وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

اساتید من- ۳

3- معلم من: حجت الاسلام آل طه

وی معلم فارسی و املا و انشا ما بود، در سطح متوسطه. تنها روحانی مدرسه بود که به سبک روحانیون متجدد حدود چهل و اندی سال پیش لباس می پوشید. خوش چهره و بسیار مرتب و شیک. مهربان و مشوق دانش آموزان برای یادگیری به ویژه در درس املا و انشاء. آنچه که به یاد دارم، تقریبا این بود که همه دانش آموزان از نظر املا بهترین ها شدند. یاد گرفتند که چگونه با کلمات رفیق باشند و چگونه آنها را بشناسند. غریبگی و غربت کلمات در درس ایشان معنا نداشت. هر چه بود دوستی و اُخت هر چه بیشتر با حروف و کلمات و جملات. بهمین خاطر بود که درس انشاء وی از بهترین درس ها بود. من در همین کلاس بود که یاد گرفتم چگونه با کلمات بازی کنم. آنها را بشناسم. با آنها دوست شوم و گاهی نیز  با آنها حرف بزنم و بگویم و بشنوم. در کلاس ایشان بود که یا من خودم را کشف کردم یا ایشان مرا کشف کرد. باور کنید اغراق نمی کنم. خود را در همان زمان گذاشته ام که چگونه فکر می کردم و چگونه دنیا را می دیدم. در درس انشای ایشان همیشه، انشای خود را در همان کلاس می نوشتم. نه طولانی نه کوتاه. به اندازه ای که توانائی یک کلاس اجازه می داد هم از نظر زمانی و هم از نظر موضوعی. و همانجا انشاء خودم را می خواندم. همیشه هم بیشترین ها نصیبم می شد. در چند درس هم برخی از جملات منظوم را نوشتم. معلم عزیزم مرا بسیار تشویق کرد. گویی کشفی کرده بود که من توانسته بودم بدون هیچ نگرانی و با کمال باوری از خود، شعری به زعم خودم بنویسم. هنوز تشویق های وی در روح و ذهنم نشسته است. راستی هم چقدر لذت بخش است تشویق های یک معلم نسبت به یک دانش آموز. این معلم خوب آنقدر بنده را تشویق کرد تا جرأت یافتم در یکی از سالهای ولادت حضرت علی (ع) کلماتی منظوم به شکل شعر بنویسم و سر صف که اول صبح همه دانش آموزان به صف می ایستادند بخوانم. این خواندن و این تشویق بود که در همان نوجوانی باعث گردید که اولین روزنامه دیواری مدرسه را با کمک یکی دیگر از دانش آموزان تهیه کنم. این روزنامه دیواری را در همان سال اول یا دوم متوسطه تهیه می کردیم با نوشته های کودکانه و کمی هم اظهار فضلهای بچه گانه. از همان زمان بود که با ادبیات و روزنامه نگاری و حرفه شریف خبرنگاری که امروز (17 مرداد 1389) روز خبرنگار هم هست آشنا شدم. و نمیدانستم که در پیری به همین راه خواهم رفت. راهی که اگر آن معلم مرا به آن رهنمون نمی کرد و تشویق نمی کرد و حمایت نمی کرد، نمی دانم که آیا به آن رو می کردم یا خیر؟ راستی هم ما بجز بازتولید همان معلمان خودمان نیستیم؟ نوعی از بازتولید که همراه با بازنمائی های گوناگون. اما گاهی امر بر ما مشتبه می شود. همان گونه که فرعون نیز صلای «انا ربکم الاعلی» سر داد. اما نمی دانست که خدای وی، همان است که رب و ارباب و اله و خالق اوست. و معلم، همان است که هر چه یاد داریم، ریشه در زحمات و تلاش ها و محبت ها و ناراحتی ها و عصبانیت ها و عشق های وی دارد. معلم، همیشه معلم می ماند. چه بخواهیم و چه صلای «انا فهیم و انا عالم» سر دهیم و خود را در مرداب نفس غرق کنیم و ناآگاه از کنار وی بگذریم و خود را به نادانی بزنیم و ادعای فهم و شعور داشته باشیم.

و این داستان همچنان ادامه دارد، چه بخوا هند و چه نخواهند.

حسن بشیر

17/5/1389

نظرات 4 + ارسال نظر
سید-بهشهر پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 http://sobheghazal


به نام خدا

استاد سلام!

خسته نباشی . طاعت و عبادت قبول.

استفاده کردم . کاملا همینطور است . ما هر چی داریم از بزر گان خود خصوصا دبیران محترم. ای کاش همه دبیران ِ اینگونه بودند. البته بنده به عنوان یک دبیر -باید توجه به خلا قیت و حس کنم دانش آموزی در وجودش رگه های از هنر و خلاقیت هست
یا باید معرفی نمایم یا تشویق کنم .
بی شک/تشویق می تواند کار ساز باشد.

شاد ذی

با سلام و احترام
و تشکر فراوان
طاعات و عبادات شما مورد قبول حق باشد
از لطفتان ممنون
بشیر

محمود فروزبخش پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:33

سلام علیکم
پیش از فرستادن این ایمیل به همایشی دعوت شدیم
همایش برای بنده چیزی برای گفتن نداشت
و احساس کردم از نظر علم ارتباط سر و گردنی از بقیه جوانان شرکت کننده بالاترم
خوب که دقت کردم متوجه شدم اکثر این تمایز از کلاس های شما ناشی شده است
یعنی من قبل کلاس های شما چیزی بودم و بعد آن چیز دیگری شدم
و این حقیقتی است
به هر حال نگاه ها غالبا در بسیاری جاها از منظر علم سیاست است
اما سیاست علمی است و ارتباطات علم دیگری است
و هر یک متخصص خود را می خواهد
هر چند سیاست و رسانه به هم گره خورده اما زاویه دید ما به رسانه از علم سیاست نیست از علم ارتباطات است
به هر حال در کلاس های شما به سیاست بها داده می شد بدون اینکه نگاه اصلی فراموش شود
نگاه اصلی سواد و فهم ارتباطات بود
با تشکر
مردد بودم که این حرف ها را بزنم یا نزنم
تا اینکه خودتان با نوشته اخیرتان به این تردید خاتمه دادید

سلام علیکم
از لطف و محبت شما ممنون
خوبی شما دانشجویان خوب است که همیشه روح ما را صیقل می دهد.
با تشکر
بشیر

مهدی فصاحت پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:34

سلام . منم یک استاد و معلم خوب دارم که با اینکه با هاشون دیگه درسی ندارم ولی هنوز هر از چندی از فضایل ایشان بهرهمند می شم .امیدوارم این ارتباط همچنان برقرار بمونه.
با تشکر از مطالب ارزشمندتون شاگرد علاقه مندتان
مهدی فصاحت

با سلام و احترام
امیدوارم که بنده نیز یکی از همان نمونه های خوب باشم. انشاء الله.
از لطف شما ممنونم
بشیر

حسن خسروی وقار جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:25 http://asheghtarin70.persianblog.ir/

سلامی به گرمی تابستان خدمت شما استاد بزرگوار.
«سلام مجنون» به روز شد و منتظر حضور گرم و نظرات راهگشای شماست...

با سلام و احترام و تشکر از لطف شما
خلاصه «خیلی خلاصه» را با مطلع ذیل واقعا خواندنی است. موفق باشید
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم



خیلی خلاصه عرض کنم:دوست دارمت!

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد