همزمان با هفته روابط عمومی مطرح شد:
پیشنهاد حسن بشیر برای راهاندازی «سازمان نظام روابط عمومی»
همشهری آنلاین: ارتباطات > روابط عمومی
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 - 20:44:01 | کد مطلب: 295735
دکتر حسن بشیر استاد ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) در گفتوگویی ضمن تشریح ابعاد حقوقی نهاد روابط عمومی در ایران، تشکیل «سازمان نظام روابط عمومی» را به عنوان راهکاری برای ارتقای عملکرد روابط عمومیها و نظارت بر رعایت قوانین و مقررات این حوزه پیشنهاد کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
ابعاد حقوقی مترتب بر روابط عمومیها در ایران که میتواند از یک حیث ناظر بر جایگاه حقوقی آنها و از جنبهای مربوط به قوانین و مقررات موضوعه آن باشد را تشریح بفرمایید.
دکتر حسن بشیر: روابط عمومی به عنوان یک بخش از سازمان - دولتی، نیمهخصوصی یا خصوصی از نظر جایگاه و وضعیت حقوقی، تابع سازمان خود هستند و در یک ساختار دولتی، جایگاه تشکیلات روابط عمومی، اصولاً تابع بالاترین مقام سازمان بوده و از نظر اجرایی از نوعی نظارت بر سایر واحدهای تابعه سازمان برخوردار است که این به عنوان بخشی از حقوق اجرایی روابط عمومی محسوب میشود.
از حیث مقررات نیز، هر چند در قانون اساسی با صراحت به نقش و جایگاه روابط عمومی اشارهای نشده اما به دلیل کارکردهای روابط عمومی در حوزههای اطلاعرسانی، تبلیغات، ارتباطات، و به طور کلی بازاریابی ایده، محصول و یا تولیدات سازمان، میتوان گفت که روابط عمومی نیز تابع مسائل حقوقی مربوط به اطلاعرسانی، خبررسانی و ارتباطات است.
بنابراین، روابط عمومیها از طرفی به دلیل ارتباط با بالاترین مقام سازمان، از یک جایگاه نسبتاً قوی و مشخص برخوردار بوده و از منظر قانونی نیز تابعی از وضعیت کلی مربوط به مسائل ارتباطی، اطلاعرسانی و خبررسانی هستند.
اهتمام دولتمردان در ارتباط با قوانین و مقررات مربوط به روابط عمومیها را چگونه ارزیابی میکنید؟
مررو کلیه مصوبات و آییننامههایی که به نوعی قوانین روابط عمومی در ایران را شکل میدهند، بیانگر اهمیت روابط عمومی به عنوان یک نهاد ارتباطی برای دولت و دولتمردان است. در حقیقت، همه دولتها نه تنها اهمیت و ضرورت وجود چنین نهادی در سازمان را مورد تاکید قرار دادهاند، بلکه آن را یکی از مهمترین بخشهای هر سازمان دانسته و در حقیقت آن را «قلب سازمان» دانستهاند.
در عین حال آسیبی که در این زمینه به روشنی مشاهده میشود، وجود نگاه نسبتاً ابزاری به روابط عمومیها به مثابه بلندگوی سازمان و تبلیغکننده اهداف، فعالیتها و برجستهسازی مدیران و کارکنان آن است.
متاسفانه علیرغم وجود برخی از قوانین کلی و آییننامههای ناظر به این حوزه ارتباطی، اما عدم وجود ضمانت کافی اجرایی باعث شده است که این حوزه دچار اختلالهایی در فعالیتها و اهداف خود باشد که یکی از دلایل این اختلال و ضعف در ضمانت اجرایی، عدم وجود ایمان در میان مدیران سازمانها به هدف اصلی و فعالیت واقعی روابط عمومیها است.
روابط عمومی در ایران، بیش از آنکه به عنوان یک نهاد تعاملی شناخته شود، یک نهاد تبلیغی برای سازمان و یک صدای ارتباطی است که همیشه از طرف سازمان به سوی مردم روانه میشود؛ در حالیکه روابط عمومی باید آیینه سازمان در جامعه از یک سو و منعکسکننده آراء و ایدهها و نظرات مردم نسبت به سازمان از سوی دیگر باشد.
در قوانین و آییننامههای موجود هنوز تا تحقق این مرحله از توجه به سازمان، فاصله نه چندان کمی داریم اما امیدواریم به شکل جدی مورد توجه قرار گیرد و در آینده نه چندان دور شاهد روابط عمومی واقعی و تعاملی در سطح کشور باشیم.
با توجه به اینکه در دانشگاه امام صادق (ع) از منظر فرهنگ و معارف اسلامی به ارتباطات نگاه میکنید، تا چه حد توانستهایم از آموزههای اسلامی در حوزه روابط عمومی بهره بگیریم؟
بزرگترین و مهمترین قانونی که ما در این زمینه داریم «اخلاق و رفتار اسلامی» است که بیانگر شیوه و منش ارتباطی در کلیه زمینهها است. ما اگرچه نیازمند نوعی از قانون مکتوب برای تفصیل این اخلاق هستیم اما در حقیقت، این اخلاق باید در کشور و در کلیه مسئولان اعم از دولتی و غیر دولتی در حوزه روابط عمومی که به شدت به این اخلاق فضیلت محور نیازمند هستند، نهادینه شود.
علیرغم داشتن چنین گنجینه اخلاقی که در آیات و روایات اسلامی نهفته است اما متاسفانه هنوز نتوانستهایم، منشور حقوق روابط عمومی اسلامی را در کشور مورد تصویب قرار دهیم هر چند که در دهمین کنفرانس بینالمللی روابط عمومی و دومین کنگره کارگزاران مسلمان روابط عمومی در سال 1391 در ایران، منشور پیشنهادی حقوق اسلامی در حوزه روابط عمومی تهیه و مطرح شد که امیدوارم به شکل جدی مورد توجه قرار گیرد.
به هر حال در سالی که مقام معظم رهبری آن را سال «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی» نامیدهاند، مهمترین وظیفه روابط عمومی تعامل دوسویه، شفاف، صادقانه، و خدمتگزارانه میان مردم و دولت است که در سایه همدلی و همزبانی میتواند بخوبی شکل بگیرد. این وضعیت اگر به شکل صحیح و شفاف و بر اساس صداقت و صراحت بیان شکل بگیرد میتواند به عنوان الگویی اسلامی در سطح منطقه و جهان مطرح شود چراکه امروزه جامعه جهانی به شدتنیازمند چنین رویکردهایی است که بر اساس فضیلت و اخلاق و انساندوستی واقعی شکل بگیرد.
اگر به روابط عمومی از منظر یک نهاد حرفهای نگاه کنیم، ایجاد سازوکاری نظیر تأسیس یک اتحادیه که بتواند به صورت متشکل، بر عملکرد روابط عمومیها و رعایت قوانین و مقررات این حوزه نظارت کند، تا چه اندازه شدنی و تاثیرگذار است؟
انجمنهایی مانند انجمن متخصصان روابط عمومی و تشکل کارگزار روابط عمومی در ایران فعال است. به نظر میرسد آنچه که در حوزه این نگاه متشکل مورد نیاز است تشکیل «سازمان نظام روابط عمومی» شبیه آنچه که در مهندسی و پزشکی به عنوان «سازمان نظام مهندسی» یا «سازمان نظام پزشکی» وجود دارد.
ایده این سازمان نیز در دو سال پیش در دهمین کنفرانس بینالمللی روابط عمومی نیز مطرح شد و بر همین اساس با دعوت از برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، موضوع تشکیل فراکسیون روابط عمومی در مجلس برای پیگیری مطالبات مربوط به روابط عمومی و ایجاد صبغهای قانونی و حقوقی برای آن مطرح شده که با همین رویکرد فراکسیون مربوطه فعالیتهای خود را آغاز کرده است.
البته در این زمینه سازمان مشابهی برای وضعیت رسانهها طراحی و تصویب شده است که بر اساس اصول بیست وچهارم و یکصد و شصتو هشتم قانون اساسی و به منظور اجرای بند «الف» ماده ۱۰ قانون برنامه پنجم توسعه، مصوب ۱۳۸۹ و حمایت از حقوق و آزادیهای مشروع رسانههای همگانی، تنظیم مناسبات و روابط حکومت، شهروندان و روزنامهنگاران با یکدیگر و زمینهسازی برای حضور مؤثر و فعال روزنامهنگاران در عرصههای بینالمللی بوده که به نام «سازمان نظام رسانهای جمهوری اسلامی ایران» و به موجب آن قانون تشکیل شده است.
اما آنچه که در این زمینه به نظر میرسد اهمیت دارد، تشکیل یک سازمان مشابه برای «روابط عمومیها» به عنوان مهمترین ساختار ارتباطی در کشور است. روابط عمومیها بزرگترین تشکل سازمانی کشور است که مهمترین وظیفه آن ایجاد، تحکیم و تثبیت روابط میان سازمان و جامعه است و این وظیفه یک وظیفه پر اهمیتی است که میتواند بسیج اجتماعی، همدلی و همزبانی گستردهای میان مردم و کلیه سازمانهای کشور ایجاد کند.
در همین زمینه باید تاکید کرد که به دلیل استقلالی که روابط عمومیها تا اندازه زیادی در فعالیتهای خود دارند، این سازمان نباید یک سازمان وابسته به دولت و یا در اختیار دولتها قرار گیرد، اما از طرف دیگر باید مورد حمایت و مساعدت دولت قرار گیرد تا بتواند فارغ از هر گونه فشار، تحمیل، تبلیغ ناخواسته و مدیریت نامطلوب به فعالیتهای خود مشغول شود.
لینک:
آشنایی با قوانین روابط عمومی در ایران
دکتر حسن بشیر
منبع: همشهری آنلاین
ارتباطات > روابط عمومی
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 - 18:26:59 | کد مطلب: 295704
روابط عمومی به شکل امروزی در ایران، طی نیم قرن شاهد پنج گام در زمینه قانونگذاری ویژه خود بوده است.
تولد روابط عمومی در ایران به معنا و مفهوم امروزی آن به نیمه مرداد ماه 1332 هجری شمسی برمیگردد، زمانی که مرحوم دکتر حمید نطقی در شرکت سابق نفت ایران در 15 مرداد ماه 1332 نخستین واحد روابط عمومی در ایران را بطور رسمی راهاندازی کرد. البته قبل از آن در وزارتخانهها و دستگاههای دولتی بخشی با عنوان «دفتر اطلاعات و مطبوعات» وجود داشت که رابط میان سازمان دولتی و مطبوعات بود و این دفتر پس از ملی شدن صنعت نفت به نام «روابط عمومی» تغییر نام یافت.
آشنایی با مجله روابط عمومی
اولین تلاشها برای وضع مقررات مربوط به روابط عمومی در ایران به سال 1348 شمسی برمیگردد که بنا به پیشنهاد وزارت اطلاعات و جهانگردی و با تصویب هیئت وزیران، نام دفاتر اطلاعات و انتشارات در تمامی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و وابسته به دولت به اداره «اطلاعات و روابط عمومی» تغییر یافت.
در تاریخ 28 اسفند ماه 1353 شمسی نیز اولین آییننامه روابط عمومی تحت عنوان «واحدهای اطلاعات و انتشارات روابط عمومی وزارتخانهها و موسسات دولتی» بنا به پیشنهاد وزارت اطلاعات و جهانگردی (فرهنگ و ارشاد) به تصویب رسید که در آن ضمن لحاظ روابط عمومی برای هر وزارتخانه و موسسه دولتی، بر وظایف این واحد و نیز واحدهای اطلاعات و انتشارات وزارتخانهها و موسسات دولتی در مواردی چون نشر اخبار، امور تبلیغاتی و بازرگانی، برنامههای ارتباطی و اطلاعاتی و انتشاراتی و سمعی و بصری، تنویر افکار عمومی، هماهنگی مصاحبههای مسئولان، انتشار جوابیههای مطبوعاتی و اعلام وعدههای مسئولان و نتایج آن به وزارت اطلاعات و جهانگردی تصریح شده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین بخشنامه روابط عمومی در 16 اردیبهشت 1364 صادر شد که نهایتا با مصوبه جلسه 16 تیر ماه همان سال هیئت دولت تلاش کرد که روابط عمومیها را به فعالیتهای اصلی خود بازگرداند. در همین زمینه میتوان به بخشنامه دولت در 23 خرداد 1374 نیز اشاره کرد که جایگاه و خطوط کلی وظایف روابط عمومی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی را مشخص کرده بود.
در 23 اردیبهشت ماه 1386 نیز آییننامه نحوه فعالیت، وظایف و اختیارات روابط عمومی دستگاههای اجرایی صادر شد. و بالاخره میتوان گفت از آخرین مواردی که دولت در این زمینه اقدام کرده است اصلاح آئیننامه نحوه فعالیت، وظایف و اختیارات روابط عمومی دستگاههای اجرایی در 24 مهر ماه 1391 است.
البته تشکیل شورای اطلاعرسانی در هر دستگاه دولتی که آئیننامه آن در جلسه مورخ 3 تیر ماه 1377 در شورای اطلاعرسانی دولت به تصویب رسید و در آن به چگونگی تعیین و حدود وظایف سخنگو در سازمانهای دولتی و تشکیل شورای اطلاعرسانی در آن سازمانها اشاره دارد را میتوان در قلمروی مقررات ناظر بر روابط عمومیها محسوب کرد.
لینک:
کارشناسان در گفتوگو با «ایران» و به مناسبت 27 اردیبهشت روز ارتباطات و روابط عمومی تأکید کردند:
روابط عمومیها نیازمند قانون جامع
منبع: روزنامه ایران، شماره: 5932، مورخ: سه شنبه: 29/2/1394
حمیده گودرزی
یکی از نهادهایی که به جوامع نوین تعلق دارند و به عنوان سرشاخههای ارتباطی با جامعه محسوب میشوند، روابط عمومیها هستند. این نهاد که در ابتدا برای گفتوگو با مردم شکل گرفته بود رفته رفته با رشد روزافزون کارکرد تبلیغاتی در واحدهای روابط عمومی، ماهیتاش تغییر یافت. به طوری که هربار تعریف تازهای از عملکرد آن ارائه میشد. حال آنکه از ابتدای قرن بیستم تاکنون حدود 472 تعریف برایش در نظر گرفته شده است. در حال حاضر نیز این نهاد در کشور به عنوان مردمیترین بخش از هرمجموعه به شمار میآید و با هدف تسهیل ارتباط میان سازمانها با محیط درونی و بیرونی، مخاطبان، افکار عمومی، رسانهها و سازمانهای دیگر ایجاد شده است. ضمن اینکه با ایفای کارکردهای اطلاعرسانی و اطلاعیابی، ایجاد و حفظ ارتباطات دوسویه و تفاهم متقابل بین سازمان و مخاطبان و جلب اعتماد و مشارکت مخاطبان به سازمان، کمک به مدیریت برای همگام شدن با تغییرات محیطی، نزدیک کردن نگرشهای مخاطبان با سازمان و بالعکس به پویایی و رشد و توسعه سازمانها کمک میکند. اما نکته حائز اهمیت اینکه با وجودگذشت بیش از ۵۰ سال از تشکیل روابط عمومی در سازمانهای دولتی ایران، هنوز کارکردهایش با فلسفه واقعی آن در سازمانها فاصله دارد و نتوانسته به جایگاه مناسب خود دست یابد و نقشهای مؤثر خود را در عرصه درون و برونسازمانی ایفا کند. بنابه اعتقاد بسیاری از متخصصان و کارشناسان روابط عمومی، جایگاه فعلی روابط عمومی در ایران چندان رضایت بخش نیست و از ظرفیتهای موجود بخوبی بهرهبرداری نمیشود همچنین در زمینه حقوقی، پیشرفت قابل توجهی به دست نیامده است. اگرچه برخی از کارشناسان معتقدند که در بخش مقررات و بسترهای حقوقی، قوانین خوب و به روزی وجود دارد اما ضمانت و پشتوانه اجرایی آن بشدت ضعیف و ناکارآمد است و همین امر سبب شده تا بسیاری از آیین نامههای روابط عمومی قابلیت اجرایی پیدا نکنند.
دکتر محمد مهدی مظاهری- استاد دانشگاه و رئیس کنگره جهانی کارگزاران مسلمان روابط عمومی - در خصوص تاریخچه قانونگذاری در وضعیت و مقررات مربوط به روابط عمومیها میگوید: با رشد چشمگیر دیوانسالاری دولتی در ایران از آغاز دهه پنجاه، برای نخستین بار در سال 1353 بود که مجموعه مقرراتی ناظر بر فعالیت روابط عمومیها در 28 اسفند 1353 از سوی هیأت وزیران به تصویب رسید و سپس طی سالهای 1361تا1391 تغییرات زیادی پیدا کرد. در حال حاضر نیز وضعیت حقوقی روابط عمومیها مبتنی بر آیین نامه «نحوه فعالیت، وظایف و اختیارات روابط عمومی دستگاههای اجرایی» مصوب هیأت وزیران در جلسه 23 اردیبهشت 1386و اصلاحیه آن در 26 فروردین 91 است. وی با بیان اینکه آیین نامه مذکور به پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت حقوقی و امور مجلس رئیسجمهوری و شورای اطلاعرسانی دولت و به استناد اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تدوین و تصویب شده اظهار داشت: <در ماده 10 این آیین نامه تمامی آییننامهها، دستورالعملها و بخشنامههای مغایر از جمله تصویب نامه سال1353 ملغی شده است. این آییننامه در 11 ماده، نحوه فعالیت، وظایف و اختیارات روابط عمومی دستگاههای اجرایی را تشریح میکند.
اما موضوع حائز اهمیت اینکه، بر اساس ماده دو «این آیین نامه اهم فعالیتهای روابط عمومی هر وزارتخانه یا سازمان، اجرای سیاستهای اطلاعرسانی دولت، همکاری با رسانههای جمعی برای انعکاس مناسب عملکردهای بخشهای مختلف، پاسخگویی به ابهامها و اطلاعرسانی درخصوص آن دستگاه، تهیه و اجرای طرحهای تبلیغاتی سازمان، اجرای مناسب مراسم و مناسبتها، ایجاد حسن رابطه بین کارکنان و مسئولان دستگاه مربوط از طریق برگزاری جلسات داخلی، نظارت بر انتشارات ونشریات دستگاه، مدیریت پایگاههای اطلاعرسانی الکترونیک دستگاه و افکارسنجی عمومی و دستگاهی است.» این درحالی است که براساس ماده 3 «امورارتباطی، تبلیغاتی و اطلاعرسانی دستگاههای اجرایی مشمول ماده (١٦٠) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب١٣٨٣باید تابع خط مشیها و سیاستهای اجرای دولت باشد.» همچنین بر اساس ماده ٩ «دستگاهها موظفند حداقل دودرهزار بودجه جاری ستادی و استانی خود را به تفکیک برای فعالیتهای روابط عمومی و اطلاعرسانی درنظرگیرند...»
جایگاه حقوقی روابط عمومیها
با توجه به قوانین به روز که در خصوص روابط عمومیها وجود دارد سؤال اینجاست که در حال حاضر روابط عمومیها از لحاظ حقوقی در چه جایگاهی قرار دارند؟
دکتر حسن بشیر استاد ارتباطات بینالملل درباره وضعیت حقوقی روابط عمومیها میگوید: <روابط عمومیها در اصل بخشی از هر سازمان اعم از دولتی یا نیمه خصوصی یا خصوصی هستند. بنابراین، در نگاه کلی میتوان گفت: روابط عمومیها به دلیل اینکه بخشی از یک سازمان هستند، پس از نظر جایگاه و وضعیت حقوقی هم تابع آن سازمان هستند. به عنوان مثال، در یک ساختار دولتی، جایگاه تشکیلات روابط عمومیها، به طور اصولی تابع بالاترین مقام سازمان است. از نظر اجرایی نیز، از نوعی حق نظارت بر سایر واحدهای تابعه سازمان برخوردار است که در واقع بخشی از حقوق اجرایی آن است. در قانون اساسی نیز، اگر چه به نقش و جایگاه روابط عمومی به شکل صریح اشاره نشده، اما به دلیل کارکردهای آنکه به طور عمده اطلاع رسانی، تبلیغات، ارتباط سازمان با مردم و به طور کلی بازاریابی ایده، محصول یا تولیدات سازمان است، تابع مسائل حقوقی مربوط به اطلاع رسانی، خبررسانی و ارتباطات است. البته در قانون به مواردی از قبیل ممنوع بودن تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوع بودن ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی و سانسور و انتشار مذاکرات مجلس از رادیو و روزنامه رسمی به عنوان برخی از نقشهای کلیدی اشاره شده که زمینههایی را برای مدیریت مناسب و مطلوب روابط عمومی فراهم کرده است. با این دیدگاه میتوان گفت: روابط عمومیها از یک سو به دلیل ارتباط با بالاترین مقام سازمان از جایگاه به نسبت قوی و مشخصی برخوردار هستند و از سویی دیگر از منظر قانونی تابعی از وضعیت کلی مربوط به مسائل ارتباطی، اطلاعرسانی و خبررسانی هستند.>
ضعف و قوت قوانین روابط عمومیها
دکتر محمدمهدی مظاهری در حالی که تبصره 1 ماده 2 آیین نامه مصوب 1386 و اصلاحیه مصوب 1391 و تبصره١ ماده 4 را از نقاط قوت قوانین روابط عمومیها میداند، درباره نقاط ضعف این قانون نیز اظهار داشت: بیش از همه جامعیت و فراگیری قوانین موجود جای نقد و شبهه دارد. اصلاحیههای متعدد و پیاپی نشان از ضعف یا کافی نبودن قوانین موجود یا تناسب نداشتن قوانین با شرح وظایف روابط عمومیها است. از سوی دیگر نباید از نظر دور داشت که روابط عمومیها به عنوان مردمیترین بخش از هرمجموعه باید به گونهای عمل کنند که با سریعترین روش، یافتهها را به بالاترین مقام آن دستگاه برساند تا در تصمیمها و اقدامهای آتی لحاظ شود، زیرا هرچه این یافتهها دقیق تر، جامعتر و با عمق بیشتری تهیه و منتقل شود، نتایج بهتری در راستای رفع نیازمندی و جلب رضایتمندی مردم حاصل خواهد شد. به این ترتیب روابط عمومی موفق، مدیریت ارتباط یک سازمان با مخاطبان آن را به صورت برنامهریزی شده و سنجیده به منظور ایجاد تفاهم و استقرار اطمینان به عنوان وظیفه اصلی خود دنبال میکند. در این راستا نیز روابط عمومی باید مدیریت استراتژیک ارتباطات برای کمک به سازمانها باشد، تا ارتباطات سودمند دوجانبه و پایداری را میان سهامداران آن شرکت ایجاد کند. به عبارت دیگر، روابط عمومی کارا و مؤثر نباید فقط با منافع سازمان سر وکار داشته باشد، بلکه باید نیازها، ارزشها و منافع مخاطبان سازمان را نیز در نظر داشته باشد. اما متأسفانه در قوانین موجود ناظر بر فعالیت روابط عمومیها کمترین توجهی به این بخش نشده است.
