وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

وب نما: پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

پنجره ای بر مباحث میان رشته ای فرهنگ و علوم ارتباطات

اخرین امید

(اخرین امید)


پرواز کن بهر جا، کاینجا قفس نداریم

دعوای ماندن ای دوست با هیچکس نداریم

در خطة محبت هر کس برادر ماست

بیهوده نیست کاینجا خاشاک و خس نداریم

پیوندهای ما را وصفیست بی نهایت

جز دست دوستان را در دسترس نداریم

ای عاشقان کجائید؟ این باغ بی نفس ماند

در باغ خفته در غم، تاب نفس نداریم

جز دیدن رخ یار، دل آرزو ندارد

این آخرین امید است، دیگر هوس نداریم


حسن بشیر

سه شنبه- 23/4/1394

مفاهیم: ترجمه معکوس چیست؟

مفاهیم: ترجمه معکوس چیست؟


همشهری آنلاین - دکتر حسن بشیر:

تاریخ : یکشنبه 14 تیر 1394 - 20:30:26 کد مطلب:300165

سرویس خبری: کتاب> مترجمان

مفاهیم: ترجمه معکوس چیست؟

ترجمه معکوس که نوعی «فکر کردن به زبان دیگری» است، در فضای اندیشگی ایران اسلامی به منزله معرفی «خود اسلامی- ایرانی» به جهانیان است.

حرکت ترجمه معکوس در قرن‌های قبل به ویژه از جهان اسلام به جهان غرب آن روز وجود داشته و نوعی معرفی «خود» طبق نظریه گافمن است.

ترجمه معکوس؛ بایدها و نبایدها

معرفی فکر ایرانی- اسلامی، معرفی فرهنگ ایرانی- اسلامی، تقویت ارتباطات میان فرهنگی و برقراری پل‌های همکاری علمی میان اندیشمندان ایرانی و خارجی از اهداف ترجمه معکوس است.

ذیل این اهداف، توجه به کشورهای همجوار برای ایجاد ارتباط فرهنگی و انتقال تفکر ایرانی به آنان و توجه به اولویت‌های ترجمه برای ملل دیگر برای ایجاد ارتباط فکری - فرهنگی از مهمترین مسائل شایسته توجه در حرکت ترجمه معکوس است.

اهمیت ترجمه معکوس، در توصیف حرکتی برای ایجاد تفاهم بین‌المللی، توسعه ارتباطات میان فرهنگی و تقویت دیپلماسی فرهنگی ایران قابل بیان است؛ چه اینکه بدون ترجمه معکوس نمی‌توان تحولات و پیشرفت‌های فکری و علمی جهان اسلام، به ویژه ایران را به جهانیان معرفی کرد.

همان‌گونه که انتظار نمی‌رود «ترجمه معکوس» از نوعی «شرق‌شناسی معکوس» که تحت تاثیر جریان استعمارگرایی و پسااستعماری بوده الگوبرداری کند؛ لازم است این حرکت با پرهیز از توجه صرف به جوامع غربی یا زبان انگلیسی، زبان‌های دیگر بخصوص زبان‌های مربوط به کشورهای منطقه برای ایجاد تفاهم فرهنگی و انتقال فکر اسلامی- ایرانی را مورد توجه قرار دهد.

آنچه که از ترجمه معکوس به شکل جدی تا کنون صورت گرفته است، بیشتر در حوزه ادبیات و مربوط به سال‌های قبل از انقلاب اسلامی است، در حالیکه آنچه که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سطح کشور و حتی جهان اسلام تولید شده است به مراتب بیشتر نیازمند ترجمه و معرفی است.

 

لینک مطلب:

http://www.hamshahrionline.ir/details/300165

دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای آمریکا به قلم حسن بشیر


دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای آمریکا به قلم حسن بشیر

همشهری آنلاین:

تاریخ : جمعه 5 تیر 1394 - 21:24:09 کد مطلب:299210

سرویس خبری: ارتباطات > ارتباطات بین‌الملل

مرور اشکال دیپلماسی/

دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای آمریکا به قلم حسن بشیر


دکتر حسن بشیر استاد ارتباطات بین‌الملل دانشگاه امام صادق (ع)، در یادداشتی با برشمردن ویژگی‌های دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه‌ای و دیپلماسی تلفیقی، به تشریح دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای آمریکا پرداخت.

متن یادداشت حسن بشیر که نگاهی به اشکال مختلف دیپلماسی و «دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای آمریکا» است در ادامه آمده است:

یکی از مهمترین مباحث در حوزه دیپلماسی عمومی، بکارگیری شیوه‌های مختلف برای تحقق اهداف سیاسی است. به عبارت دیگر، دیپلماسی عمومی گرچه مسیر متفاوتی با سیاست خارجی از نظر طراحی، اجرا، محتوا و اطلاع‌رسانی (تبلیغ) دارد، اما نهایتاً در اهداف مشترک است.

چهار عنصر طراحی، اجرا،‌ محتوا و تبلیغ،‌ در هر دو رویکرد سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی وجود دارند ولی تفاوت آنها در شیوه‌های بکار گرفته شده برای تحقق اهداف است.

دیپلماسی رسانه‌ای نیز گرچه با دو نگاه روبرو است که یکی آن را ذیل دیپلماسی عمومی می‌داند و دیگری آن را به دلیل اهمیت، ضرورت و وسعت، مستقل می‌داند اما به هر حال با سیاست خارجی از این منظر متفاوت است که شیوه‌های تحقق اهداف مورد نظر آن با شیوه‌های سیاست خارجی یا حتی برخی از رویکردهای مورد استفاده در دیپلماسی عمومی، مثلا بکارگیری ابزارهای فرهنگی یا توریسم و غیره،‌ متفاوت است. این تفاوت به شدت برای تحقق اهداف هر کشور اهمیت یافته است.

دیپلماسی رسانه‌ای، دیپلماسی موازی سیاست خارجی یا دیپلماسی عمومی نیست، بلکه تکمیل‌کننده همان فرایند سیاسی است که به دنبال تحقق اهداف کلی یک کشور است.

از منظر دیگر، دیپلماسی رسانه‌ای به دلیل اینکه رسانه‌های نوین به ویژه ماهواره‌ها و اینترنت از «قدرت گفتمانی»، «سرعت انتقال» و «جذابیت برای مخاطبان» بالایی برخوردار هستند، از اهمیت خاصی برخوردار شده‌اند؛ لذا می‌توانند بیش از دپیلماسی فرهنگی که فرایند طولانی‌تری دارد، تاثیرات آنی و فوری داشته باشند که منجر به تغییرات جدی در حوزه‌های مختلف به خصوص افکار عمومی داشته باشند.

