در کلیت خود، شامل همه معانی متن است که به وسعت جهان میباشد. فرهنگ به مثابه یک «ابرگفتمان حیات» دارای همه عناصر مربوط به حیات انسانی است. بنابراین، هنگامی که راهپیمایی 22 بهمن به مثابه «گفتمان فرهنگی» تلقی میشود، این گفتمان الزاماً تنها به جامعه ایران مرتبط نمیشود، بلکه یک «گفتمان جهانی» است که در جامعه ایران تحقق یافته است.
گفتمان فرهنگی 22 بهمن، نه تنها در راهپیمایی آن که بروز عینی و ظاهری آن توانسته است یک «بازنمایی جهانی» را تولید کند، بلکه در همه عناصر گفتمانی دیگر آن اعم از ساختاری، فراساختاری و فراگفتمانی است که یک «ابرگفتمان حیاتساز» ایجاد کرده است.
9-راهپیمایی 22 بهمن یک «فراگفتمان انقلابی» است که گفتمانهای دیگر را نه تنها در ایران، بلکه در جهان اسلام و به تدریج در سطح جهان به حاشیه رانده است. این فراگفتمان، دارای خصلت تولید گفتمانهای دیگر است که حول دال اساسی آن که «انقلاب اسلامی» است شکل میگیرند.
فراگفتمان بودن راهیپمایی 22 بهمن، در انسجام همنشینی معانی آن، در ترکیبهای معنایی همپیوسته آن، در به حاشیه راندگی معانی جانشینی ممکن برای آن، و بالاخره در خصلت گفتمانسازی آن نهفته است.
بیداری اسلامی در عصر کنونی تنها یکی از جلوههای گفتمانی این فراگفتمانی انقلابی است. شاید بتوان گفت ظهور حرکتهای تندرو فراتر از بنیادگرایی در اشکال مختلف آن در منطقه تنها یکی از نقشههای گفتمانهای مخالفی است که در صدد خاموش کردن این فراگفتمان انقلابی است.
10-گفتمان راهیپمایی 22 بهمن خود «پایان گفتمان» است. اگر پایان تاریخ فوکویاما به تاریخ پیوسته است و پایان ایدئولوژی بِل با پیروزی انقلاب اسلامی بطلان آن به اثبات رسیده است، گفتمان راهیپمایی 22 بهمن خود نوعی از «پایان گفتمان» تلقی میشود که گفتمانهای دیگر را تمامیافته و مرده میانگارد و «گفتمان انقلاب اسلامی» را تنها «گفتمان مسلط و هژمونیک» میداند که تا کنون روایی، پایایی و ماندگاری خود را علیرغم همه توطئهها و نقشههای جهانی به اثبات رسانده و میرود که به یک «گفتمان واحد جهانی» تبدیل شود.
لینک مطلب:
http://www.hamshahrionline.ir/details/287829
کتاب دانشنامه ارتباطات منتشر شد
همشهری آنلاین
تاریخ : شنبه 2 اسفند 1393 - 08:29:00 کد مطلب:287751
سرویس خبری: ارتباطات - کتاب و نشریه
همشهریآنلاین:
کتاب دانشنامه ارتباطات منتشر شد. این کتاب تالیف حسن بشیر را انتشارات کارگزار روابط عمومی به بازار کتاب عرضه کرده است.
در مقدمه این کتاب چنین آمده است:
دایره المعارفها، دانشنامهها و نیز واژه نامهها از مهمترین متونی هستند که به عنوان متون مرجع مورد استفاده قرار میگیرند. یکی از دلایل اساسی اهمیت آنها، دسترسی آسان افراد به معانی و توضیحات اساسی مربوط به مفاهیم، نظریه ها و واژههای مختلف مرتبط در علوم گوناگون است.
اصولا این متون، معمولاً مبتنی بر فهم، تجربه های علمی یا تعاریف ارایه شده توسط طراحان و اندیشمندان آنها می باشد. آنچه که تاکنون نیز معمول بوده و با توجه به اینکه عمدتاً علوم انسانی و اجتماعی در جهان غرب شکل گرفته و طراحی شده اند، معانی و تعاریف مزبور نیز توسط آنان تهیه و تدوین شدهاند و در سطح جهانی مورد استفاده قرار گرفته اند.
واژه نامههای مختلفی وجود دارند که عمدتا یا به شکل موجز و در قالب فرهنگ لغات و ارائه کلمات تبیین کننده مرادف کلمات دیگر یا امثالهم تهیه شدهاند و یا اینکه به طور تفصیل در قالب دانشنامه ها و فرهنگنامههایی هستند که شرح کاملی از معنای اصطلاحی، کاربردی، تاریخ تحول معنایی، نظریات مرتبط و امثالهم تدوین شدهاند.
اما برای واژههای علمی تعاریف مشخص و کاربردی وجود دارند که به مثابه خلاصه ای از دیدگاه ها، نظریه ها، رویکردها و معانی تجربی است که معمولاً به نام «تعریف» یک واژه علمی در کتاب های مختلف مطرح می شوند و دارای ارزش استنادی می باشند.