دکتر بشیر نیز در این باره بیان میکند: مروری بر تمامی مصوبات و آیین نامهها در این زمینه که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با حوزه روابط عمومی مرتبط است، بیانگر اهمیت این نهاد ارتباطی برای دولت و دولتمردان است. در حقیقت، همه دولتها نه تنها اهمیت و ضرورت وجود چنین نهادی در سازمان را مورد تأکید قرار دادهاند، بلکه آن را یکی از مهمترین بخشهای هر سازمان و در حقیقت آن را «قلب سازمان» دانستهاند. اما آنچه در این زمینه به روشنی مشاهده میشود، وجود نگاه ابزاری به روابط عمومیها به مثابه، بلندگوی سازمان و تبلیغکننده اهداف، فعالیتها، برجستهسازی مدیران و کارکنان آن است. در حقیقت، روابط عمومی در ایران، بیش از آنکه یک نهاد تعاملی شناخته شود، نهادی تبلیغی برای سازمان و یک صدای ارتباطی است که همیشه از طرف سازمان به سوی مردم روانه میشود؛ در حالی که روابط عمومی باید از یکسو آیینه سازمان و از سوی دیگر منعکسکننده آرا و نظرات مردم نسبت به سازمان باشد. البته در قوانین و آیین نامههای موجود هنوز تا تحقق این مسأله فاصله چندانی نداریم که امیدواریم به شکل جدی مورد توجه قرار گیرد و در آینده نه چندان دور شاهد روابط عمومی واقعی و تعاملی در سطح کشور باشیم.
روابط عمومیها نیازمند انجمن صنفی
یکی از معضلات روابط عمومیها نداشتن اتحادیه صنفی و حرفهای در سطح کشور است که این موضوع میتواند در عملکرد دقیق روابط عمومیها و رعایت قوانین و مقررات مربوطه نیز تأثیرگذار باشد.
دکتر حسن بشیر در این باره میگوید: به طور کلی در کشور روابط عمومیها انجمنهایی دارند که در سایه این انجمنها به طور معمول کارهای خود را انجام میدهند، مانند انجمن متخصصان روابط عمومی و تشکل کارگزار روابط عمومی که معروفترین تشکلها در این زمینه هستند. البته در جلساتی که با عنوان کنفرانس بینالمللی روابط عمومی ایران و با همت کارگزار روابط عمومی تشکیل میشود، کمیتهای علمی با حضور نمایندگان دانشگاههای مختلف کشور و نیز برخی از چهرههای شاخص و با تجربه در روابط عمومی تشکیل شده است که در آن بحث ایجاد یک چتر فراگیر برای فعالیت روابط عمومیها مطرح شده که با استقبال خوبی نیز روبهرو شده است. اما به نظر میرسد آنچه در این زمینه نیاز داریم تشکیل «سازمان نظام روابط عمومی است.» شبیه آنچه در مهندسی و پزشکی به عنوان «سازمان نظام مهندسی» یا «سازمان نظام پزشکی» وجود دارد. تفکر شکلگیری این سازمان نیز دو سال پیش در دهمین کنفرانس بینالمللی روابط عمومی مطرح شد و بر همین اساس با دعوت از برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، موضوع تشکیل فراکسیون روابط عمومی در مجلس برای پیگیری مطالبات مربوط به روابط عمومی و ایجاد سبقهای قانونی و حقوقی برای آن مطرح شد که با همین رویکرد فراکسیون مربوطه فعالیتهای خود را آغاز کرده است. البته در این زمینه سازمان مشابهی برای وضعیت رسانهها طراحی و تصویب شده است که البته بر اساس اصول بیست وچهارم و یکصد و شصتو هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منظور اجرای بند «الف» ماده ۱۰ قانون برنامه پنجم توسعه، مصوب ۱۳۸۹ و حمایت از حقوق و آزادیهای مشروع رسانههای همگانی، تنظیم مناسبات و روابط حکومت، شهروندان و روزنامه نگاران با یکدیگر و زمینهسازی برای حضور مؤثر و فعال روزنامه نگاران در عرصههای بینالمللی بوده است که نام آن «سازمان نظام رسانهای جمهوری اسلامی ایران» است. اما آنچه در این زمینه اهمیت دارد، تشکیل یک سازمان مشابه برای مهمترین ساختار ارتباطی در کشور است که «روابط عمومی ها» هستند. در همین زمینه باید تأکید کرد به دلیل استقلالی که روابط عمومیها تا اندازه زیادی در فعالیتهای خود دارند، این سازمان نباید یک سازمان وابسته به دولت باشد یا در اختیار دولتها قرار گیرد. اما از طرف دیگر باید مورد حمایت و مساعدت دولت قرار گیرد تا بتواند فارغ از هر گونه فشار، تحمیل، تبلیغ ناخواسته و مدیریت نامطلوب به فعالیتهای خود مشغول شود.
دکتر مظاهری با اشاره به اینکه تشکیل اتحادیه صنفی روابط عمومیها تأثیرات مثبتی روی فعالیت آنها به جا خواهد گذاشت، معتقد است: در واقع اتحادیههای صنفی تشکیل میشوند تا از این راه به بهبود کیفیت و بالابردن سطح کیفی مجموعه واحدها، در کنار تمهید تدابیری برای مقابله با تخلفات و همچنین انجام وظیفه اطلاعرسانی درباره اتفاقات حوزههای مرتبط با صنف مورد نظرکمک کند. در مورد روابط عمومیها نیز بخصوص با توجه به پراکندگی بسیار زیاد آنها در سراسر کشور، تشکیل یک اتحادیه صنفی از یک سو موجب ایجاد وحدت در آرا و نظرات و افزایش امکان تأثیرگذاری بر روندهای اداری و سیاسی موجود در کشور به نفع واحدهای روابط عمومی و مراجعاناش خواهد شد. از سوی دیگر با نزدیک کردن استانداردهای کیفی و حرفهای تمام واحدها در اقصی نقاط کشور با معیارهای موجود در مرکز، میتواند منجر به خدمترسانی بهتر به مردم شود. برای نمونه آشنا شدن تمامی اعضای اتحادیه صنفی با قوانین موجود در این حوزه یکی از مزایای تشکیل این صنف خواهد بود. بنابراین برای اینکه مسئولان روابط عمومی بتوانند، وظایف خود را بدون مواجه شدن با مشکلات و بر خورد با قوانین انجام دهند باید با آیین نامههای اجرایی و مقررات دولتی که به طور کامل با کار آنها مرتبط است، آشنا باشند، چرا که آثار تبعی و تأثیرات سوء کارهای خلاف قانون و مقررات مسئولان روابط عمومی در سرنوشت سازمان بسیار اثرگذار خواهد بود؛ چرا که نخست مردم، سازمانها و مقامهای دولتی، به طور عموم گفتهها و نوشتههای مسئولان روابط عمومی را در حقیقت، نظر سازمان مربوطه میشناسند. در نتیجه هر لغزش و اقدام خلاف قانون روابط عمومی را به حساب مدیران مؤسسه و سازمان میگذارند. دوم اینکه: سرشت و طبیعت کارهای روابط عمومی طوری است که انعکاس آن در معرض افکار عمومی قرار گرفته و به آگاهی تعداد زیادی از مردم میرسد. چنانچه اگرخطا و عمل خلاف قانونی از مسئولان روابط عمومی سر بزند به سرعت همه از آن مطلع شده و اعتبار و صلاحیت مدیران آن سازمان زیر سؤال میرود و باید به این نکته به عنوان یک رسالت حرفهای و اخلاقی اعتقاد راسخ داشته باشیم که پرسشگری یک حق و پاسخگویی صحیح به آن به صورت شفاف و صادقانه یک وظیفه است. به این ترتیب تشکیل چنین اتحادیهای هم در راستای منافع روابط عمومیها و هم در نهایت بستری برای حرفهای، تخصصی و کیفی شدن خدمات این واحدها و در نهایت در راستای اهداف مخاطبان سازمانها خواهد بود.
تدوین قانون جامع برای روابط عمومیها
موضوع دیگر بحث برخورداری روابط عمومیها از یک قانون جامع است زیرا به اعتقاد برخی از کارشناسها، در بخش مقررات و بسترهای حقوقی قوانین خوب و به روزی وجود دارد اما ضمانت و پشتوانه اجرایی آن بشدت ضعیف و ناکارآمد است. همین مسأله نیز باعث شده تا بسیاری از آیین نامههای روابط عمومی قابلیت اجرایی پیدا نکند.