دیپلماسی تلفیقی نیز شیوه‌ای از دیپلماسی است که در تلاش است که ابزارها،‌ محتواها و رویکردهای مختلف را برای تحقق سیاست خارجی بکار گیرد.

دیپلماسی تلفیقی، رویه‌ای هیبریدی در بکارگیری عناصر مختلف برای تحقق اهداف سیاسی است، که در رسانه‌ها به شکل جدی‌تر و مشخص‌تر محقق می‌شوند و‌ تا کنون توانسته است افکار عمومی جهان را مورد چالش جدی قرار دهد.

به عنوان نمونه، دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای آمریکا در حوزه رسانه‌ها شامل چنین رویکردی است که در تلاش است از ابزارهای مختلف،‌ محتواهای گوناگون و رویکردهای متفاوت با گذشته به تسخیر افکار عمومی جهان دست یابد. آمریکا در تحقق دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای، در دو حوزه «تقویت یا تولید گفتمانی» و «تخریب گفتمانی» گام برمی‌دارد تا در سایه نوعی از «جذب» و «دفع» افکار عمومی جهان را بازسازی کند.

به عنوان مثال، مساله هسته‌ای با چالش دولت و مجلس سنا روبرو است، در حالیکه علیرغم تفاوت‌های جدی موجود، یک سناریوی خاصی است که به شیوه‌ای تلفیقی در حال بازسازی دیپلماسی آمریکا از طریق انتقال اطلاعات متفاوت در سطح جهان است. بدیهی است این شیوه، تا کنون توانسته است حداقل چهار نوع از گفتمان را در جهان ایجاد نماید که فقط به محورهای آن اشاره می‌شود.

(1) تولید گفتمان‌های مختلف که خود می‌تواند،‌ نقش آمریکا را در جهان تثبت کند. (گفتمان تثبیت)

(2) مقابله با گفتمان‌های دیگر،‌ برای حذف،‌ تخریب یا تعدیل طرف‌های ذینفع دیگر (گفتمان تخریب)

(3) جلوگیری از پیشرفت به دلیل تزلزل گسترده در اتخاذ تصمیمات مقتضی (گفتمان تردید)

(4) ایجاد ضدجریان‌های گفتمانی برای محاصره گفتمان‌ها و سیاست‌های دیگران با گفتمان‌ها، سیاست‌ها، برنامه‌ها و مشکلاتی است که مستقیما آمریکا در آن دخالت علنی نداشته باشد. این سیاست عمدتا برای ایجاد نوعی از تغییر و تحول در طرفهای مقابل اتخاذ می‌شود. (گفتمان تعدیل)

بنابراین آمریکا در دیپلماسی تلفیقی رسانه‌ای خود چهار نوع از گفتمان‌سازی را دنبال می‌کند که عبارتند از: (1) گفتمان تثبیت، (2) گفتمان تخریب، (3) گفتمان تردید و (4) گفتمان تعدیل

اما دیپلماسی رسانه‌ای که دارای رویکردها و ابعاد مختلفی است، می‌تواند به عنوان یک «سیاست میانجی‌گرایانه» برای انتقال برخی از تصمیماتی که نمی‌توانند به طور مستقیم به کشورها گفته شود، عمل کند. همین دیپلماسی می‌تواند با بکارگیری اهرم‌های گفتمانی و اطلاع‌رسانی و خبرسازی، عهده‌دار تغییر افکار عمومی جهانی باشد.

در مواردی که امکان ایجاد تعدیل مورد نظر آمریکا نمی‌رود، این کشور از چند رویکرد تا کنون استفاده کرده است که می‌توان به اختصار به آنها اشاره نمود.

(1)       دیپلماسی حذف: دیپلماسی حذف به دو صورت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری به شدت مورد توجه آمریکا بوده است. این شیوه می‌تواند به شکل موردی و نه به شکل کلان مورد توجه قرار گیرد.

(2)       دیپلماسی ارعاب: ایجاد وحشت و ترس و ارعاب شیوه دیگری است که آمریکا برای مقابله با جهان در صورتی که نتوانسته از شیوه حذف استفاده کند، استفاده نموده است.

(3)دیپلماسی اشغال: این دیپلماسی نیز گرچه آمریکا را به قرن‌های گذشته استعمار اروپا می‌کشاند و نوعی از شبیه‌سازی در این زمینه صورت می‌گیرد،‌ اما آمریکا در این زمینه تلاش می‌کند با طرح گفتمان‌های جدید مانند «آزادسازی»،‌ »مدرن‌سازی»،‌ «دموکراسی‌سازی»‌ و غیره این شیوه از دیپلماسی را توجیه کند.

(4)دیپلماسی براندازی:‌ این شیوه از دیپلماسی به شدت یک حرکت «تقابل افراط گرایانه» است که با بکارگیری همه ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم صورت می‌گیرد. در این زمینه فعال‌سازی مخالفان، تقویت معارضان، ایجاد واگرایی منطقه‌ای، بحران‌سازی، و موارد دیگر از شیوه‌هایی است که در این رابطه بکار گرفته می‌شود.

لینک مطلب:

http://www.hamshahrionline.ir/details/299210

 

طرحی برای مستندسازی تعاریف، واژه‌ها و مفاهیم حوزه ارتباطات،‌ روابط عمومی و رسانه

طرحی برای مستندسازی تعاریف، واژه‌ها و مفاهیم حوزه ارتباطات،‌ روابط عمومی و رسانه


همشهری‌آنلاین:

تاریخ : سه شنبه 2 تیر 1394 - 02:30:00 کد مطلب:298863

سرویس خبری: ارتباطات > کتاب و نشریه

طرحی برای مستندسازی تعاریف، واژه‌ها و مفاهیم حوزه ارتباطات،‌ روابط عمومی و رسانه

تهیه دانشنامه‌ای با عنوان ارتباطات که مستند به تعاریف مختلف برای مفاهیم علمی است، حرکتی مهم در جهت بومی سازی علمی است که به عنوان اولین جلد از مجموعه ۸ جلدی دانشنامه علوم ارتباطات توسط انتشارات کارگزار روابط عمومی روانه بازار نشر شده است.

به گزارش شارا،‌ این دانشنامه شامل حوزه‏‌های مختلف بوده که به صورت مجموعه‌هایی در رشته‏‌های خاص تهیه و تدوین خواهد شد. اولین مجموعه از این دانشنامه که تحت عنوان دانشنامه علوم ارتباطات خواهد بود شامل 8 جلد می‏‌باشد. بدیهی است مجموعه ‏های دیگر مانند «زبان‏شناسی و معناشناسی»، «فرهنگ» و امثالهم در آینده نیز انشاء‌ا... تهیه و منتشر خواهند شد.