تعریف یک واژه» یا «تعریف یک مفهوم مهمترین عنصر در مباحث علمی است. در حقیقت تعاریف مفهومی و نظری، بنیان نظریه های علمی را می سازند و اساسی ترین عناصر حوزه های علوم مختلف اند. بدون این تعاریف، می توان گفت طراحی ساختار نظری و حتی روشی این علوم امکانپذیر نیست.
با توجه به اهمیت تعاریف مختلف واژه ها و مفاهیم علمی، نیازمند واژه نامه هایی هستیم که به شکل دایره المعارفی تهیه شده و بتوانند مجموعه کامل و مستندی از تعاریف مرتبط را ارائه دهند تا مورد بهره برداری های مختلف قرار گیرند.
طرح این دانشنامه (دایره المعارف) برای مستند سازی تعاریف واژه ها و مفاهیم گوناگون با چنین رویکردی، کار بدیعی است که برای اولین بار با انتشار کتاب «واژه نامه روش پژوهش در علوم اجتماعی» در سال 1388 که در همان سال به چاپ دوم نیز رسید و در آیندة نزدیک چاپ سوم آن نیز راهی بازار نشر خواهد شد، معرفی گردید.
طرحی که در این زمینه ارائه می شود شامل بسیاری از رشته های دیگر علمی در حوزه های علوم انسانی و اجتماعی بوده و در حقیقت طرح جامعی برای همه حوزه های مزبور می باشد که به صورت دانشنامه جامع در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ارائه خواهد شد.
تهیه چنین دانشنامه ای که مستند به تعاریف مختلف برای مفاهیم علمی است خود حرکتی مهم در جهت «بومی سازی علمی» خواهد بود که از اهمیت بسزائی برخوردار می باشد.
این دانشنامه شامل حوزههای مختلف بوده که به صورت مجموعه هایی در رشته های خاص تهیه و تدوین خواهد شد. اولین مجموعه از این دانشنامه که تحت عنوان دانشنامه علوم ارتباطات خواهد بود شامل 8 جلد ذیل می باشد.
ارتباطات
روابط عمومی
ارتباطات بین الملل
ارتباطات میان فرهنگی
روش های کیفی
مطالعات رسانه
تبلیغات و افکار عمومی
ژورنالیسم
به گزارش شارا به نقل از انتشارات کارگزار روابط عمومی، کتاب یاد شده در 403 صفحه در قطع وزیری منتشر شد.
شناسنامه کتاب:
تهیه و تدوین: حسن بشیر
صفحه آرایی: فرانک ایلشاهی
انتشارات: کارگزار روابط عمومی
نوبت چاپ: اول/1393
شمارگان: 3000
تعداد صفحات: 403 صفحه
تلفن پخش: 09121938419- 88617577- 88617576
لینک مطلب:
http://www.hamshahrionline.ir/details/287751
بشیر پژوهشگر برتر دانشگاه امام صادق (ع) در حوزه فرهنگ و ارتباطات در سال ۹۳ شد
همشهری آنلاین
تاریخ : چهارشنبه 29 بهمن 1393 - 18:14:31 کد مطلب:287566
سرویس خبری: ارتباطات آموزش و پژوهش
همشهری آنلاین:
دکتر حسن بشیر دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) به عنوان پژوهشگر برتر حوزه فرهنگ و ارتباطات سال ۱۳۹۳ این دانشگاه انتخاب شد.
به گزارش همشهری آنلاین، دکتر حسن بشیر در آئین انتخاب پژوهشگران برتر دانشگاه امام صادق (ع) در سال 93 که با حضور دکتر سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری و سرپرست این دانشگاه برگزار شد، به عنوان پژوهشگر برتر حوزه فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه امام صادق (ع) انتخاب شد.
بشیر دارای تالیفات متعدد کتاب و مقالات علمی در حوزه فرهنگ و ارتباطات است که برخی از کتابهای این عضو هیات علمی دانشگاه، شامل «دعوت اسلامی»، «مفاهیم بنیادین در فرهنگ اسلامی»، «فرهنگ وقف»، «رسانههای بیگانه: قرائتی با تحلیل گفتمان- کتاب اول، دوم و سوم از مجموعه تحلیل گفتمان رسانههای جهان»، «تعامل دین و ارتباطات»، «تعامل فرهنگ و سیاست»، «خبر: تحلیل شبکهای و تحلیل گفتمان» و «خبر، مفاهیم بنیادین در علوم انسانی اسلامی» است.
ترجمه کتابهایی از قبیل «ضد جریان در اخبار جهانی»، «مرزهای نو در ارتباطات بینالملل» و «رسانهها در کشورهای حاشیه خلیج فارس» از دیگر آثار بشیر است.
این عضو هیات علمی دانشگاه، در پروژه ملی تهیه دانشنامه علوم ارتباطات، اولین جلد این دانشنامه را تحت عنوان «ارتباطات عمومی» به تازگی روانه بازار نشر کرد.
حسن بشیر همچنین در مراسم روز پژوهش سال 92 در دانشگاه امام صادق (ع) که با حضور آیتالله مهدوی کنی رئیس فقید این دانشگاه برگزار شد، به عنوان «استاد پژوهشگر برتر دانشگاه امام صادق (ع)» معرفی شد.
لینک مطلب:
http://www.hamshahrionline.ir/details/287566
خبرگزاری آریا
http://aryanews.com/News.aspx?code=20150218175506660&svc=140