دکتر مظاهری معتقد است: نگاهی مختصر به تعدد و حتی گاهی تعارض قوانین ناظر بر فعالیت روابط عمومیها طی چهار دهه گذشته بخوبی نشان میدهد که خلأ قانونی روشنی دراین بخش وجود دارد. این فقدان پایگاه حقوقی الزام آور و فراقوهای در مورد روابط عمومیها باعث شده تا به شکلی تغییرناپذیر، روابط عمومی هر سال سهمی قابل توجه از مقررات و بخشنامهها داشته باشد. برای نمونه تنها طی سال 1393، هفت بخشنامه، منشور و دستورالعمل در این مورد تدوین و ابلاغ شده است. اما این وضعیت از یک سو موجب سردرگمی مدیران و کارمندان روابط عمومیها شده و از سوی دیگر امکان ایجاد تغییرات گسترده در شرح وظایف روابط عمومیها با تغییر دولتها را در پی دارد. نتیجه این شرایط ممانعت از حرفهای شدن روابط عمومی ادارات و انجام وظایف محوله به نحو مطلوب و شایسته خواهد بود. از این رو به نظر میرسد تدوین یک قانون جامع برای فعالیت روابط عمومیها میتواند این نابسامانیها را کاهش داده و زمینهساز فعالیت حرفهای و تخصصی کارشناسان این حوزه در دستگاههای مختلف شود.
دکتر بشیر نیز با تأیید این موضوع اظهار داشت: هنوز قانون جامعی در مورد روابط عمومی نداریم، همانگونه که اشاره شد، به طور کلی به موضوع ارتباطات، اطلاع رسانی، رسانهها و تبلیغات توجه شده است که روابط عمومی نیز مصداقی از این موارد دانسته شده است. با وجود برخی از قوانین کلی و آیین نامههای ناظر به این حوزه ارتباطی، نبود ضمانت کافی اجرایی در این حوزه باعث ایجاد اختلالهایی در فعالیتها و اهداف آن شده است. یکی از دلایل این ضعف در ضمانت اجرایی، نبود اعتقاد قلبی در میان اغلب مدیران سازمانها به هدف اصلی و فعالیت واقعی روابط عمومیها است. روابط عمومیها باید یک نهاد تعاملی، شفاف، صادق و ارتباطی باشند، نه اینکه به هر قیمت مطیع خواستههای سازمان»، یا به عبارتی «بوق سازمان باشند». بنابراین به نظر میرسد که این معضل اساسی در همین نکته نهفته است. بزرگترین و مهمترین قانونی هم که در این زمینه داریم «اخلاق و رفتار اسلامی» است که بیانگر شیوه و منش ارتباطی در تمامی زمینهها است. باوجود بهرهمندی از چنین گنجینه اخلاقی که در آیات و روایات اسلامی نهفته است، اما متأسفانه هنوز نتوانستهایم، منشور حقوق روابط عمومی اسلامی را در کشور و جهان مورد تصویب قرار دهیم. در همین جا لازم است اشاره شود که در دهمین کنفرانس بینالمللی روابط عمومی و دومین کنگره کارگزاران مسلمان روابط عمومی در سال 1391 منشور پیشنهادی حقوق اسلامی در حوزه روابط عمومی تهیه و مطرح شد که امیدوارم به شکل جدی مورد توجه قرار گیرد.
وی در پایان با طرح پیشنهادی در خصوص بهبود وضعیت روابط عمومیها در ایران، میگوید: روابط عمومی نه تنها باید در سطح درون کشوری مورد توجه قرار گیرد، بلکه فراتر از آن به عنوان نهادی فراکشوری، بینالمللی و جهانی باید مورد توجه قرار گیرد. هرگونه فعالیت در داخل ایران میتواند به مثابه الگو در جهان مطرح شود که نقش روابط عمومیها در این زمینه به طور کامل روشن و برجسته است، در سالی که رهبر معظم انقلاب آن را سال «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی» نامیدهاند، مهمترین وظیفه روابط عمومیها تعامل دوسویه، شفاف، صادقانه و خدمتگزارانه میان مردم و دولت است که در سایه همدلی و همزبانی میتواند بخوبی شکل بگیرد. این وضعیت اگر به شکل صحیح و شفاف و بر اساس صداقت و صراحت بیان شکل بگیرد میتواند به عنوان الگویی جهانی در سطح منطقه و جهان مطرح شود که امروزه بشدت جامعه جهانی نیازمند چنین رویکردهایی است که بر اساس فضیلت، اخلاق و انسان دوستی واقعی شکل گیرد.
لینک:
حسن بشیر:
«هفته تعطیلی» به جای «هفته بزرگداشت» برای روابط عمومی مطرح شود
منبع: همشهری آنلاین
HAMSHAHRIONLINE
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 - 20:30:55 | کد مطلب: 295321
ارتباطات > روابط عمومی - همشهری آنلاین:
دکتر حسن بشیر همزمان با هفته روابط عمومی عنوان کرد: برای اینکه نقش روابط عمومی در ایجاد ارتباط، تفاهم، تعامل و تبادل اطلاعات، تولیدات و تصمیمات بیشتر مورد توجه قرار گیرد، پیشنهاد میشود که یک هفته، فقط یک هفته، روابط عمومیها در سطح کشور فعالیتهای تبلیغاتی و خبری و ارتباطی خود را تعطیل کنند و به جای آن فقط چهار محور را مورد پیگیری قرار دهند.
دکتر حسن بشیر استاد ارتباطات و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) در گفتوگویی همزمان با هفته روابط عمومی، در پی طرح پیشنهاد «تعطیلی یک هفتهای روابط عمومیها»، گفت: به نظر میرسد اگر هر سال نه یک هفته، بلکه یک ماه و یا یک فصل کامل نیز بزرگداشتی در این رابطه صورت گیرد، باز هم آنچه که مورد نظر است، به دست نخواهد آمد. به نظرم به جای یک هفته بزرگداشت روابط عمومی، «هفته تعطیلی روابط عمومی» مطرح شود.
وی چهار محور را برای پیگیری در این یک هفته به کارگزاران روابط عمومی پیشنهاد کرد:
به جای اینکه در صدد تبلیغ برای سازمان باشند، در صدد بررسی اشکالات، انتقادات و طرحهای تبلیغاتی و ارتباطی سازمان باشند. یک هفته صادقانه و صمیمانه در این زمینه بنشینند و مطالعه کنند، بررسی نمایند و به صورت جدی به موضوع روابط عمومی فکر کنند که چگونه میتواند رابطه سازمان را با جامعه بهبود بخشد.
قطعا مدیران در وضعیت مزبور، ارزیابی خاص خود از مهم یا غیرمهم بودن روابط عمومیها در سازمان خواهند داشت. به عبارت دیگر در این شرایط است که مدیران سازمان بطور واقعی با مساله ضرورت یا عدم ضرورت روابط عمومیها روبرو خواهند شد و به عبارتی با یک «واقعگرایی عملیاتی» روبرو خواهند بود. در این صورت، بهترین زمینه به وجود خواهد آمد که مدیران با کارشناسان و کارگزاران روابط عمومی در این زمینه بررسیهای خود را آغاز کنند و مسائل را با واقعیت بیشتری مورد کنکاش قرار دهند.
مردم، با این واقعیت جدید روبرو خواهند بود که چیزی در جامعه تغییر کرده است. یک شرایط جدیدی ایجاد شده است که بدون دخالت تبلیغات با واقعیت تولیدات روبرو شوند. این شرایط درجه نیازمندی جامعه را به تبلیغات روابط عمومیها روشنتر میکند. آیا واقعا این تبلیغات توانستهاند نیازهای اجتماعی جامعه را برآورده سازند؟ آیا در جهت بالندگی اجتماعی حرکت کردهاند؟ آیا جامعه در نبودن آنها احساس خلأ کرده است؟ به هر حال این مسائل باید روزی مورد بررسی قرار گیرند و در این هفته میتوان نوعی از نیازسنجی را انجام داد.
مهمتر از همه توجه کارشناسان و کارگزاران روابط عمومیها به خود است. این هفته فرصتی طلایی برای «خودبازنگری» خواهد بود که به دور از قیل و قال تبلیغاتی، این افراد به خود بیایند و «خودارزیابی» از خود و فعالیتهای خود داشته باشند. آیا واقعاً منافع سازمان را در جهت منافع کشور میبیند؟ آیا تا کنون صادقانه و با شفافیت کامل با مردم صحبت کردهاند؟ آیا ضعفها و کاستی را به مردم منعکس کردهاند؟ آیا دستاوردها را به صورتی که وجود دارند بدون مبالغه مطرح کردهاند؟ و آیا اخلاق ارتباطی را بطور کامل به اجرا گذاشتهاند؟
بشیر در بخشی از این گفتوگو با اشاره به حجم قابل توجه فعالیتهای سالانه انجمنهای مرتبط با روابط عمومی، گفت: متاسفانه میبینیم که سازمانها و دولت که به یک معنا باید حمایت کافی و لازم از فعالیتهای اجتماعی کشور داشته باشد، توجه کافی به این حوزه مهم ارتباطی ندارند. اینکه میگویم دولت، مقصودم دولت خاصی نیست. اتفاقا همه دولتها بعد از انقلاب اسلامی، البته بطور کلی، توجهاتی به این حوزه داشتهاند اما اقدامات عملی در این زمینه متاسفانه کمتر صورت گرفته است و بیشتر به آئیننامههایی اکتفا شده است که بیش از آنکه تاثیرگذار باشند، با گذشت زمان و عدم تاثیرگذاری، مأیه ناامیدی شدهاند.
این استاد ارتباطات افزود: حوزه روابط عمومی، حوزه بسیار مهمی است. اصولا نوعی از دیپلماسی درونی و بیرونی کشور در سطح کلان است که باید مورد توجه قرار گیرد. سازمان، هر سازمان، بدون حوزه ارتباطی که به نام حوزه روابط عمومی نامیده شده است، نمیتواند با جامعه مرتبط باشد. این ارتباط، ارتباط ساده نیست. نوعی از «گفتمانسازی» است، گونهای از «تفاهم دائمی» است و به عبارتی ایجادسازی یک «معنای مشترک» میان سازمان و مردم است. بنابراین، نه تنها ضرورت دارد که باید مورد توجه قرار گیرد، بلکه حیات سازمان به آن وابسته است.
وی گفت: هم اکنون بیش از جشن گرفتن سالروز ارتباطات و روابط عمومی، علاقمندان و کارشناسان روابط عمومی در صدد بودهاند که در سالهای اخیر، «هفته روابط عمومی» را نیز مطرح کنند و این هفته را جشن بگیرند و فعالیتهایی را در این زمینه داشته باشند. تحلیل گفتمانی طرح این هفته، این است که آنقدر روابط عمومی در دیدگاه مدیران، کارشناسان، کارگزاران و مردم جامعه اهمیت پیدا کرده است که یک روز برای بزرگداشت این حوزه کم بوده و نیازمند یک هفته است. اما تحلیل عمیقتر آن میتواند بیانگر آن باشد که روابط عمومیها تاثیرگذاری یک روز را برای طرح اهمیت و متقاعدسازی سازمان و جامعه در مورد روابط عمومی را کافی ندانسته و با طرح یک هفته، در صدد هستند که حداقل یک جریان و یک گفتمان ارتباطی در حوزه روابط عمومی ایجاد کنند.