آشنایی با دانشنامه یا دایره المعارف‌ها

دانشنامه یا دایره‌المعارف برابر نهاده اصطلاح Encyclopaedia است که خود برگرفته از اصطلاح یونانی enkyklios paideia به معنای آموزش فراگیر است. در اصل دانشنامه بر مباحثی چون دستور زبان، معانی و بیان، موسیقی، ریاضیات، فلسفه، اخترشناسی، و تربیت بدنی دلالت دارد. این مفهوم به پیدایش اندیشه گردآوری مواد آموزشی پیشرفته در اثری واحد انجامید که در آن روابط و درونمایه هنرها و علوم گوناگون تشریح می‌شود. در گذشته‌ای دور، تلاش‌هایی برای تهیه آثاری از این نوع به عمل آمد و در زبان انگلیسی سرتوماس الیوت این اصطلاح را برای نخستین بار در اثری موسوم به (حاکم) -1531- آن را برای رساله‌ای درباره تعلیم و تربیت به کاربرد. در دایره‌المعارف‌های عمومی امروزی تلاش می‌شود که کلیه شاخه‌های دانش، معمولاً در مجموعه‌هایی چند جلدی، و امروزه مبتنی بر صفحه‌های فشرده، ارائه شود. بیشتر این دایره‌المعارف‌ها برای بزرگسالان طراحی می‌شود، اما این دایره وسیع تر شده و اکنون دایره‌المعارف‌هایی خاص کودکان و نوجوانان نیز تدوین شده است. در دایره‌المعارف‌ها کوشش می‌شود که گزیده‌ای از اطلاعات جامع یا شاخه کوچکی از دانش با عمق بیشتر درج گردد. دایره‌المعارف‌های دیگری نیز از دیدگاه‌های خاص یا درباره جامعه یا فرهنگی خاص تدوین می‌شود.

تاریخچه دانشنامه

اولین دائرةالمعارف‌ها به قصد مطالعه و بررسی مستمر و توسط فردی واحد تهیه می‌شد و به گونه‌ای فراهم می‌آمد که جنبه متن درسی داشته باشد، و بدین سبب با دائرةالمعارف امروزی، که عمدتاً به عنوان مرجع به کار می‌رود و حاصل کار گروهی است، متفاوت بود. اگرچه گاه به ارسطو به منزله "پدر دائرةالمعارف" اشاره می‌شود، ظاهراً نخستین دائرةالمعارف به همت سپئوسیپوس (۳۳۸ ق. م)، فیلسوف یونانی و شاگرد افلاطون، در سده چهارم پیش از میلاد گردآوری شد، که فقط قطعاتی از آن باز مانده ‌است. نخستین دانشنامه‌نویس رومی، دانشمند سده اول، مارکوس ترنتیوس‌وارو بود که دایره‌المعارفی در علوم انسانی با عنوان "آثار عتیق ربانی و انسانی"شامل دستور زبان، جدل، فن بیان و بلاغت، هندسه، حساب، اخترشناسی، موسیقی، پزشکی، و معماری گرد آورد. این اثر نیز باقی نمانده است' احتمالاً اولین کسی که سعی کرد دانش بشر را در کتابی جمع کند، پلینی بزرگ در کتاب ۳۷ جلدی تاریخ طبیعی یا ارسطو بود پس از آن‌ها، هم در جهان غرب و هم در مشرق‌زمین تلاش‌هایی برای این کار صورت گرفت که از جمله اولینِ آنها می‌توان از کتاب اشتقاقات ایسیدوروس سویلی در قرن هفتم میلادی و کتاب مفاتیح العلوم محمد بن احمد خوارزمی نام برد. همچنین از دیگر دانشنامه‌های دوران گذشته، دانشنامه علایی را می‌توان نام برد که دانشنامه‌ای است تألیف ابن سینا به زبان فارسی در پنج علمِ منطق، طبیعیات (علم زیرین)، هیئت، موسیقی و علم آنچه بیرون طبیعت است (علم برین). در این دانشنامه ابن سینا تلاش کرده است تا آنجا که می‌تواند واژه‌های فارسی بکار برد.

بنیاد دانشنامه‌نگاری ایران

اکنون و در ایران بنیاد دانشنامه نگاری ایران طرح های گوناگونی را با عنوان دانشنامه و با موضوعات زیر در دست تدوین دارد: دانشنامه ادبیات جهان(مجموعة 5 جلدی)، دانشنامه ادبیات فرانسه، دانشنامه اقتصاد، دانشنامه آموزش‌عالی(ویراست دوم)، دانشنامه حقوق ایران، دانشنامه خلیج فارس(مجموعه دو جلدی)، دانشنامه کسب‌وکار خانگی، زندگینامه علمی دانشوران(6جلد)، فرهنگ توصیفی پژوهش، فرهنگ ارزیابی کیفیت نظام دانشگاهی،‌فرهنگ توصیفی مطالعات ترجمه(دورة دو جلدی)، فرهنگ توصیفی متون مصحح (بخش فارسی)، کتاب‌شناسی توصیفی بلاغت، تاثیر کاربردهای تعارف در پردازش شخصیت‌های داستانی (مقاله)، تاریخ پزشکی، داروسازی، دندان‌پزشکی و دام‌پزشکی(مجلد هفتم و هشتم)، دانشنامه پزشکی، واژه‌نامه تخصصی ایدز، دانشنامه مرگ و مردن، دانشنامه مغز و زبان، دانشنامه فشردة پپتیدها، دانشنامه ریاضی(مجلد دوم)، دانشنامه فشرده شیمی، دانشنامه مختصر ویروس‌های گیاهی و قارچی، فرهنگ فنّاوری نانو، دانش کلوئید و سطح مشترک، راهنمای معادلات انتگرال با حل تحلیلی، دانشنامه فرش، فرهنگ مصور معماری ایران، کتاب اطلس فرش، فرهنگ توصیفی سه زبانه هنرهای دستی، فرهنگ توصیفی مدیریت منابع طبیعی، فرهنگ دامپزشکی، دانشنامه کشاورزی(دورة دو جلدی)، شناسایی مولکولی آدنوویروس عامل بیماری هپاتیت همراه با گنجیدگی در طیور ایران (مقاله).

دانشنامه ارتباطات

اخیرا کتاب دانشنامه ارتباطات و دانشنامه روابط عمومی تالیف حسن بشیر توسط انتشارات کارگزار روابط عمومی در قطع وزیری به بازار کتاب عرضه شده است.

