لقای تو
آسوده خاطرم که نگاهم برای تو
در امتداد توست، همیشه، فدای تو
یک آسمان ستاره برای تو می شکفت
وقتی که می رسید به قلبم صدای تو
در لابلای عاطفه های شکوفه ها
بشکفت نغمه های بهار از صفای تو
در کوچه های عشق نسیمی نمی وزید
گر می وزد به نام تو و در هوای تو
من هر بلا زدوریت با جان خریده ام
تا روز وصل چون که شفا، در لقای تو
روزی که آفتاب تو بر من طلوع کرد
من سرزمین پاک شدم در ولای تو
*****
حسن بشیر-تهران
پنجشنبه 23/11/1393