دکتر بشیر تصریح کرد: زمینهسازی فعالیت برای علاقهمندان روابط عمومی فراتر از یک هفته فعالیت در این زمینه است. در حقیقت، مساله در «باور سازمانی» و «اعتقاد مردمی» نهفته است. به عبارت دیگر در شرایطی که هنوز سازمان بطور کلی و مدیران سازمان بطور اخص، باور جدی در مورد کارکردهای ارتباطی روابط عمومی ندارند و جامعه نیز اثرات این ارتباط را بخوبی مشاهده نکردهاند، نمیتوان دل به این کارها بست. البته این مساله به معنای عدم تاثیرگذاری حداقلی این نوع فعالیتها نیست.
منبع: برگرفته از وب سایت شخصی دکتر حسن بشیر
در گفتگو با دکتر حسن بشیر
پیشنهاد گردید:
«هفته تعطیلی روابط عمومی ها»
دکتر حسن بشیر، نامی آشنا در حوزه ارتباطات و روابط عمومی است. وی استاد ارتباطات بین الملل است که کارشناسی ارشد و دکترای خود را در حوزه ارتباطات بین الملل از دانشگاه های انگلستان گرفته است. وی در سالهای 1380 تا 1384 مدیر آکادمی اکسفورد برای تحصیلات عالی در شهر آکسفورد انگلستان و مدتی نیز رئیس مرکز مطالعات اسلامی لندن بوده اند. نامبرده در سال 1384، پس از اقامت طولانی در انگلستان به کشور بازگشت و در دانشگاه امام صادق (ع) مشغول تدریس و پژوهش گردید. در ده سال گذشته مسئولیت های مدیر گروه دین و ارتباطات، معاون پژوهشی و رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) را عهده دار شدند و هم اکنون سردبیر دوفصلنامه دین و ارتباطات این دانشگاه می باشند.
نامبرده علاوه بر اینکه چندین بار پژوهشگر برتر شناخته شده اند، از وی بیش از 20 کتاب تالیفی و ترجمه ای و ده ها مقاله علمی –پژوهشی تا کنون منتشر شده است.
س: آقای دکتر چرا در سالروز ارتباطات و روابط عمومی، موضوع هفتة تعطیلی روابط عمومی ها را مطرح می کنید؟
ج: در مورد روابط عمومی ها تا کنون صحبت های زیادی شده است. هم اکنون سه تجمع سالیانه بزرگ وجود دارد که می توان آنها را مهمترین تجمع ها در حوزه روابط عمومی دانست. اولی: کنفرانس بین المللی روابط عمومی ایران، دومی: همایش روابط عمومی الکترونیک و سومی: سمپوزیوم روابط عمومی است. تلاش مسئولان و همکاران این سه تجمع نیز قابل تقدیر است. بهر حال تلاش در این حوزة مهم، باید صورت گیرد. از طرف دیگر، برخی از انجمن ها در این رابطه نیز وجود دارند که شاید بتوان گفت مهمترین آنها «انجمن متخصصان روابط عمومی» است که بیشترین فعالیت ها را در این زمینه دارد.
تقریبا و حداقل در یک دهه اخیر که موضوع روابط عمومی ها به عنوان یک بحث نسبتاً داغ و ضروری در کشور مطرح بوده، بسیاری از سخنان در این زمینه طرح شده اند. کتاب های زیادی نیز در این رابطه نوشته شده است. مؤسسة «کارگزار روابط عمومی» بیش از 100 کتاب در این زمینه از استادان و صاحب نظران منتشر کرده است، انتشارات سیمای شرق، اگر چه فعالیت انتشاراتی خود را در چند سال اخیر آغاز کرده اما کتاب های متعددی در این زمینه منتشر نموده است. بنابراین می توان گفت که اگر صحبتی در این زمینه بوده است حداقل به اشکال مختلف مطرح شده و سازمان ها و مدیران و کارگزاران آنها تا اندازه زیادی با این نوع مطالب آشنایی پیدا کرده اند.
علیرغم این همه حجم قابل توجه از فعالیت، اما متاسفانه می بینیم که نه سازمان ها و نه در نهایت دولت که به یک معنا باید حمایت کافی و لازم از فعالیت های اجتماعی کشور داشته باشد، توجه کافی به این حوزه مهم ارتباطی دارند. اینکه می گویم دولت، مقصودم دولت خاصی نیست. اتفاقا همه دولت ها بعد از انقلاب اسلامی، البته بطور کلی، توجهاتی به این حوزه داشته اند، اما اقدامات عملی در این زمینه متاسفانه کمتر صورت گرفته است و بیشتر به آئین نامه هایی اکتفا شده است که بیش از آنکه تاثیرگذار باشند، با گذشت زمان و عدم تاثیرگذاری، مأیه ناامیدی شده اند.
حوزه روابط عمومی، حوزه بسیار مهمی است. اصولا نوعی از دیپلماسی درونی و بیرونی کشور در سطح کلان است که باید مورد توجه قرار گیرد. سازمان، هر سازمان، بدون حوزه ارتباطی که به نام حوزه روابط عمومی نامیده شده است، نمی تواند با جامعه مرتبط باشد. این ارتباط، ارتباط ساده نیست. نوعی از «گفتمان سازی» است، گونه ای از «تفاهم دائمی» است و به عبارتی ایجادسازی یک «معنای مشترک» میان سازمان و مردم است. بنابراین، نه تنها ضرورت دارد که باید مورد توجه قرار گیرد، بلکه حیات سازمان به آن وابسته است.
س: آقای دکتر، اگر این حوزه اهمیت زیادی دارد، چرا پیشنهاد تعطیلی یک هفته ای آن را مطرح می کنید؟
ج: اتفاقا سوال اصلی همین است و نیازمند توضیح کافی است. ببینید، هم اکنون بیش از جشن گرفتن سالروز ارتباطات و روابط عمومی، علاقمندان و کارشناسان روابط عمومی در صدد بوده اند که در سالهای اخیر، «هفته روابط عمومی» را نیز مطرح کنند و این هفته را جشن بگیرند و فعالیت هایی را در این زمینه داشته باشند. تحلیل گفتمانی طرح این هفته، این است که آنقدر روابط عمومی در دیدگاه مدیران، کارشناسان، کارگزاران و مردم جامعه اهمیت پیدا کرده است که یک روز برای بزرگداشت این حوزه کم بوده و نیازمند یک هفته می باشد. اما در حقیقت، تحلیل عمیقتر آن می تواند بیانگر امر دیگری نیز باشد. اینکه روابط عمومی ها تاثیرگذاری یک روز را برای طرح اهمیت و متقاعدسازی سازمان و جامعه در مورد روابط عمومی را کافی ندانسته و با طرح یک هفته، در صدد هستند که حداقل یک جریان و یک گفتمان ارتباطی در حوزه روابط عمومی ایجاد نمایند. شاید این کار، برای مدتی بتواند بیش از آنکه اصل مساله را محقق سازد، نوعی از زمینه سازی فعالیت برای علاقه مندان روابط عمومی ایجاد نماید، اما موضوع فراتر از یک هفته فعالیت در این زمینه است. در حقیقت، مساله در «باور سازمانی» و «اعتقاد مردمی» نهفته است. به عبارت دیگر در شرایطی که هنوز سازمان بطور کلی و مدیران سازمان بطور اخص، باور جدی در مورد کارکردهای ارتباطی روابط عمومی ندارند و جامعه نیز اثرات این ارتباط را بخوبی مشاهده نکرده اند، نمی توان دل به این کارها بست. البته این مساله به معنای عدم تاثیرگذاری حداقلی این نوع فعالیت ها نیست. بهر حال هر اقدام، در هر حوزه، می تواند تاثیراتی را بر جای گذارد که این فعالیت ها نیز تابع همین قانون کلی است.
اما آیا با چنین حرکاتی واقعیت روابط عمومی ها برای سازمان و جامعه بخوبی روشن شده است و به یک جریان ضروری اجتماعی که توانسته باشد اثرات فراوانی بر توسعه و تحولات کشور بگذارد مورد توجه قرار گرفته است؟ قطعا پاسخ این سوال، خیلی مثبت نیست. و اینجاست که باید به این مساله توجه فراتری صورت گیرد. بنظر می رسد اگر هر سال نه یک هفته، بلکه یک ماه و یا یک فصل کامل نیز بزرگداشتی در این رابطه صورت گیرد، باز هم آنچه که مورد نظر است، به دست نخواهد آمد. در این رابطه چاره چیست؟
س: اتفاقا، سوال بعدی ما در این زمینه همین بود، پس چاره چیست؟
ج: بنظرم به جای یک هفته بزرگداشت روابط عمومی، «هفته تعطیلی روابط عمومی» مطرح گردد. البته این تعطیلی به معنای اعتراض یا مخالفت نیست، بلکه آنچه که در این زمینه مورد نظر چیز دیگری است که باید به شکل دقیق مورد توجه قرار گیرد.
هر امر ضروری که به شکل جدی مورد توجه قرار نگیرد، بیانگر این است که مشکلی جدی در رابطه با آن وجود دارد. به عنوان مثال، موضوع آب در کشور یک امر بسیار جدی است، اما بهیچ وجه به عنوان یک «بحران دائمی» مورد توجه نبوده است. نه مسئولان و نه مردم و نه رسانه ها به شکل جدی به آن نپرداخته اند و زمانی که مقدار ریزش باران کمی افزایش می یابد و مقداری از سدهای ما با آب روبرو شوند، این موضوع مطرح می شود که بحران آب مهار است و دیگر جای نگرانی نیست. در حالیکه واقعا مساله آب یک بحران جدی است و اگر به شکل خاص و دائمی مورد برنامه ریزی نشود، قطعا کشور را با نوعی از مهاجرت روبرو خواهد کرد و جغرافیای کشور به شدت از این مساله متأثر خواهد شد. روابط عمومی نیز اگر چه به اندازه آب اهمیت ندارد، یا حداقل اهمیت آن احساس نمی شود، اما همه اذعان دارند که یک امر ضروری برای ایجاد ارتباط، تفاهم، تعامل و تبادل اطلاعات، تولیدات و تصمیمات است. بنابراین عدم توجه کافی به این امر مهم می تواند نوعی از بحران را ایجاد نماید. در این وضعیت اگر اطلاعات بخوبی به جامعه منتقل نشود، تولیدات به شکل مناسب به جامعه معرفی نشود و تصمیمات در سطح جامعه به صورت بهینه منتقل نشوند، یک بحران اجتماعی و فرهنگی و احیانا سیاسی می تواند به وجود آید که بیش از بحران آب می تواند کشور را دچار اختلال کند. اگر به این مقوله به لحاظ آثار آن توجه گردد، آنگاه اهمیت روابط عمومی مشخص تر می شود. برای اینکه این وضعیت مورد توجه قرار گیرد، پیشنهاد می شود که یک هفته، فقط یک هفته، روابط عمومی ها در سطح کشور فعالیت های تبلیغاتی و خبری و ارتباطی خود را تعطیل کنند و به جای آن به یک امر بسیار مهم بپردازند که مهمترین محورهای آنها را مطرح می کنم.