در مقدمه این کتاب می‌خوانیم:

دایره المعارف ‏ها، دانشنامه‏ ها و نیز واژه نامه ‏ها از مهمترین متونی هستند که به عنوان «متون مرجع» مورد استفاده قرار می ‏گیرند. یکی از دلایل اساسی اهمیت آنها، دسترسی آسان افراد به معانی و توضیحات اساسی مربوط به مفاهیم، نظریه ‏ها و واژه‌های مختلف مرتبط در علوم گوناگون است.

اصولا این متون، معمولاً مبتنی بر فهم، تجربه ‏های علمی یا تعاریف ارایه شده توسط طراحان و اندیشمندان آنها می ‏باشد. آنچه که تاکنون نیز معمول بوده و با توجه به اینکه عمدتاً علوم انسانی و اجتماعی در جهان غرب شکل گرفته و طراحی شده ‏اند، معانی و تعاریف مزبور نیز توسط آنان تهیه و تدوین شده‌اند و در سطح جهانی مورد استفاده قرار گرفته ‏اند.

واژه ‏نامه ‏های مختلفی وجود دارند که عمدتا یا به شکل موجز و در قالب فرهنگ لغات و ارائه کلمات تبیین کننده مرادف کلمات دیگر یا امثالهم تهیه شده ‏اند و یا اینکه به طور تفصیل در قالب دانشنامه ‏ها و فرهنگنامه‏ هایی هستند که شرح کاملی از معنای اصطلاحی، کاربردی، تاریخ تحول معنایی، نظریات مرتبط و امثالهم تدوین شده ‏اند.

اما برای واژه ‏های علمی تعاریف مشخص و کاربردی وجود دارند که به مثابه خلاصه ‏ای از دیدگاه ‏ها، نظریه‏ ها، رویکردها و معانی تجربی است که معمولاً به نام «تعریف» یک واژه علمی در کتاب‏ های مختلف مطرح می ‏شوند و دارای ارزش استنادی می ‏باشند.

«تعریف یک واژه» یا «تعریف یک مفهوم» مهمترین عنصر در مباحث علمی است. در حقیقت تعاریف مفهومی و نظری، بنیان نظریه ‏های علمی را می‏ سازند و اساسی‏ ترین عناصر حوزه ‏های علوم مختلف ‏اند. بدون این تعاریف، می‏ توان گفت طراحی ساختار نظری و حتی روشی این علوم امکان‏پذیر نیست.

با توجه به اهمیت تعاریف مختلف واژه ‏ها و مفاهیم علمی، نیازمند واژه نامه ‏هایی هستیم که به شکل دایره المعارفی تهیه شده و بتوانند مجموعه کامل و مستندی از تعاریف مرتبط را ارائه دهند تا مورد بهره برداری‏ های مختلف قرار گیرند.

طرح این دانشنامه (دایره المعارف) برای مستند سازی تعاریف، واژه ‏ها و مفاهیم گوناگون با چنین رویکردی، کار بدیعی است که برای اولین بار با انتشار کتاب «واژه نامه روش پژوهش در علوم اجتماعی» در سال 1388 که در همان سال به چاپ دوم نیز رسید و در آیندة نزدیک چاپ سوم آن نیز راهی بازار نشر خواهد شد، معرفی گردید.

طرحی که در این زمینه ارائه می‏ شود شامل بسیاری از رشته ‏های دیگر علمی در حوزه ‏های علوم انسانی و اجتماعی بوده و در حقیقت طرح جامعی برای همه حوزه ‏های مزبور می ‏باشد که به صورت دانشنامه جامع در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ارائه خواهد شد.

تهیه چنین دانشنامه ‏ای که مستند به تعاریف مختلف برای مفاهیم علمی است خود حرکتی مهم در جهت «بومی سازی علمی» خواهد بود که از اهمیت بسزائی برخوردار می‏ باشد.

این دانشنامه شامل حوزه‏ های مختلف بوده که به صورت مجموعه ‏هایی در رشته‏ های خاص تهیه و تدوین خواهد شد.

این مجموعه که اولین جلد آن درزمینه "ارتباطات" تدوین و منتشر شده است، قرار است در زمینه های: روابط عمومی، ارتباطات بین ‏الملل، ارتباطات میان فرهنگی، روش ‏های کیفی، مطالعات رسانه، تبلیغات و افکار عمومی و ژورنالیسم نیز تدوین و به بازار نشر در حوزه ارتباطات، روابط عمومی و رسانه عرضه شود.

مولف این کتاب در خصوص دانشنامه ارتباطات چنین گفته است:

این دانشنامه با هدف بومی سازی علمی، معرفی اندیشمندان داخلی، مفهوم شناسی، نظریه پردازی و استخراج و معرفی مفاعیم بنیادین در علوم انسانی و اجتماعی تهیه و تدوین شده است و شامل حوزه های مختلف است که به صورت مجموعه هایی در رشته های خاص تهیه و تدوین می شود. مطالعه دقیق کتاب های علمی معتبر در حوزه خاص و شناسایی مفاهیم و واژه های مهم کلیدی آنها که همراه با تعریف مشخص و دقیق و مستند است، یکی از این مراحل به شمار می آید. البته انجام این کار، خیلی دقیق و به شدت تخصصی بود، زیرا فهم این‌که یک مفهوم در حوزه علمی خاص یک مفهوم بنیادین و دارای تعریف خاص که قابل استناد باشد کاری علمی، تخصصی و دقیق به شمار می آید که نیازمند تجربه علمی و تخصص لازم است.

بشیر یادآور شده است: درج کلید واژه به فارسی و معادل آن به انگلیسی به معنای ایجاد یک فرهنگ لغت انگلیسی برای واژه های مرتبط برای هر رشته علمی است و اهمیت دارد. این کار بعدها می تواند مانند تولید یک فرهنگ لغت کابردی در این رشته به طور جداگانه باشد که قابلیت انتشار در قالب یک کتاب هم دارد.

این عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) مطالعه و بررسی کتاب های معتبر، تالیفی و ترجمه ای را یکی دیگر از اقدامات و ضروریات نگارش این دانشنامه معرفی کرد و گفت: بررسی کتاب های تالیفی و ترجمه ای از هر زبان به فارسی و در هر رشته برای شناسایی مفاهیم و تعاریف کاملا مستند که بتواند معنا و تعریف خاصی را از آن مفهوم منعکس کند، اقدام دیگر در این زمینه به شمار می آید. هر تعریف باید مستند به صاحب تعریف باشد و از سویی تعریف و ترجمه نمی تواند از اعتبار کافی برخوردار باشد، مگر این‌که مولف یا مترجم آن صاحب اعتبار خاصی در حوزه باشد. به همین دلیل مهم‌ترین آثار از مهم‌ترین نویسندگان و معتبرترین آنها که معمولا در عرف دانشگاهی و علمی دارای یک تعریف خاص و مورد قبول هستند، انتخاب می شود.