نخست: به جای اینکه در صدد تبلیغ برای سازمان باشند، در صدد بررسی اشکالات، انتقادات و طرح های تبلیغاتی و ارتباطی سازمان باشند. یک هفته صادقانه و صمیمانه در این زمینه بنشینند و مطالعه کنند، بررسی نمایند و به صورت جدی به موضوع روابط عمومی فکر کنند که چگونه می تواند رابطه سازمان را با جامعه بهبود بخشد.
دوم: قطعا مدیران در وضعیت مزبور، ارزیابی خاص خود از مهم یا غیرمهم بودن روابط عمومی ها در سازمان را خواهند داشت. به عبارت دیگر، در این شرایط است که مدیران سازمان بطور واقعی با مساله ضرورت یا عدم ضرورت روابط عمومی ها روبرو خواهند شد و به عبارتی با یک «واقعگرایی عملیاتی» روبرو خواهند بود. در این صورت، بهترین زمینه به وجود خواهد آمد که مدیران با کارشناسان و کارگزاران روابط عمومی در این زمینه بررسی های خود را آغاز کنند و مسائل را با واقعیت بیشتری مورد کنکاش قرار دهند.
سوم: مردم، با این واقعیت جدید روبرو خواهند بود که چیزی در جامعه تغییر کرده است. یک شرایط جدیدی ایجاد شده است که بدون دخالت تبلیغات با واقعیت تولیدات روبرو شوند. این شرایط درجه نیازمندی جامعه را به تبلیغات روابط عمومی ها روشنتر می کند. آیا واقعا این تبلیغات توانسته اند نیازهای اجتماعی جامعه را برآورده سازند؟ آیا در جهت بالندگی اجتماعی حرکت کرده اند؟ آیا جامعه در نبودن آنها احساس خلأ کرده است؟ بهر حال این مسائل باید روزی مورد بررسی قرار گیرند و در این هفته می توان نوعی از نیازسنجی را انجام داد.
چهارم: مهمتر از همه توجه کارشناسان و کارگزاران روابط عمومی ها به خود می باشد. این هفته فرصتی طلائی برای «خودبازنگری» خواهد بود که به دور از قیل و قال تبلیغاتی، این افراد به خود بیایند و «خودارزیابی» از خود و فعالیت های خود داشته باشند. آیا واقعا منافع سازمان را در جهت منافع کشور می بیند؟ آیا تا کنون صادقانه و با شفافیت کامل با مردم صحبت کرده اند؟ آیا ضعف ها و کاستی را به مردم منعکس کرده اند؟ آیا دست آوردها را به صورتی که وجود دارند بدون مبالغه مطرح کرده اند؟ و آیا اخلاق ارتباطی را بطور کامل به اجرا گذاشته اند؟
بهر حال ما نیازمند یک فرصت برای ارزیابی خود و فعالیت های سازمان داریم. متاسفانه این فرصت هیچ گاه به دست نمی آید. تازه با وجود هفته روابط عمومی، فعالیت های کارشناسان و کارگزاران این حوزه بیشتر می شود و هر کس به این فکر است که به گونه ای خود، سازمان، فعالیت ها و رویکردهای خود را مطرح کند. اما در این رابطه جایی برای ارزیابی و نقد از فعالیت ها خود باقی نمی ماند.
س: آقای دکتر، فکر می کنید که آیا این پیشنهاد عملی است؟ و اگر اتفاق بیفتد مثلا سازمان بطور جدی تر، اهمیت بیشتری به موضوع روابط عمومی خواهد داد؟
ج: ببینید اصولا هر پیشنهادی قوت ها و ضعف های خود را دارد. شاید بزرگداشت ها و سالگردها برای روابط عمومی ها عاملی برای مطرح شدن جدی تر آنها باشد، اما اگر در این روزها و هفته ها، کارگزار روابط عمومی سازمان، به سازمان خود نپردازد و زمینه هایی برای اظهار وجود بیشتری برای مدیران خود تهیه نکند، اصولا این روزها و هفته ها برگزار خواهند شد؟ بنظر می رسد که این امر بسیار بعید باشد. لذا باید به فکر چارة دیگری افتاد. آنچه که پیشنهاد شده است شاید به نتیجة کافی و قطعی نرسد، اما می تواند تلنگری برای سازمان و جامعه و کارشناسان و کارگزاران باشد که باید به فکر چاره بود. در شرایط کنونی، ما منتظر یک تحول بزرگ در چند ماه آینده هستیم که امیدواریم با موفقیت هایی که در پرونده هسته ای به دست خواهیم آورد، درهای کشورهای دیگر به روی ما بازتر شود و ارتباطات کشور در حد وسیعتری با جهان صورت گیرد. آیا ما برای این مرحله آمادگی کافی داریم؟ قطعا در هر سازمانی اعم از دولتی و غیردولتی روابط عمومی مهمترین مسئولیت برقراری این ارتباط را دارد؟ آیا روابط عمومی ها در این سطح هستند؟ آیا به ادبیات جهانی ارتباطات و روابط عمومی آشنایی دارند؟ آیا به زبان تعامل با جهان آشنا هستند؟ آیا اخلاق رفتاری مناسب برای ارتباط با دیگران را در سازمان و افراد دست اندرکار نهادینه کرده اند که بتوانند این مسئولیت را بخوبی انجام دهند؟ و صدها سوال دیگر که معمولا بدون پاسخ می ماند. ما باید برای این مرحله سرمایه گذاری جدی بکنیم. مرحله جدید، اگر بخوبی مدیریت نشود می تواند به یک بحران فرهنگی و هویتی تبدیل شود. ارتباطات در این زمینه تنظیم کننده درون و بیرون انسان در جامعه است. اگر این وضعیت به یک تعادل مناسب نرسد، بحران اجتماعی و فرهنگی به وجود می آید و نوعی از خودبیگانگی به دلیل هجوم ارتباطات بیرونی به کشور به وجود خواهد آمد که قطعا از بحران های دیگر اگر بیشتر نباشد، کمتر نخواهد بود.
لینک ها:
http://www.shara.ir/view/16690/
بزرگترین نعمت زندگی من
(به یاد شیخ اخلاق، حضرت آیت ا...مهدوی کنی (ره))
بر سر مزارت نشسته ام و تو را می خوانم بدون هیچ حجابی. قامتی بودی به بلندای خودت که بینظیر بود. شیخ اخلاق هستی و عارف زمانه. فقیه نستوه و مبارز آگاه بودی و فراتر از همه «عالم با بصیرت».
هیچگاه تو را اینگونه شفاف ندیده بودم در زندگی خود. اما آن روز بر سر مزارت دانستم که در عین نبودن، حاضری و در عین مردن، زنده ای و ما مردگانی بیش نیستیم که ادای زنده ماندن را در می آوریم.
عهد خود را تجدید کردم با تو، همچون هر سال که در آغاز آن تو را زیارت می کردم. و امروز نیز چنین کردم. عهد من و تو هنوز استوار و پابرجاست. نه زمانه آن را به تباهی می برد و نه اغیار آن را به بیراهه می کشانند.
محکم و استوار بر همان عهدی هستم که هرگاه به زیارت تو می آمدم در همان آغاز زمزمه می کردی: «هل انت علی العهد الذی کنّا علیه» (آیا تو بر همان عهدی که بین ما تو بود، هستی؟) و من خاضعانه عرض می کردم: آری، انشاء ا... همین طور است.
اکنون بر سر مزارت آمده ام تا آن عهد و بیعت را تجدید کنم. در همان آغاز صدای تو در ذهن و قلبم می پیچد. گویی زمین و آسمان دهان شده بودند و با تو زمزمه می کردند: هل انت علی العهد......آیا تو بر همان عهدی......و من فریاد می زدم که آری، با قلبم و روحم و جوارحم.
صدای من چون کبوتری در آسمان به پرواز در آمد و در دستان تو جای گرفت. صدا گاهی تجسمی می شود که می توان آن را لمس کرد، گرفت و در قلب و دستان خود جای داد.
آرام می گیرم از اینکه باز مرا پذیرا شدی همچون روزهایی که علیرغم سختی ها و تراکم کارها مرا می پذیرفتی برای سلامی و تجدید بیعتی.
شکر می کنم خداوندگار را که مرا با تو آشنا کرد.
بزرگترین نعمت زندگی ام را همین می دانم، و بس.
حسن بشیر
پس از زیارت مزار حضرت آیت ا...مهدوی کنی در روز پنجشنبه مورخ 24/2/1394- شهر ری، بارگاه عبدالعظیم حسنی.
خلاصه کتاب حقوق فناوری اطلاعات
نوشته: اندرو موری
در لینک ذیل:
http://anthropology.ir/node/15862
مخاطرات ناسیونالیسم نژادی
دکتر حسن بشیر
استاد ارتباطات بینالملل
منبع: روزنامه ایران- شماره: 5910- سه شنبه 1 اردیبهشت 1394
«ناسیونالیسم» و «نژادگرایی» دو روی یک سکه هستند که اگر یک روی آن در یک جامعه برجسته شود، روی دیگر آن نیز در عمل و رفتار اجتماعی تجلی مییابد. اسلام، برای از بین بردن چنین رفتار فردی و اجتماعی و جلوگیری از رشد آن به مثابه یک آنومی، «برابری انسانها» را به عنوان یک اصل مهم اسلامی و «تقوی» را شاخص آن قرار داد.با چنین رویکردی، اسلام، هیچگاه ملتها و یا زبانهای گوناگون را نفی نکرد، اما ناسیونالیسم افراطی را یک رویکرد ناشایست و نژادگرایی را یک امر ضداسلامی خواند و راه دوری از این بیماری اجتماعی را «برابری انسانها» از هر جنس و رنگ ونژاد و احترام به «انسان» در شرایط عام خود دانست. حادثه تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، بیش از آنکه به مثابه یک اقدام ناشایست و شنیع بین دو فرد تلقی شود، در سطح کلان، مسأله ناسیونالیسم و نژادپرستی را به شکل کور و در برخی موارد با احساسات تند و غیرعقلانی و بهدور از منطق برجسته نمود. ملت ایران، ملت متمدنی است که با اسلام آوردن، تمدن آن متعالی، هدفمند و الهی شد. مهمترین شاخصه این ملت، فهم بلند و منطق استوار آنها است که توانست ادبیات اسلامی را در حوزههای مختلف خود غنیتر کند و اتفاقاً بیشتر اندیشمندان بزرگ مسلمان آن، به زبان عربی سخن گفتند و کتابهای خود را با این زبان به نگارش در آوردند. در هیچ برههای از تاریخ اسلامی، علی رغم اینکه برخی از دولتهای گذشته در جهان اسلام، کشتارها و جنایتهایی مرتکب شدهاند، اما هیچگاه حتی یک اندیشمند ایرانی و یا جامعه اسلامی ایران آن زمان، این رویدادها را به عنوان تقابل عرب و عجم ندانسته و واژه «عربستیزی» کمترین جایگاهی در میان ادبیات ما داشتهاست. حادثه فرودگاه جده نیز، به دلایل فراوان، نباید به عاملی برای گسترش «نژادپرستی» و «عربستیزی» در جامعه اسلامی ما که خود در بخشهایی از تاریخ قربانی اینگونه رویکردها بوده است، بدل شود.
1 -اصولاً نژادپرستی هیچ جایگاهی در اسلام ندارد. قرآن کریم به زبان عربی است. پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) ما همگی در جامعه عربی و در منطقه حجاز که امروز عربستان سعودی بخش مهمی از آن را تشکیل میدهد، متولد شدهاند و به زبان عربی سخن گفتهاند.
عشق و علاقه ایرانیان به خاندان اهل بیت(ع) تا آنجا پیش رفتهاست که هیچگاه این وابستگی عربی، به مثابه یک امر «جداکننده فرهنگی و اجتماعی و دینی» تلقی نشدهاست، بلکه به عاملی پیوند دهنده و همدلکننده فرض شدهاست.
2 -بیداری اسلامی در جهان اسلام که عمدتاً در جهان عرب است، در عشق و علاقه آنان به حضرت امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی و ملت ایران ریشه دارد.
شکلگیری این بیداری خود بزرگترین نشانه طرد تفکر «ایرانستیزی» است که استکبار جهانی و ایادی آنها در منطقه، در تلاش است که آن را به یک «ویژگی عمومی جوامع عربی» تبدیل کند.
جنگ صدام علیه ایران، خود بزرگترین توطئه در همین جهت بود که با شکست نهایی روبهرو شد.
3 - ایران ما از اقوام مختلف و از جمله قوم عرب تشکیل شدهاست که تعهد همه آنان به نظام اسلامی، رهبر معظم انقلاب و دولت جمهوریاسلامی هیچگاه کمرنگ نشدهاست.
طرح شعارهای «نژادپرستانه مبتنی بر عربستیزی» وحدت اجتماعی کشور را نشانه میرود و جریانی نامقدس برای دورکردن اقوام ایرانی از همدیگر و توطئهای بزرگ برای گسترش کینه و انتقامجویی در میان ایرانیان است که البته مردم هوشمند ما آگاهند به دستها و نیتهای پنهانی که درصدد آسیبرساندن به وجهه دین و اخلاق و وحدت ایرانیان هستند.
4-جداسازی مسائل اجتماعی از یکدیگر و ارزیابی اقداماتی که توسط افراد، جوامع و دولتها در همه سطوح صورت میگیرد، باید به شکل منطقی، به دور از احساسات تند با توجه به مصالح ملی،
آیندهنگری و مهمتر از آن بر اساس اصول مسلم اسلامیصورت گیرد.
تجربه جامعه ما در بحرانهای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همیشه به گونهای بودهاست که سربلند از همه تجربهها برخاسته و توطئههایی که در تلاش بودهاند که بدنه جامعه اسلامی را در دام تفرقه بیندازد، را در نطفه خفه کردهاست.
5-آنچه در فرودگاه جده اتفاق افتاد، حتی اگر به شکل برنامهریزیشده انجام گرفتهباشد، بیش از آنکه بخواهد احساسات ملت ایران را جریحهدار کند(که بشدت جریحهدار کرده است)، اهداف مهمتری را نشانه رفتهاست که آثار آن در گونههای مختلف «عربستیزی»، «دینستیزی»، «حجستیزی»، «قومستیزی» و برجستهسازی نوعی از «نژادپرستی ایرانی» و «بازگشت به جاهلیت غیراسلامی» تجلی یافتهاست که میتواند در سطح کلان خود، نوعی از گسترش درگیری ایران با همسایگان عرب، دورکردن قوم عربزبان ما از انقلاب و جامعه ایران را هدف گرفتهباشد و بالاخره به شکست کشاندن «دیپلماسی تعامل با جهان» و بویژه کشورها و ملتهای منطقه را در نظر داشتهباشند که سیاست مهم دولت تدبیر و امید بودهاست و آثار موفقیتهای آن در دوران این دولت تا اندازه زیادی دیده شدهاست.
6-ایستادگی و استقامت ایران بر اهداف خود در پرونده هستهای، کشتار بیرحمانه ملت مسلمان یمن توسط عربستان، موفقیتهای بهدست آمده در همکاری ایران و عراق در شکستدادن داعش و راندن آنان از مناطق مختلف و بسیاری از حوادث مهم جهانی و منطقهای، جامعه ایران اسلامی و بهطور کلی جهان اسلام را با حقانیت انقلاب اسلامی، حمایت جمهوری اسلامی از جوامع اسلامی، ایستادگی نظام اسلامی و رهبری آن در کنار ملتهای مظلوم و تلاش برای حل مشکلات آنان، آشناتر و آگاهتر کردهاست و در مقابل آن وابستگی برخی از رژیمهای عربی و منطقه به استکبار جهانی، بیرحمی و استبداد برخی از حکام منطقه و فساد و تباهی آنان را برملا کرده است که خود دستاوردهای مهمی برای جوامع اسلامی منطقه به شمار میروند.
حادثه جده، در برابر همه آنچه گفته شد در تلاش بودهاست که جوامع اسلامی، بویژه جامعه اسلامی ایران را از وضعیت کنونی جهان و منطقه دور کند و آن را درگیر حرکتهای نژادپرستانه در اشکال عربستیزی و غیره سازد و به خیال خام خود به وجهه دین، اخلاق و ملیت ایرانیان آسیب رسانند.
7 -قطعاً تجربه عمیق اجتماعی و سیاسی از آنچه در این زمینه در فرودگاه جده اتفاق افتادهاست، میتواند به یک آزمایشی بزرگ برای ملت و فرهنگ ما بدل شود که از سویی میتواند جدیت رژیم عربستان را با اقدام فوری در محاکمه عاملان آن حادثه نشان دهد، همچنین ایستادگی دولت در پیگیری این حادثه و دفاع از حقوق ملی را به نمایش درآورد و مهمتر از همه توطئه «عربستیزی» و گرایش به رویکرد «نژادپرستی» را با اخلاق بلند و فهم عمیق جامعه ایرانی با شکست روبهرو سازد.
لینک:
ضرورت سیاستهای تدبیر محور بر علیه تفرقه در جهان اسلام
همشهری آنلاین- دیدگاه > جهان
جمعه 28 فروردین 1394 - 15:20:55 | کد مطلب: 292423
دکتر حسن بشیر*:
در جهان اسلام، جمهوری اسلامی ایران «محور وحدت اسلامی» و رژیم عربستان «محور تفرقه» به شمار میآید. این وضعیت تقابلی، سالها است که به مثابه یک سیاست دولتی و یک دیپلماسی عمومی در بدنة جوامع اسلامی جریان دارد.
علیرغم اینکه حرمین الهی و نبوی در سرزمین حجاز قرار دارند و تصور میرفت که دولتهای حاکم بر این سرزمین نه تنها باید حرمت این دو حرم الهی را نگه دارند، بلکه علاوه بر آن خادمان واقعی مسلمانانی باشند که به این دیار رنج سفر را بر خود هموار میسازند، باشند و حرمت آنان را نگه دارند، اما متاسفانه در طی سالهای متوالی در این سرزمین شاهد حرمت شکنیها نسبت به حرمین و عاشقان آن بودهایم و گویا این داستان همچنان ادامه دارد.
با روشن شدن برخی از زوایای موضوع آزار و تعرض جنسی به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، میتوان این حرکت ضد اخلاقی و مجرمانه را به مثابه یک «سیاست کثیف برای گسترش تفرقه در جهان اسلام» تلقی کرد، که نه تنها دولت عربستان عامل اصلی آن تلقی میشود، بلکه ساختارهای مذهبی که ریشه در وهابیت و سلفیگری دارند، عهدهدار گسترش این سیاست میباشند.
تحلیل وضعیت کنونی در منطقه نشاندهنده این است که رژیم حاکم بر عربستان سعودی، با تمام توان و بکارگیری ابزارهای سیاسی- نظامی، در کثیفترین و بدترین اشکال آنها در صدد است که با هر حرکت آزادیخواهانه، اسلامگرایانه، مردممحور و ضد استبدادی به مقابله برخیزد و حربه تیز خود را نه تنها به سوی همه مسلمانان منطقه نشانه رفته، بلکه مهمتر از آن عامل اصلی این تحول و مرکز ثقل جهان اسلام در این بیداری همگانی اسلامی را جمهوری اسلامی ایران دانسته و در صدد است که با همه توان خود با بکارگیری هر نوع ابزاری که میتواند در جهت گسترش تقابل و درگیری باشد، در جهت تخریب اسلام، مسلمانان و بخصوص جمهوری اسلامی ایران قدم بردارد.
البته در این زمینه میتوان با قاطعیت گفت که تاریخ، بزرگترین آزمایشگاه انسان است و این حرکتهای کثیف، ضد انسانی و بر خلاف آرمانهای بلند اسلامی هیچگاه به نتیجه نرسیده و نخواهد رسید و سیاهی و بدنامی آن، قطعاً بر روی رژیمهایی سایه خواهد افکند که سردمدار این تحرکات میباشند.
مساله به وجود آمدة اخیر که به سرعت در حال تبدیل شدن به یک ابزار جدیدی در جهت اعمال فشار بر مسلمانان به مثابه یک سیاست تفرقهای است، نیازمند یک مطالعه جدی است که به برخی از محورها و پیامدهای مهم آن اشاره میشود.
1- تعرض ضداخلاقی انجام شده، با اجازه دو پایگاه مربوط به قدرت سیاسی- دولتی و دینی- وهابی در عربستان انجام گرفته و به هیچ وجه یک حرکت ساده متعلق به افراد معمولی نیست. بنابراین، این حرکت را باید در یک سطح وسیعتری مورد تحلیل قرار داد و برای برخورد مناسب و مهار کردن آن، با دوراندیشی و حکمت برنامهریزی کرد.