به گفته وی، تعاریف این مجموعه از رویکرد مستندسازی تبعیت می‌کند و به عنوان یک نقل قول مستقیم دارای همه ویژگی های مستندسازی است که معمولا در این موارد مرسوم هستند، خواهد بود. به عبارت دیگر، امانت داری در نقل قول به شدت مورد توجه قرار گرفته، حتی اگر متن نقل قول شده ضعف ویراستاری داشته باشد.

وی با بیان این‌که علاوه بر ارائه تعریف ها، تلاش شده رویکردهای مهم، نظریات اساسی، مزایا و معایب مرتبط با هر مدخل نیز برای بهره برداری بیشتر، آورده شوند، افزود: در این رابطه تلاش کردم تمام کتاب های مهم و معتبر در هر رشته را بررسی کنم و برای هر واژه یا مفهوم، بیشترین تعاریف و سایر موارد مرتبط جمع آوری شوند. بنابراین فقط کتاب ها و نه قالب های دیگر نوشتاری مثل مقاله مورد توجه و تاکید قرار خواهند گرفت.

مولف دانشنامه ارتباطات، با بیان این که تهیه دانشنامه ای در حوزه وسیع علوم انسانی و اجتماعی فواید زیادی دارد، یادآور شده است: جمع آوری تعاریف مختلف از مفاهیم و واژه های علمی خود نوعی غنی سازی علمی و زمینه ای برای مفهوم سازی و نظریه پردازی های بعدی به شمار می آید، همچنین ارائه تعاریف علمی و مستند، نوعی از تبیین ابعاد نظری یک حوزه علمی را شامل می شود که با فهم و تبیین مفاهیم آن می تواند گسترش معنایی و نظری آن حوزه را تعیین کرد .تعاریف مستند، خود نوعی از مستندسازی تعاریفی است که می توان با انتخاب بهترین ها یا نزدیکترین آنها با رویکردهای مختلف مورد تاکید قرار دارد و ساختارهای بعدی نظری بر مبنای تعاریف مورد قبول تر برای هر محقق، طراحی و ارائه کرد.

این عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) تاکید کرده است: یکی از انگیزه های مهم در تدوین این واژه نامه، همین نگاه نو به طرح نام و دیدگاه اندیشمندان و استادان ایرانی به مفاهیم مختلف است. متاسفانه ما به اندازه کافی تلاشی در طرح نام و دیدگاه های این افراد در کنار اندیشمندان خارجی انجام نداده ایم و این حرکت شاید فتح بابی برای یک حرکت وسیع برای بومی سازی علمی تلقی شود، حرکتی که نه تنها باید در تعاریف مفاهیم گنجانده شود، بلکه در طراحی نظریه ها، اندیشه ها و دیدگاه ها تعقیب شود.»

بشیر گفت: این حرکت نه تنها قصد دارد هر تعریف را با یک اندیشمند پیوند دهد بلکه فراتر از آن، آن را به نام وی ثبت می کند که خود می تواند از هر سوءاستفاده بعدی، به ویژه در نقل قول های غیرمستند، جلوگیری و فرایند تولید علم را درست تر کند. این حرکت همچنین می تواند در صورت گسترش، از هرنوع بی اخلاقی علمی در انتساب تعاریف مختلف به نام خود در حالی که متعلق به دیگری است، جلوگیری کند که این خود در تزکیه حوزه های علمی از هر گونه دستبرد ناروا دور می کند.

دکتر بشیر با اشاره به اهمیت دایره المعارف ها، افزوده است: دایره المعارف ها و دانشنامه ها از مهم ترین متونی هستند که به عنوان متون مرجع استفاده می شوند و یکی از دلایل اساسی اهمیت آنها، دسترسی آسان افراد به معانی و توضیحات اساسی مربوط به مفاهیم، نظریه ها و واژه های مختلف مرتبط در علوم گوناگون است.


به گفته وی، اکنون با توجه به اهمیت تعاریف مختلف واژه ها و مفاهیم علمی، به واژه نامه هایی نیاز داریم که به شکل دایره المعارفی تهیه شده و بتوانند مجموعه کامل و مستندی از تعاریف مرتبط ارائه کنند تا در زمینه های مختلف بهره برداری شوند، زیرا تعریف یک واژه یا تعریف یک مفهوم مهم‌ترین عنصر در مباحث علمی است و تعاریف مفهومی و نظری، بنیان نظریه های علمی را می سازند و اساسی ترین عناصر حوزه های علوم مختلف هستند و می توان گفت بدون این تعریف ها، طراحی ساختار نظری و حتی روشی این علوم امکان پذیر نیست.

گفتنی است جلد دوم این دانشنامه با موضوع روابط عمومی، نگاشته شده و اکنون در مراحل پایانی ویراستاری قرار دارد و پیش بینی می شود اوایل سال آینده منتشر و روانه بازار نشر شود.

نخستین جلد دانشنامه علوم ارتباطات در 403 صفحه، شمارگان سه هزار نسخه و بهای 27 هزار تومان توسط انتشارات کارگزار روابط عمومی منتشر و روانه بازار نشر شده است.

گفتنی است اخیرا جلد دوم این مجموعه با عنوان دانشنامه روابط عمومی در 511 صفحه در قطع وزیری منتشر شد.

لینک مطلب:

http://www.hamshahrionline.ir/details/298863

چاه را بیهوده می خوانم

چاه را بیهوده می خوانم


چاه را بیهوده می خوانم، مگر یوسف کجاست؟

آنکه او گم گشته ی این عالم بی انتهاست

گم نمی شد، گر برادر خویشتن را می شناخت

می شناسد خویشتن را هر که از جنس خداست

فاش می گویم نمی آید سراغم عاشقی

هر که عاشق گشت با من، عشق او اندر فناست

خواهش دلدادگی از من، سکوتی بی ریا

هر که با من در سخن گردید، نقشی با ریاست

یوسفم، من مانده ام دور از هیاهوی جهان

تا ببینم روی ماهت، در کجا و ناکجاست

گر چه از گمگشتگانم، با تو هستم تا أبد

نقش نامت بر دل من، در عیان و در خفاست

شاد هستم، گر چه غمگینم، ولی در عمق خویش

هر چه جز او هست، می دانم، که حقا بی بهاست

حسن بشیر- تهران

پنجشنبه- 14/3/1394

آن سفر کرده

آن سفر کرده


خبر آمدنش از همه جا می آید

آن سفر کرده به امید خدا می آید

منتظر باش که با صبح طلوع دل ما

مهدی آل محمد (ص) بخدا می آید

چون پیامبر که حرا مهد طلوعش گردید

با همان قافله از سمت حرا می آید

ما اگر عاشق دلشیفته ی او گردیم

دل هر منتظری همره ما می آید

عاشقی نیست که او را نشناسد به یقین

هر که را عشق نباشد به کجا می آید؟

آخرین جمله که بر دل همه خواهیم نوشت

بهمین زودی چون روز جزا، می آید

حسن بشیر- پنجشنبه

تهران- 14/3/1394

لحظه دیدار

لحظه دیدار


دل در صف است، مانده در این انتظارها

در لحظه های دیدن دلدار یارها

ما بوده ایم عاشق و هرگز نگشته ایم

دلخسته از عبور همه روزگارها

بیهوده نیست با تپش دل، نگار من

مستانه می زند قدم اندر دیارها

تسبیح هر نفس نشود جز به نام تو

آی آخرین سلاله ی پاک نگارها

عمری نگاه من به در آستان توست

آیا شود که بازگشایی قرارها؟

در بیقراریم نه فقط آسمان گریست

خون ریخت چشم عرش از این بیقرارها

شیون بس است، لحظه ی دیدار او رسید

اما هنوز مانده جهان در کنارها

حسن بشیر- چهار شنبه

روز میلاد مهدی موعود (ع)

13/3/1394

هر چه کنی بخود کنی

هر چه کنی بخود کنی


با خبر تو می شوم زنده ولی نمی شوم

زنده، اگر جفا کنی، همره بیوفا شوی

خاک بر آن سری که دل در پس آن نمی رود

دل که فنای تو شود سر به هوای ما شوی

گر صنمم نبوده ای عشق نمی سزد مرا

آنچه مرا نمی سزد، گر تو ز ما جدا شوی

نیک شود برای من هر دو جهان بدون غم

خنده اگر زنی به من با دل من روا شوی

هر چه کنی بخود کنی با دل ما اگر شوی

هر چه بدی در این جهان، هست، از آن رها شوی

حسن بشیر

چهارشنبه- 6/3/1394

هفته «تعطیلی روابط عمومی» یا «بزرگداشت روابط عمومی»

هفته «تعطیلی روابط عمومی» یا «بزرگداشت روابط عمومی»

توجه

بسیار خوشحالم که آنچه که در مورد هفته تعطیلی روابط عمومی ها پیشنهاد شد و البته دلایل آن نیز ارائه شدند که مهترین دلیل آن جمع شدن کارگزاران روابط عمومی ها بدور از جار و جنجال  و همفکری کردن برای خروج از بن بست های موجود در این حوزه مهم ارتباطی بود، برخی از علاقمندان و صاحبت نظران در این زمینه نظراتی را مطرح کرده اند که خود در غنی سازی این گونه مباحث بسیار مؤثر و مفید می باشد. از همه کسانی که در این زمینه مطالبی را به نگارش در آورده اند سپاسگزارم و خیلی ممنون می شوم که دیدگاههای خودشان را در این زمینه برای اینجانب ایمیل فرمایید.

Drhbashir100@gmail.com

با تشکر و احترام

بشیر

هفته «تعطیلی روابط عمومی» یا «بزرگداشت روابط عمومی»

منبع: پیام آنلاین- پنج شنبه, 31 اردیبهشت 1394 13:30

 پیام آنلاین- تیلدا حسینی

امسال از سوی دکتر حسن بشیر نامی آشنا در حوزه ارتباطات و روابط عمومی و استاد ارتباطات بین الملل طرح «هفته تعطیلی روابط عمومی» به جای یک هفته بزرگداشت روابط عمومی، مطرح شد. وی در تشریح این طرح گفته بود: یک هفته، فقط یک هفته، روابط عمومی‌ها در سطح کشور فعالیت‌های تبلیغاتی، خبری و ارتباطی خود را تعطیل کنند و به جای آن به یک امر بسیار مهم بپردازند که مهمترین محورها و دستاوردهای آن بدین شرح است: به جای تبلیغات به بررسی اشکالات، انتقادات و طرح‌های تبلیغاتی و ارتباطی سازمان بپردازند؛ در این وضعیت مدیران سازمان بطور واقعی با مساله ضرورت یا عدم ضرورت روابط عمومی‌ها روبرو شده و به عبارتی با یک «واقع‌گرایی عملیاتی» روبرو خواهند شد؛ جامعه با واقعیت جدیدی روبرو می‌شود و به لزوم یا عدم لزوم تبلیغات پی می‌برد و از همه مهمتر مدیران روابط عمومی فرصت طلایی برای «خودارزیابی» و «خودبازنگری» خواهند یافت.

برنامه‌های  گرامیداشت هفته «ارتباطات و روابط عمومی»  در استان البرز در حالی برگزاری شد که بسیاری از مدیران روابط عمومی دستگاه‌های اجرایی در هیچ یک از برنامه‌ها حضور فعالی نداشتند یا با تأخیر خود را به آخرین دقایق اتمام برنامه رساندند. هفته روابط عمومی گذشت ولی این سؤال به قوت خود باقیست که در این عدم حضور که شاید نشان از عدم هماهنگی لازم بین مدیران و مدیران روابط عمومی؛ عدم استقبال از برگزاری چنین برنامه‌هایی به دلیل کلیشه‌ای و تکراری بودن یا حجم بیش از اندازه کارهای محوله به مدیران روابط عمومی باشد، چه کسی مقصر است؟

خالی از لطف نیست اگر بگویم در هفته‌ای که گذشت توفیق حضور در حداقل دو برنامه مهم «نشست مدیران روابط عمومی با نماینده ولی فقیه در استان البرز» و «نشست ‌هم‌اندیشی  مدیران روابط عمومی با استاندار البرز» را داشتم و شاید بی‌اغراق بگویم از بین بیش از صد دستگاه اجرایی استان البرز 40 نفر هم حضور نداشتند!

بخشی از چرایی پاسخ این سؤال را در تعدد برنامه‌هایی که در هفته قبل سپری کردیم، می‌توانیم بیابیم ولی این، همه ابعاد قضیه نیست. شاید بهتر است از دو منظر به این اتفاق بنگریم. ابتدا از نگاه مدیران و مدیران روابط عمومی به این موضوع نگاه می‌کنیم که مهم‌ترین اصل حضور در چنین برنامه‌هایی را در «مفید و موثر بودن» یک برنامه و خروج از روال کلیشه‌ای و تکراری برنامه‌ها می‌دانند. دوم این که شاید مدیران روابط عمومی زمان لازم برای پرداختن به ارتقاء روحیه و خروج از روال تکراری برنامه کاری و کمی پرداختن به خود را نداشتند! در هر دو حالت هم جای تأسف دارد. جای تأسف دارد اگر برگزارکنندکان یک برنامه هفتگی تمام جوانب را برای ایجاد انگیزه حضور در مهمانان خود در نظر نگرفته باشند و بسیار بیشتر جای تأسف دارد اگر مدیران به مدیران روابط عمومی این فرصت چند ساعته در روز را نداده باشند که کمی با همکاران خود در مجموعه‌ای گسترده‌تر مراوده داشته باشند، از تجربیات هم بهره ببرند و اصلا زمان کوتاهی را فارغ از بار مسئولیت به خود بپردازند.

همه ما داستان هیزم شکنی را که به جنگل رفت و در روز اول دهها درخت را قطع کرد ولی روزهای بعد هر چه می‌گذشت، تعداد درخت‌هایی که قطع می‌کرد رو به کاهش می‌رفت را شنیده‌ایم. همان هیزم شکنی که وقتی به نزد پیر دانایی رفت و علت را جستجو کرد این پاسخ را دریافت کرد که «بعد از اتمام کار روزانه آیا تبر خود را نیز تیز کرده‌ای؟!»

زندگی به اندازه کافی از ما انرژی می‌گیرد، کار همیشه هست و اگر با انرژی مثبت و خلاقانه انجام شود، به قول مولا امیرالمؤمنین علی (ع) بزرگترین تفریح است. اما اگر آخر قصه کار ما قصه مرد هیزم‌شکن باشد، کم‌کم انرژی تحلیل می‌رود و کیفیت کار افت می‌کند گرچه ممکن است کمیت کار افزایش یابد. کمی پرداختن به روحیه خود، درواقع حکم تیز کردن تبر است. تبر یک هیزم‌شکن ابزار کارش است و ابزار یک  مدیر روابط عمومی روحیه و شخصیت اوست؛ چرا که وی خارج از محیط اداره یا سازمان نیز همچنان نماینده و سخنگوی سازمان متبوع خود است و حتی در ابراز کوچکترین نقطه نظرات نیز باید جانب احتیاط را رعایت کند مبادا سوء برداشت یا سوء تعبیری از سخنان یا رفتار وی شود.

به نظر شما وقتی چنین فردی که در همه جا و همه شرایط اتیکت سازمان خود را به پیشانی دارد، بار مسئولیت همه اسرار و اطلاعات یک دستگاه را به دوش می‌کشد و در مقابل انتظاراتی که جامعه، مدیر و اعضای سازمان در قبال این شأن و منزلت از وی دارند، وفادارانه سر تعظیم فرو می‌آورد، به یک روز در هفته یا یک هفته در سال نیاز دارد تا از زیر بار همه این فشارها قد راست کند؟ از منظر دیگری به کار خود نظر کند؟ با سایر اعضای خانواده روابط عمومی استان آشنا شود، یا خیر؟!

با رصد برنامه‌های در نظر گرفته شده برای مدیران روابط عمومی استان البرز از خود این سؤال را پرسیدم که: قرار بود در محفلی دوستانه مدیران روابط عمومی ساعتی کنار هم اصل «همدلی و همزبانی» را مرور کنند، اما آنها حتی نتوانستند لحظه‌ای از پشت میز خود غیبت کنند؛ وای به روزی که از آنها درخواست می‌شد یک هفته واحد روابط عمومی به صورت نمادین و هدفمند از انجام کارهای روابط عمومی خودداری کند!‌

 به نظر می‌رسد اگر در این هفته دو «طرح تعطیلی روابط عمومی» و «بزرگداشت روابط عمومی» به گونه‌ای عملیاتی‌تر تلفیق می‌شد که از یکسو واحد روابط عمومی دستگاههای اجرایی به قول دکتر بشیر فقط یک هفته را به بازنگری، ارتقاء روحیه و از همه مهمتر تأثیرگذاری بیشتر جایگاه روابط عمومی‌ در سازمان و جامعه می‌پرداختند و از آن سو با تدوین برنامه‌های آموزشی، مفرح و هدفمندتر این بزرگداشت هر چه باشکوه‌تر برگزار می‌شد که خستگی یک سال کاری از دوش آنها برداشته می‌شد، شرایط ایده‌آل‌تری برای بهره‌مندی از این هفته ملی فراهم می‌شد.

لینک:

http://payamonline.net/city/item/3709-2015-05-22-22-01-37

 

«نفاق» کورترین گره انسان معاصر

«نفاق» کورترین گره انسان معاصر

 

دکتر حسن بشیر

 

انسان با اعضای بدن خود روابطی دارد که تکوینی است. اختیاری در تغییر این روابط ندارد. اما قلب چیز دیگری است. تنها قلب است که می تواند روابطش را با انسان تنظیم کند. کم و زیاد کند. عمیقتر سازد و یا کلا قطع نماید. در این زمینه حرکت و تپش قلب تنها بخش بسیار کوچکی از این روابط را اشغال می کند. گوئی که تنها موجود زنده در کنار انسان که همراه و همراز وی است، همین قلب است. قلب است که می تواند انسان را به جاده حقیقت رهنمون سازد. اصلا قلب است که حقیقت اشیاء را می بیند و به انسان می شناساند. عقل در مصاف قلب کودکی بیش نیست. قلب حقیقت را در می یابد و عقل به تمییز آن با سایر اشیاء بر می خیزد. تفاوت گذاشتن میان راهها با عقل است، اما قلب سازنده راه است. عقل در مسیر جاده های  زمینی به  حرکت در می آید و راههای آسمانی را می شکافد، اما قلب اصل "حرکت" و روح "پرواز" است.

راستی قلب چیست؟

عضوی کوچک در سینه انسان، یا وجودی کامل که سایه به سایه انسان قدم بر می دارد، رشد می کند، تکامل می یابد و قبل از مرگ انسان یا همزمان با مرگ وی میمیرد. بسیارند کسانیکه قبل از مرگ خود، قلب آنان مرده است. و عقل آنان گر چه هنوز در جولان است، اما به بیراهه می رود. مگر عقل شیطانی از جنس عقل کلی نیست؟ تنها تفاوت آن با عقل رحمانی در این است که همگام و همراه قلب نیست.

قلب آئینه فطرت است. اصلا همه فطرت است. و لذا هیچگاه به بیراهه نمی رود. پاکی راه از پاکی قلب آراسته می شود و شفافیت قلب لطافت راه را می سازد.

قلب است که عاشقان را می لرزاند و لرزش قلب است که عشق را می زاید. آنانکه قلب و عقلشان با یکدیگر عقد برادری بسته اند، راه را می یابند و کسانیکه کینه و دشمنی میان عقل و قلبشان رخنه یافته است، در وادی ظلمت گمراهند. ظلمتی که نه با نور عقل زدوده می شود و نه با عظمت قلب، شکسته می شود. ظلمتی که انسان را به تاریکی ها می کشاند و او را در وادی تنهائی رها می سازد. و چه دردناک است که انسان از همه جا بریده شود. حتی از خودش و از قلبش و از درونش.

قلبی که جایگاه و خاستگاه فطرت است چگونه می شود که به پایگاه ظلمت و تاریکی تبدیل می شود؟

ظلمتی که فطرت را به اعماق خود فرو می برد و عقل انسان را به تسخیر خود در می آورد و انسان را اسیر خواسته ها می کند.

کلید راز این ظلمت در "نفاق" نهفته است. در حقیقت از همه تاریکی ها تاریکتر نفاق است که قلب را بیش از هر خاموشی دیگر خاموشتر و مرده تر می کند.

نفاق و ریا چیز عجیبی است. تنها صفتی است که می تواند میان انسان وقلب او فاصله حقیقی بیندازد. عقل را نیز در این حالت اختیاری نیست. به کودکی می ماند که تنها در گوشه ای نگران می ایستد و به ترفندهای آن می نگرد و بر خود می لرزد.

آرام و ظریف با قلب انسان طرح دوستی می ریزد. تنها چهار گام در طرح این دوستی بر می دارد و خانه نشین می شود. وجودی می شود که خودی انسان را از خودش می گیرد و جای آن می نشیند.

اولین گام در این دوستی "حقیقت" است که مسخ می شود. حقایق به چیز دیگری تبدیل می گردند. در این مرحله است که انسان خود سازنده حقایق مجازی خواهد بود. حقایقی که در هیچ عرصه ای وجود ندارند. حقایقی پر از تهی. حتی وجود در آنها رخنه نکرده است تا چیزی گردند. خیالی باطل که تار و پودش از وهم و تصوری است که زائیده هیچ است. زائیده شدن ایسم ها و ایده های مختلف که با راه فطرت میانه ای ندارند از نتایج همین مرحله است.

این مرحله، مرحله ایست که در آن نگاه انسان تغییر می کند. کم کم با خودش فاصله می گیرد. نور، دیگر راهنمای دیدن او نیست. ظلمت است که دست او را می گیرد و بهر سمتی که می خواهد می کشاند.

گام دوم در این دوستی، "هویت" انسان است که دگرگون می شود. هویتی که محصول فطرت و دین و فرهنگ وعلم است به کناری گذاشته می شود. دوستی عمیقتر در این مرحله هویت انسان را لگدکوب می کند و بتدریج به نیستی و تباهی می کشاند.

هویت جدیدی در این گام بر انسان پوشانده می شود. هویت جدید پوششی می گردد که بر قلب و عقل و جوارح انسان سایه می افکند و آنها را از سرچشمه نور و منبع حقیقت دور می سازد. الینه شدن انسان و بدور افتادن وی از هویت خود در این مرحله شکل می گیرد. انسان به چنان موجودی تبدیل می شود که حتی دیگر برای خودش شناخته شدنی نیست. تعامل عقل و قلب و انسان در این مرحله کاملا مختل می شود. عقل نه حریف قلب می شود و نه انسان حریف هر دو. و هر سه اسیر در عرصه تن.

گام سوم در این دوستی "حرکت" انسان است که به کنترل در می آید. انسان در این وضعیت به عروسکی می ماند که اختیار حرکت ندارد. دیگری است که او را به حرکت وامیدارد. در این مرحله است که عمل، هر گونه عمل، که ریشه در حرکت دارد، از آن انسان نیست. انسان این گام، نماز را در آینه دیگران به قیام می برد. و زهد و سختی را برای رضای دیگران بر خود هموار می کند و ترک لذات را برای شیرینی کام دیگران بر می گزیند. حرکت که حیات انسان در گرو آن است، به سکونی متحرک تبدیل می شود که انسان را در این تحرک نیز اختیاری نیست. انسان این مرحله خود به ظلمت تبدیل می شود. ظلمتی می شود که دیگران را در خود دفن می کند. به قبرستانی تبدیل می شود که بوی تعفن آن همه روح و تن را تسخیر می کند. مردابی می شود که هیچ موجود زنده ای نمی تواند در آن طاقت حیات داشته باشد. چراغ حیات قلب، در این مرحله خاموش می شود. و انسان در درون لایه های ظلمات، به ظلمت ابدی می پیوندد.

در این مرحله است که "خدا" نیز ذبح می شود. خدا، برای انسان، حتی چیز دیگری نیست که در کنار دیگران قرار گیرد. خدایی که خود خالق است، حتی در جایگاه مخلوق نمی نشیند تا شایسته توجه گردد. مخلوقات جای خالق را می گیرند.

و چه درد آور است انسانی که فرشتگان به سجده او بر می خیزند خود به دیگران سجده کند. خدای را به فراموشی بسپرد و مخلوق را در جای او بنشاند. ریشه های وصل خود با خدای را با دستان خود قطع کند و حیات خود را به دست نیستی و تباهی بسپرد.

گام چهارم در این دوستی "رابطه" است که فرو می ریزد. رابطه انسان با قلبش که چراغ راهنمای رابطه او با خداوند است. فرو ریختن دیوار این رابطه، فرو ریختن انسانیت انسان است. در این مرحله انسان موجود دیگری است. با خود نیز فاصله گرفته است. نه او قلبش را می شناسد و نه قلبش او را. رابطه او با دیگران نیز از جنس مجاز است. حقیقت و واقعیت در آن راهی نمی یابند. عصر جدائی انسان از خود و خدا از همین زمان آغاز می گردد. چراغهای رابطه در این عصر همه خاموشند. انسان این عصر چراغ خاموش در بیراهه ها می تازد. نیستی همچون خوره ای وجود او را می جود و در خود می بلعد. مرگ انسان تنها پایان حیات وی در این جهان نیست.  جهان دیگر نیز مرگ مکرری به سراغ او می رود که هرگز رنگ حیات را بخود نخواهد دید.

نفاق کورترین گره انسان عصر کنونی است.