2- رژیم عربستان در تلاش است که حرکتهای اسلامی منطقه و به ویژه جمهوری اسلامی ایران را به انفعال واداشته و آنان را به تقابل هر چه بیشتر در هر زمینهای وادارد. اشغال بحرین و تحمیل جنگ بر ملت مسلمان یمن، تلاش برای تخریب در موفیقتهای احتمالی پرونده هستهای با هر قیمت و بسیاری از تحرکات دیگر و از جمله تعرض به دو نوجوان ایرانی همگی در مسیر «تلاش برای گسترش تفرقه در جهان اسلام» میباشد. بنابراین، در چنین شرایطی آنچه که اهمیت دارد، برنامهریزی دقیق همراه با تدبیر و حکمت و بر پایه مصلحت و عزت برای برخورد مناسب با چنین توطئههایی است.
3- دولت و ملت در سال «همدلی و همزبانی» باید همگام و همراه یکدیگر در جهت عزت، مصلحت، تدبیر و بالاخره تصحیح و تعدیل جریانهای انحرافی در جهان اسلام گام برداشته و احقاق حقوق ملی را در سایه احقاق حقوق اسلامی دانسته و حقوق جوامع اسلامی را به مثابه یک حق مسلم هر مسلمان تلقی نمایند. با چنین دیدگاهی است که میتوان همدلی و همزبانی را نه تنها میان دولت و ملت در جامعه اسلامی ایران گسترش داد، بلکه «همدلی اسلامی» در جوامع دیگر جهان اسلام در مقابله با توطئههای تفرقهآمیز را نیز توسعه داد.
4- جلوگیری از سفر حج عمره را نباید به عنوان یک اقدام پایانیافته برای محکومسازی اقدام ضد اخلاقی مزبور تلقی نمود، بلکه محاکمه افراد خاطی و عذرخواهی رسمی دولت سعودی، کمترین اقدامی است که در این زمینه به عنوان مطالبه حقیقی مورد تاکید قرار گیرد و دولت و ملت در این زمینه هیچگاه آن را به فراموشی نسپرند. در یک تحلیل فراتر میتوان گفت که رژیم عربستان مدتها است که در صدد جلوگیری از هر گونه ارتباطات میان فرهنگی میان مردم ایران و سایر مسلمانان، تقویت دینی جامعه اسلامی با تجدید عهد با حرمین الهی، و بالاخره مجبور ساختن نظام اسلامی برای ورود به صحنه تقابل و درگیری بوده و هم اکنون در شرایط کنونی حساس منطقه و جهان، از کثیفترین شیوههای ضد اخلاقی استفاده نموده تا نه تنها دولتمردان ایران را به مقابله وادارد، بلکه احساسات عمومی مردمی را جریحهدار نموده تا برنامههای تفرقهای خود را در این زمینه به یک جریان تقابلی گسترده در جهان اسلام تبدیل نماید.
5- رژیم عربستان به عنوان «محور تفرقه در جهان اسلام»، از آغاز تا کنون در تلاش بوده است که با استفاده از همه ابزارهای، مذهبی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جنگ فرقهای مذهبی، تقابل سنی- شیعی، درگیری عرب و عجم را به مثابة «دیپلماسی تفرقهای» در جهان اسلام نهادینه سازد. بنابراین، حرکت اخیر را میتوان در همین راستا تحلیل و از افتادن در دام درگیریهای غیر اختیاری با آگاهی و تدبیر به شدت جلوگیری نمود. در این زمینه باید همدلی و همراهی جهان اسلام و از جمله جهان مسلمان عربی را با مردم ایران و بر علیه آنچه که توسط دو عرب وابسته به رژیم عربستان، و نه عربها بطور کلی، مورد توجه قرار داد و از هر گونه تخاصم و تبدیل این حرکت به حرکت تفرقهانگیز عرب- عجم و یا سنی- شیعی به شدت جلوگیری نمود.
* استاد ارتباطات بینالملل
لینک:
http://hamshahrionline.ir/
details/292423/Opinions/ internationalviewpionts
تفکر انقلاب اسلامی با امام خمینی تحقق عملی یافت
دانشیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع):
تفکر انقلاب اسلامی با امام خمینی تحقق عملی یافت
امام خمینی(س) در حقیقت «بیدارسازی امت اسلامی» را نه تنها در حوزه فکری و اندیشه ای به وجود آورد، بلکه توانست در حوزه عمل و اقدام نیز مهمترین گام را برای تحقق عملی حاکمیت اسلامی در جهان معاصر بر دارد.
پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)- کد مطلب: 43328 | تاریخ مطلب: 15/02/1392
به گزارش پرتال امام خمینی(س) به نقل از فارس، حسن بشیر دانشیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در کنفرانس علما و بیداری اسلامی، با ارائه مقالهای به طرح نظریهای جدید در مورد فرایند «اسلام گرایی» در دوران معاصر پرداخت که از نظر خوانندگان میگذرد.
سه مرحله مهم در فرایند اسلام گرایی مطرح است که هر کدام به یکی از اندیشمندان و در حقیقت رهبران و علمای اسلامی وابسته میباشد.
مرحله اول، مرحله «بیدارگری اسلامی» است؛ دورهای که سید جمال الدین اسد آبادی به عنوان بزرگترین شخصیت اسلامی در ایجاد آن نقش اساسی داشته است. در حقیقت، سید جمال الدین، بنیان گذار مرحله «بیدارگری اسلامی» است.
در این مرحله آغازین، شوک اصلی در جوامع اسلامی برای ایجاد خیزش به سمت اسلام گرایی واقعی، وارد شد. حرکت سید جمال الدین، یک حرکت تک بعدی نبود که فقط به دنبال نفی استعمارگرایی و سلطه غرب بر جهان اسلام باشد.
این حرکت به دنبال «بیدار کردن جوامع اسلامی» برای بازنگری مجدد در هویت اسلامی و باز تولید این هویت بر اساس اصول و مبانی اسلامی بود که میبایست در همه زمینههای زندگی شکل گیرد.
مرحله دوم، مرحله «بیدارسازی اسلامی» است. این دوره با ظهور امام خمینی(س) به عنوان رهبر و شخصیت کاریزماتیک اسلامی که تاکنون جهان اسلام شاهد آن نبوده است، آغاز می گردد. امام خمینی(س)، در حقیقت «بیدارسازی امت اسلامی» را نه تنها در حوزه فکری و اندیشهای به وجود آورد، بلکه توانست، در حوزه عمل و اقدام نیز مهمترین گام را برای تحقق عملی حاکمیت اسلامی در جهان معاصر بر دارد.
امام(س)، در حقیقت، بیدارسازی اسلامی را در دو حوزه «فکر» و «عمل» به عینیت واقعی تبدیل کرد و نمونهای از اسلام واقعی را به جهانیان نشان داد. تحقق مرحله «بیدارسازی اسلامی» با بنیانگذاری «جمهوری اسلامی ایران» به اوج خود رسید. در حقیقت، تاسیس «جمهوری اسلامی ایران»، تجلی حرکت «بیدارسازی اسلامی در جهان معاصر» است.
این بیداری، نه تنها به دنبال ایجاد هوشیاری در جهان اسلام است، بلکه فراتر از آن، به دنبال ایجاد بیداری در همه جوامع انسانی است. لذا، پیام امام (س)، یک پیام جهانی است که برای همه مسلمانان و مستضعفان جهان میباشد.
مرحله سوم، مرحله «بیداری اسلامی» است. این مرحله، با هدایت و رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای، مطرح و در صدد ساختارسازی جدید جهان اسلام بر مبنای اصول و مفاهیم ناب اسلامی است. این بازسازی ساختار جهان اسلام، یک بازسازی صوری و ظاهری نیست، بلکه در تلاش است که ساختارهای زیربنایی و روبنایی این جهان را بر اساس مبانی اسلامی تغییر داده و تثبیت کند.
رهبری معظم انقلاب، بیداری اسلامی را در همه حوزههای فکری و عملی مورد توجه قرار داده و اصول و مبانی و در حقیقت «نقشه راه» این پدیده اسلامی را ترسیم کردهاند.
مرحله «بیدارسازی اسلامی» که با نام امام خمینی(س) پیوند خورده است، در حقیقت ظهور فکری و عملیاتی نظریه «جهان بینی فرانظری بیدارسازی اسلامی» را مطرح میکند که دارای ویژگیها و عناصر گفتمانی ذیل است:
1- جهان بینی اعتقادی (هویت سازی امت اسلامی)
2- جهان بینی اجتماعی (ساخت امت اسلامی)
3- جهان بینی سیاسی (نظام سازی سیاسی اسلامی)
4- جهان بینی جهادی (مقاومت سازی امت اسلامی)
5- جهان بینی تربیتی (قدرتمندسازی فردی و اجتماعی جامعه اسلامی)
6- جهان بینی جهانی (بیداری جهانی در راستای اصول اسلامی)
این جهان بینی، زیربنا و اصول فکری- عملی مرحله «بیدارسازی اسلامی» است که بنیانگذار آن امام خمینی(س) میباشد.
مرحله «بیداری اسلامی» مرحلهای است که در حقیقت، با هدایت فکری و عملی مقام معظم رهبری در جهان اسلام به وجود آمده است که این مرحله با چهار رویکرد اساسی شناخته میشود.
1- طرح نظریه گفتمان «بیداری اسلامی»
2- ایجاد منظومه معنایی «بیداری اسلامی»
3- تبیین و تفسیر بیدارسازی امام خمینی(س)
4- طراحی تفصیلی نقشه راه «بیداری اسلامی»
این چهار رویکرد اساسی توسط رهبری انقلاب به شکل مبسوطی که میتوان آن را در پنج گفتمان مهم ذیل مشاهده کرد، مطرح شده است:
اول: گفتمان ساخت نظریه بیداری اسلامی بر مبنای هدایت محوری و هویت سازی اسلامی
دوم: گفتمان الگوسازی فکری و عملیاتی بیداری اسلامی
سوم: گفتمان توانمند سازی سیاسی و بینالمللی بیداری اسلامی
چهارم: گفتمان جهانی سازی بیداری اسلامی با رویکرد تمدن اسلامی
پنجم: گفتمان آینده نگری بیداری اسلامی با تاکید بر فراگیری حاکمیت اسلامی
عوامل اساسی موثر در ایجاد حرکت و پدیده «بیداری اسلامی» عبارتند از:
1- پیروزی انقلاب اسلامی
2- استمرار نظام جمهوری اسلامی ایران
3- بیانات و رهنمودهای امام(س)
4- مدیریت معنایی و هدایت فکری و عملی مقام معظم رهبری
اسلام گرایی در جهان معاصر در حقیقت، شکل گیری تفکر اسلام انقلابی در جهان اسلامی است که با سید جمال الدین آغاز، با امام خمینی(س) تحقق عملی یافت و با مقام معظم رهبری مدیریت و هدایت و در حقیقت غنی سازی شد.
لینک: